به گزارش مجله خبری نگار،تاریخچه قلعه الموت قزوین به دو دوره اصلی قبل از حمله مغول و پس از آن تقسیم میشود. این قلعه در ۴۰۰ سال اول تاریخ آن، فراز و نشیبهای زیادی را تحمل کرده و داستانهای تاریخی زیادی را به چشم دیده است.
در کتاب «نزهه القلوب»، حمدالله مستوفی اشاره میکند که سازنده قلعه «حسن بن زید» / «حسن بن زیاد» یکی از بزرگان علوی بوده و در سال ۲۲۶ ﻫ. ق، از همان ابتدا با هدف نظامی و امنیتی ساخته شده و دوران ساخت آن مصادف با شروع خلافت متوکل عباسی بوده است.
حسن صباح نیز با هدف استفاده از قلعه بهعنوان دژی نظامی و امنیتی آن را در سال ۴۸۳ ﻫ. ق به مبلغ ۲ هزار دینار خریداری کرد و «خواجه نصیرالدین طوسی» در سالهای حضورش در قلعه، از آنجا برای رصد ستارهها بهره زیادی برده بود.
این قلعه در دوران خویش یکی از بزرگترین کتابخانههای سرزمین ایران را دارا بود که هزاران جلد کتاب نفیس در آن نگهداری میشد و با تصرف مغولها و به آتش کشیدن قلعه، زیربنا و ساختارش در معرض آتشسوزی و نابودی قرار گرفت. «عطاملک جوینی» وزیر ایرانی هلاکوخان در کتاب «تاریخ جهانگشا» اشارهای به کتابخانه الموت کرده و نوشته که این کتابخانه بیش از ۴۰۰ هزار جلد کتاب داشته است.
وی در همان زمان توانست رضایت او را برای جلوگیری از نابودی بخشی از کتابخانه جلب کند و این گونه بود که جرأت و جسارت یک فرد توانست بخش مهمی از تاریخ قلعه را نجات دهد.
قلعه الموت به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده و تلاشهایی برای حفظ و مرمت آن انجام شده است. این اقدامات کمک میکند تا این میراث ارزشمند برای نسلهای آینده حفظ شود.
گفته میشود در گذشته افسانههایی درباره قلعه الموت وجود داشته که سیده زهرا تقوی یک پژوهشگر قزوینی در گفتوگو با خبرنگار فارس در قزوین بر این نظر است: قلعه الموت به دلیل تاریخ و موقعیت منحصربهفردش، زمینهساز بسیاری از افسانهها و داستانهای جذاب شده و افسانههایی درباره سیستم پیچیده آبرسانی و همچنین انبارهای مخفی ذخیره آب و غذا که طبق کاوشهای بعمل آمده در این قلعه تقریبا مطابق با واقعیت به نظر میرسد، وجود دارد.
همچنین وجود پرتگاههای مخوف در دورتادور قلعه و خندقهای سنگی که برای پیشگیری از هجوم دشمنان بنا شدهاند میتواند توجیهی برای توانایی مقاومت قلعه در برابر محاصرههای طولانیمدت و تسخیر ناپذیری این دژ محسوب شود.
به گفته وی، مردم منطقه الموت به دلیل شرایط سخت جغرافیایی و تاریخچه قلعه، آن را مکانی مقدس و اسرارآمیز میدانستند و این قلعه، به عنوان نمادی از مقاومت و پایداری در برابر دشمنان شناخته میشد.
برخی اعتقاد داشتند قلعه الموت دارای قدرتهای ماورایی و جادویی است که از آن محافظت میکند و به همین دلیل از آن به عنوان مکانی امن و غیرقابل تسخیر یاد میکردند. همچنین این قلعه را دارای تونلهایی اسرارآمیز میدانند که در زیر قلعه جای دارند که با رمز و رازهای دوران کهن پیوند دارد.
گفته میشود حسن صباح، در قلعه الموت باغی شگفتانگیز ساخته بود که به «باغ بهشت» معروف بود. این باغ مملو از گلها و گیاهان، از جمله گیاهان دارویی بسیار و چشمههای زلال بوده که از آن برای نشان دادن تصویری از بهشت به پیروان خود استفاده میکرد تا وفاداری آنها را افزایش دهد.
بسیاری از مردمان منطقه الموت بر این باورند که قلعه الموت دارای مخازنی مخفی و متنوع با ساختاری منحصربهفرد و متناسب با آنچه در آنها ذخیره میشده بوده که برای نگهداری کتابهای علمی، فلسفی، مذهبی، آذوقه، آلات نظامی و همچنین ثروتهای ارزشمند استفاده میشدهاند. در کاوشهای به عمل آمده بخشهایی از آن هنوز به طور کامل کشف نشدهاند و این مسئله زمینهساز افسانههایی درباره وجود گنجینههای مخفی یا اطلاعات سری در آن شده است.
یکی از افسانهها درباره سقوط قلعه الموت اشاره به رویدادی دارد که سقوط و شکست دژ، به صورت ناگهانی و بدون مقاومت جدی اتفاق افتاد. برخی بر این باورند که این اتفاق با نقشهکشی مخفی دشمنان و خیانت داخلی رخ داده است.
