به گزارش مجله خبری نگار، دیپلماسی تهاجمی دونالد ترامپ، تغییرات چشمگیری در روابط بینالمللی نیمکره غربی ایجاد کرده است. بسیاری از کشورها که پیشتر تحت نفوذ آمریکا بودند، اکنون به سمت چین متمایل شدهاند. این تغییرات نشاندهنده کاهش هژمونی و قدرت آمریکا در منطقه و افزایش نفوذ چین و روسیه است.
ترامپ تلاش کرده است با اعمال فشار اقتصادی و نظامی، کنترل آمریکا را در منطقه بازگرداند. از جمله، تهدیدهای اقتصادی علیه پاناما، اتحادیه اروپا و همسایگان شمالی و جنوبی خود کانادا و مکزیک که به تغییرات موقت در سیاستهای این کشورها منجر شده است. با این حال، این تاکتیکها نتوانستهاند هژمونی و سلطه بلندمدت آمریکا را تضمین کنند.
در همین حال، چین به شریک تجاری اصلی بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین تبدیل شده است. کشورهایی مانند برزیل، آرژانتین و کانادا به دنبال تنوعبخشی به روابط اقتصادی خود هستند و به سمت چین، اتحادیه اروپا و سایر گزینههای جایگزین روی آوردهاند.
دیپلماسی تهاجمی ترامپ، اگرچه در کوتاهمدت موفقیتهایی داشته، اما در بلندمدت خطر بیگانگی منطقهای را به همراه دارد. کشورهای نیمکره غربی به دنبال حمایت اقتصادی پایدار هستند و چین با ارائه فرصتهای اقتصادی جذاب، جایگاه خود را در منطقه تقویت کرده است. این تغییرات میتواند به کاهش نفوذ آمریکا و افزایش رقابتهای ژئوپلیتیکی منجر شود.
این رویکرد شباهتهایی با عقبنشینی امپراتوری استعمارگر بریتانیا در قرن بیستم دارد، زمانی که بریتانیا تلاش کرد نفوذ اقتصادی و سیاسی خود را حفظ کند، اما در نهایت هژمونیاش توسط آمریکا جایگزین شد.
سیاستهای ترامپ ترکیبی از انزواگرایی و رفتارهای تهاجمی است که هدف آن کاهش حضور فعال آمریکا در صحنه جهانی و جلوگیری از پر شدن خلأ قدرت توسط دیگر بازیگران بینالمللی است.
افزایش تعرفههای تجاری علیه چین و اعمال فشار بر کشورهای آمریکای لاتین و کانادا، بخشی از تلاشهای ترامپ برای مهار رقبا و حفظ سلطه اقتصادی آمریکا بوده است. این تغییرات نشاندهنده تحولاتی عمیق در نظم جهانی است که میتواند به رقابتهای ژئوپلیتیکی جدید منجر شود.