به گزارش مجله خبری نگار،هر روزگاری که آتش جنگ خاک ایرانزمین را میسوزاند و صفیر گلولهها جای نجوای زندگی را گرفته بود، مردان میهن لحظاتی را آفریدند و تصاویری ملموس و واقعی ترسیم کردند.
اثر حاضر تنها یک کتاب نیست؛ یک سفر است. سفری به قلب یکی از حساسترین دوران این مرز و بوم. این اثر، مجموعهای است از خاطرات راویانی که «غلاف آهنین» ایمان و ارادهشان، تنها پناهشان در برابر طوفان فولاد بود.
«غلاف آهنین» روایت صادقانه خاطرات عبدالصمد زراعتی جویباری رزمنده سالهای دفاع مقدس است. وی از رزمندگان شناخته شده مازندران بود. او از کناره خلیجفارس تا مرز اشنویه در عملیاتهای گوناگون جنگید و اکنون بخشی از سرگذشت دفاع مقدس در زمستان ۱۳۶۵ را روایت میکند.
او با نثری صمیمی تصویری روشن از دوران پر التهاب را پیش چشم خواننده آورده است؛ ازاینرو، کتاب حاضر، سندی از روزهای پرآشوب جنگ و دلیری مردانی است که در تاریکی ایستادند و چراغ امید وطن را فروزان نگاه داشتند.
مؤلف در مقدمه این اثر آورده است این نوشته مرور دردمندانه از حوادث است؛ از اینرو طی نگارش، به علت یادآوری خاطرات لطمههای روحی زیادی را تحمل کردم. با گذشت نزدیک ۴۰ سال از این از آن رویدادها، تاکنون کمتر شبی را با آشفتگیهای آن، پشت سر گذاشتم.
از جمله ویژگیهای بارز این اثر میتوان به صداقت بیریا، در کانون توجه بودن انسان، جزئیات زنده و تصویرساز، و درسهایی برای امروز (مسئولیتپذیری، وحدت، مقاومت و امید) اشاره کرد.
در این اثر ۷۲ روایت - خاطره پیشروی خوانندگان قرار میگیرد که عناوین برخی آنها عبارتاند از: به مصیبتهای یک نارنجک، تأثیر روحانیون جوان، رگبار به آفتابه، یافتن یاران و پایان سردرگمی، مصاف تن و تانک، شلمچه و تداعی خاطرهها، قرعهکشی برای شهادت، با اسرای دشمن.