افسانههایی نیز به دنبال این سقوط و کشته شدن افراد زیادی از مریدان حسن صباح در این قلعه و پس از به آتش کشیده شدن قلعه در زمان حمله مغول و هلاکو خان بر سر زبانها افتاده و درباره ارواح و تسخیرشدگی قلعه داستانسرایی میکنند که هنوز روح کشتهشدگان و زندانیان قدیمی در این قلعه حضور دارند و باعث شده توجه گردشگران را به خود جلب کند.
اما روایتهای افسانهای درباره عقابهای محافظ قلعه یا قدرتهای ماورایی این مقاومت را به نوعی اغراقآمیز جلوه دادهاند که این موضوع شاید الهامبخش افسانه «باغ بهشت» باشد. در این خصوص گفته میشود حسن صباح از باغی با گلها، گیاهان و آبشارهای زیبا در قلعه استفاده میکرده تا تصویری از بهشت را برای پیروانش به نمایش بگذارد. اما اینکه این باغ به همان اندازه افسانهای بوده باشد، همچنان بحثبرانگیز است.
این پژوهشگر قزوینی معتقد است تأثیرات فرهنگی و ماندگاری تاریخی درباره ارواح و تسخیرشدگی قلعه نیز با توجه به موقعیت جغرافیایی قرارگیری قلعه و کوه و تپههایی با ارتفاعهای متفاوت و نزدیک به هم، تفاوت دمایی بسیار زیاد روز و شب و ایجاد گردش هوای نامتقارن در شب و بین روزنهها و حفرهها وکوهها و تپهها و غار و پژواک صدا و تواتر آن میتوان صداهایی که بیشتر منشا فیزیکی دارند تا ماوایی را نیز در واقعیت توصیف کرد.
همچنین میتوان به واقعیتی دیگر از جمله اینکه حسن صباح از قلعه برای گسترش تفکرات فلسفی و مذهبی خود استفاده میکرد اشاره داشت که این قلعه به عنوان مکانی برای آموزش و تربیت پیروان اسماعیلیه شناخته شده است، این قلعه در سال ۱۲۵۶ میلادی توسط مغولها تسخیر و بخشهای زیادی از آن تخریب شد، قلعه الموت امروز به عنوان نمادی از مقاومت و شکوه گذشته در نظر گرفته میشود.
این پژوهشگر قزوینی معتقد است تأثیرات فرهنگی و ماندگاری تاریخی درباره ارواح و تسخیرشدگی قلعه نیز با توجه به موقعیت جغرافیایی قرارگیری قلعه و کوه و تپههایی با ارتفاعهای متفاوت و نزدیک به هم، تفاوت دمایی بسیار زیاد روز و شب و ایجاد گردش هوای نامتقارن در شب و بین روزنهها و حفرهها وکوهها و تپهها و غار و پژواک صدا و تواتر آن میتوان صداهایی که بیشتر منشا فیزیکی دارند تا ماوایی را نیز در واقعیت توصیف کرد.
همچنین میتوان به واقعیتی دیگر از جمله اینکه حسن صباح از قلعه برای گسترش تفکرات فلسفی و مذهبی خود استفاده میکرد اشاره داشت که این قلعه به عنوان مکانی برای آموزش و تربیت پیروان اسماعیلیه شناخته شده است، این قلعه در سال ۱۲۵۶ میلادی توسط مغولها تسخیر و بخشهای زیادی از آن تخریب شد، قلعه الموت امروز به عنوان نمادی از مقاومت و شکوه گذشته در نظر گرفته میشود.
افسانهها و واقعیتهای آن الهامبخش نویسندگان و هنرمندان ایرانی بوده و همچنان در آثار ادبی و هنری مشاهده میشود. همچنین، به عنوان یک جاذبه گردشگری، مردم را با تاریخ و فرهنگ ایران آشنا میکند.
تقوی: بسیاری از بخشهای قلعه به دلیل تخریبهای ناشی از حملات مغولها، حفاریهای زمان قاجار برای یافتن گنجهای پنهان و گذر زمان از بین رفتهاند، با اینکه واقعیتها و افسانههای مربوط به آن تا حد زیادی با یکدیگر پیوند خوردهاند و این مسئله باعث میشود که مرز میان حقیقت و تخیل در مورد این قلعه کمرنگ شود. در واقع، برخی از واقعیتهای مستند درباره قلعه الموت زمینهساز شکلگیری افسانههایی بر پایه واقعیتهای تاریخی و فرهنگی شدهاند، که تخیل و روایتهای مردمی آنها را به داستانهایی پررمز و راز تبدیل کردهاند. این ترکیب از واقعیت و افسانه است که جذابیت قلعه الموت را دوچندان کرده است.
