به گزارش مجله خبری نگار، یک مطالعه اخیر که در JAMA Neurology منتشر شده است، با تجزیه و تحلیل مسیرهای ضعف در بزرگسالان مسن قبل از شروع زوال عقل، ارتباط بین ضعف و خطر زوال عقل را بررسی کرد.
محققان با استفاده از دادههای چندین مطالعهی بزرگ همگروهی، چگونگی تغییر سطح ضعف و ناتوانی را در طول زمان ارزیابی کردند. هدف آنها تعیین این بود که آیا ضعف و ناتوانی میتواند یک نشانگر اولیهی بالقوه برای خطر زوال عقل و هدفی برای مداخلات پیشگیرانه باشد یا خیر.
زوال عقل یک فرآیند طبیعی در جمعیت مسن است که از آسیبشناسیهای مختلف مغزی مرتبط با سن ناشی میشود و نشان میدهد که خودِ پیری عامل اصلی مؤثر بر خطر زوال عقل است. با این حال، شناسایی نشانگرهایی که سن بیولوژیکی را منعکس میکنند و شروع زوال عقل را پیشبینی میکنند، ممکن است تلاشهای پیشگیری و درمان را بهبود بخشد.
ضعف و ناتوانی، که با آسیبپذیری فیزیکی ناشی از کمبودهای سلامتی انباشتهشده مشخص میشود، به عنوان یک شاخص امیدوارکننده برای سن بیولوژیکی و خطر زوال عقل ظهور کرده است. مطالعات نشان دادهاند که نمرات بالاتر ضعف و ناتوانی، صرف نظر از سن، با افزایش خطر زوال عقل مطابقت دارد. با این حال، اگرچه عوامل فیزیکی و اجتماعی مانند ورزش و تغذیه بر ضعف و ناتوانی تأثیر میگذارند، اما رابطه بین ضعف و زوال عقل هنوز به خوبی درک نشده است.
علاوه بر این، رابطهی علیت معکوس بالقوه - این احتمال که ضعف و ناتوانی میتواند هم بر زوال عقل قریبالوقوع تأثیر بگذارد و هم از آن تأثیر بپذیرد - این رابطه را پیچیدهتر میکند. با این حال، درک اینکه آیا سطح ضعف و ناتوانی قبل از شروع زوال عقل افزایش مییابد و چگونه این تغییرات بر خطر زوال عقل تأثیر میگذارند، میتواند به تدوین مداخلات مؤثرتر کمک کند.
مطالعهی حاضر از دادههای چهار مطالعهی بزرگ همگروهی برای بررسی این موضوع استفاده کرد که آیا ضعف و سستی میتواند شاخص اولیهی بالقوهای برای زوال عقل باشد یا خیر. هر مطالعه دادههای طولی مربوط به بزرگسالان بالای ۶۰ سال را ارائه داد که هیچکدام از آنها در ابتدا اختلال شناختی نداشتند.
تشخیص زوال عقل با استفاده از ارزیابیهای بالینی، آزمونهای شناختی یا گزارشهای مراقبان یا شرکتکنندگان انجام شد. ضعف با استفاده از شاخص ضعف اندازهگیری شد، که یک امتیاز تجمعی است که از نقصهای سلامتی در سیستمهای فیزیولوژیکی به دست میآید. این نقصها شامل طیف وسیعی از مشکلات سلامتی بود که امتیاز ضعف هر شرکتکننده نشان دهنده تعداد نقصهای موجود بود.
فقط شرکتکنندگانی که دادههای کامل ضعف برای حداقل ۳۰ نقص داشتند، در این مطالعه گنجانده شدند. این مطالعه تا زمانی که شرکتکنندگان به زوال عقل مبتلا شدند یا مطالعه پایان یافت، پیگیری شد و دورههای پیگیری بر اساس گروه متفاوت بود.
علاوه بر این، محققان از مدلهای ترکیبی خطی تعمیمیافته بیزی برای ردیابی تغییرات در ضعف در طول زمان نسبت به شروع زوال عقل استفاده کردند. این مدلها شامل عواملی مانند سن، جنسیت، تحصیلات و قومیت بودند. تغییرات غیرخطی بالقوه در ضعف مدلسازی شدند و از مدلهای خطرات متناسب کاکس برای بررسی ارتباط بین ضعف و خطر زوال عقل استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری، شرکتکنندگان نیز بر اساس زمان اندازهگیری سطح ضعف نسبت به شروع زوال عقل به گروههایی تقسیم شدند.
نتایج نشان داد که ضعف و ناتوانی در سالهای قبل از شروع زوال عقل به طور قابل توجهی افزایش یافته است. سطح ضعف و ناتوانی در چهار تا نه سال قبل از تشخیص زوال عقل به طور قابل توجهی افزایش یافته است، و این ارتباط در بین گروههای مختلف متفاوت بوده است. نمرات ضعف و ناتوانی در افرادی که بعداً به زوال عقل مبتلا شدند، در مقایسه با افرادی که به آن مبتلا نشدند، به طور مداوم بالاتر بود، حتی زمانی که ضعف و ناتوانی در سالهای قبل از تشخیص اندازهگیری شد.
علاوه بر این، هم در مردان و هم در زنان، نمرات بالاتر در شاخص ضعف پایه با افزایش خطر ابتلا به زوال عقل مرتبط بود، به طوری که هر افزایش در شاخص ضعف، نشاندهنده افزایش تدریجی خطر ابتلا به زوال عقل بود. این ارتباط حتی پس از کنترل متغیرهای جمعیتشناختی پایه نیز معنادار باقی ماند. این مطالعه همچنین نشان داد که زنان در سالهای منتهی به زوال عقل، نمرات ضعف بالاتری نسبت به مردان داشتند.
علاوه بر این، نسبتهای خطر برای نمرات شاخص شکنندگی نشان داد که سطوح بالاتر شکنندگی، خطر ابتلا به زوال عقل را در تمام مجموعه دادهها افزایش میدهد، و قویترین ارتباط در گروه NACC و ضعیفترین ارتباط در HRS مشاهده شد. علاوه بر این، شکنندگی حتی زمانی که دورههای اندازهگیری تمدید شدند یا زمانی که نقصهای مرتبط با خطر زوال عقل از محاسبات شکنندگی در تجزیه و تحلیل حساسیت حذف شدند، همچنان یک پیشبینیکننده مهم زوال عقل باقی ماند.
در مجموع، این مطالعه نشان داد که ضعف و ناتوانی میتواند شاخص مؤثری برای شناسایی افراد در معرض خطر بالای زوال عقل باشد. نتایج نشان داد که ضعف و ناتوانی به شدت با خطر زوال عقل مرتبط است، به طوری که افزایش قابل توجهی در ضعف و ناتوانی در سالهای قبل از شروع زوال عقل رخ میدهد.
این نتایج، امکانسنجی استفاده از معیارهای آسیبپذیری برای شناسایی افراد در معرض خطر را تأیید کرد و ارزش آنها را در استراتژیهای پیشگیری هدفمند و جذب شرکتکنندگان برای کارآزماییهای بالینی زوال عقل برجسته نمود.