وجود انبارهای ذخیره غذا و تونلهای زیرزمینی در قلعه و وجود کتابخانه نفیس یک واقعیت است، حسن صباح انبارهایی در دل کوه حفر کرده بود که غذاها در آنها بدون فساد نگهداری میشد، همچنین برای قلعه سیستمهای آبیاری و انبارهای ذخیره غذا طراحی شده بوده است که امکان مقاومت در برابر محاصرههای طولانیمدت را فراهم میکرد، اما افسانههایی که از گنجینههای پنهان و کتابهای جادویی سخن میگویند، بیشتر بر پایه تخیل بنا شدهاند.
نقش قدرتمند تاریخی حسن صباح به عنوان رهبر اسماعیلیان یک واقعیت است، او از قلعه برای سازماندهی فعالیتهای نظامی و مذهبی خود استفاده میکرد و آنرا به مرکز فعالیتهای دینی و نظامی خود تبدیل کرد، حسن صباح به عنوان فردی باهوش و استراتژیست شناخته میشد، از این قلعه برای گسترش تفکرات فلسفی و مذهبی خاص خود استفاده میکرد.
نقش او در تاریخ ایران نه تنها نظامی بود، بلکه به گسترش تفکر عمیق و نظم سازمانی نیز کمک کرد. اما داستانهای مرتبط با قدرتهای فراطبیعی و روشهای کنترل پیروان بیشتر جنبه افسانهای دارند.
در برخی کتب و مستندات تاریخی آمده است که اسماعیلیان در منطقه الموت به کاشت گیاهان دارویی و تولید و ساخت داروهای گیاهی میپرداختند و به همین دلیل عربها آنها را حشاشین مینامیدند. (کسانی که با گیاهان دارویی سرو کار دارند)
دانشمندان زیادی هم به قلعه الموت رفتوآمد داشتهاند. پدربزرگ خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی بنیانگذار ربع رشیدی تبریز در قلعه الموت زندگی میکرد و کارهای پزشکی انجام میداد. غربیها، اما از اصطلاحی که اعراب به کار داروسازی و کاشت گیاهان دارویی (حشاشین) به مریدان حسن صباح داده بودند و نزدیکی این اصطلاح به لحاظ تلفظ به واژه (اساسین یا تروریست)، این واژه را برای نامیدن حسن صباح و یارانش استفاده میکنند که در آن اختلافات زیادی است.
برخی از باستان شناسان و کاوش گران نیز بر این موضوع تاکید دارند که در کاوشهای باستانشناسی قلعه الموت هم هیچ نشانی از گیاهان مخدر نبوده و آنها بهدلیل اعتقادات قوی که داشتند از مصرف گیاهان مخدر پرهیز میکردند. همچنین میتوان بر اساس آنچه کاوش شده است و آنچه به لحاظ معماری و ساخت و تاریخی ثبت شده اینطور تبیین کرد که تمامی قلعههای اسماعیلیه در ایران حالت دفاعی داشتهاند و معماری بیشتر آنها به صورت پایگاههای مقاومتی بودهاند نه اینکه بخواهند قلمرویی را تصرف و تسخیر کنند یا یورشی باشد.
الموت با وجود گذشت قرنها و تخریبهای ناشی از عوامل طبیعی و انسانی، همچنان بقایای قابل توجهی از خود به جا گذاشته است که میتوان به پا برجا بودن آثاری همچون دیوارها و برجها، بقایای سیستمهای آبیاری پیشرفته و ابتکار مهندسی برای حفظ منابع آب حتی در دوران محاصره، انبارهای ذخیرهسازی برای ذخیره غذا و تجهیزات و محل اقامت و چشمانداز طبیعی اشاره کرد.
نکته شگفتانگیز دیگر این است که قلعه الموت بر روی صخرهای مرتفع و تقریباً دستنیافتنی بنا شده و فقط یک مسیر باریک به آن راه دارد. این طراحی طبیعی و هوشمندانه باعث شده بود که قلعه به شکلی طبیعی غیرقابل نفوذ باشد.
در واقع، این ساختار به نوعی با طبیعت ترکیب شده بود و حملات دشمن را بسیار دشوار میکرد. در دامنه جنوبی کوهی که قلعه الموت روی آن ساخته شده، خندقی با طول ۵۰ متر و عرض ۲ متر کنده شده که در گذشته پُر از آب بود. آب این خندق از داخل قلعه تأمین میشد. به این ترتیب هیچ راه نفوذی غیر از در ورودی وجود نداشت. در دامنههای دیگر هم هر جا که تصور میشده احتمال نفوذ وجود دارد، خندقهایی کنده شده و از طرفی دیوارهای بالای هر خندق به صورت مورب ساخته شده تا بالا رفتن از آن غیرممکن شود.
طبق اظهارات تقوی مدرس کارآفرینی گردشگری، قلعه الموت دارای ویژگیهای استراتژیکی بوده است که حسن صباح از آن برای گسترش ایدئولوژی، سازماندهی عملیات، و حتی مقابله با تهدیدات دشمنان بهره میبرده است. این ترکیب از دانش نظامی، فلسفی و مذهبی، قلعه را فراتر از یک دژ نظامی ساده قرار داده و به یک مرکز مهم فکری تبدیل کرده است. دیدن قلعه الموت را در سفر به قزوین، از دست ندهید.