به گزارش مجله خبری نگار، بسیاریشان نه نت و ریتم میشناسند و نه آکورد و ملودی؛ بیشتر فالش و کمتر ژوست میخوانند. اغلب، پسندشان ضرباهنگهای شلوغ و پر تکست است و بهندرت با آوازهای کلاسیک، دستگاه، مضراب و تحریر، کوک و کیفور میشوند، اما همگیشان کارائوکه را خوب میشناسند و هیجانش را میپسندند؛ دستگاه «ارکستر خالی» یا «آواز بیصدا» که از حدود دهه۷۰ میلادی (۵۰ خورشیدی) به باشگاههای تفریحی و کلوبهای بازی راه یافت تا کسانی اوقات فراغت خود را به آوازخوانیهای فردی و گروهی روی آهنگهای معروف خوانندگان دوستداشتنیشان سپری کنند. کارائوکه پرسروصدا با کمی تأخیر (اوایل ۲۰۰۰ میلادی و دهه ۸۰ خورشیدی) کنج مراکز تفریحی آنچنانی ایران جای گرفت و دیرتر (اواخر دهه۹۰ خورشیدی) نیز اقبالش با استقبال بازیدوستان و آرزومندان آوازهخوانی درخشید.
دیر یا دور، حالا یکی از سرگرمیهای هفتگی و هیجانانگیز جمعهای تینایجری و آنها که جوان و میانسالند، محسوب میشود. آنها برای اینکه کارائوکهخوانی، آمپر آدرنالینشان را بچسباند یا استعدادی اگر دارند، کشف کنند، از پیش، اتاق آوازی در مجموعههای تفریحی، اقامتی و تجاری رزرو میکنند و ساعتی میانش «گلپونههای وحشی دشت امیدم»، «اندکاندک جمع مستان میرسد»، «مرغ سحر ناله سر کن» یا حتی «کفتر کاکل بهسر»، «من یه پرندهم»، «عاشق و دربه درم، تویی قرص قمرم» و گاهی هم ترانههای بینالمللی را فریاد میکنند. کارائوکهخوانها از ساعتی ۵۰۰ هزارتومان تا بیش از ۲ میلیون تومان ناقابل میپردازند که نوسان قیمتهای آن به ظرفیت اتاق، مدل و قدرت دستگاه و میزان ذخیره آهنگهای ترند بستگی دارد.
هرروز بر تعداد مراکز تفریحی، باشگاههای بازی، رستورانها و سنترهای لوکس که سود هیجان کارائوکه را دریافتهاند، افزوده میشود.
از اینرو، مساحتی از عرصههای خود را به استودیوهای مجهز که سیستمهای پیشرفته صوتی کارائوکه، گوشهشان تلنبار است، اختصاص داده و میدهند و بعد تبلیغشان را در بوق و کرنا میکنند: «روی مبل لم بده و خواننده شو»، «اتاقهای آواز ویآیپی، خانوادگی» و «شاید این پلیبک که میکنی همون استعدادت باشه که اینجا کشف میشه». کارائوکه در ابتدا نمایشگری با باندهایی ایستاده در چپ و راست و میکروفونی دستی بود که موسیقی خوانندگان مشهور، بدون کلام از آن پخش میشود تا دوستداران موزیک و بازی، فرصت آوازخوانی و سرگرمی پیدا کنند.
کارائوکه اینک، اما با سیستمهای پیشرفته و اپلیکیشنهای حرفهای ارتقا یافته و همچنین تکنولوژیاش، اسپیکرهای خانگی را فتح کرده است.
پایان هر هفته از حدود ساعت۱۱ تا نیمههای شب، صف مشتریان برای کارائوکهخوانی، دراز و کشیده میشود. البته مشتریان کمشماری هم هستند که دیگر روزهای هفته، میکروفونبهدست مقابل نمایشگر چندده اینچی دیوارکوب اتاق خوانندگی که پیکسلهای رزولوشن و کنتراست رنگهایش بسیار واقعی مینمایاند، میایستند. درهرحال، مشتریان سعی دارند آوایی شبیه خواننده آهنگ انتخابی که در سیستم کارائوکه صدایش از ملودی حذف شده، از حجره شان به بیرون درآورند. برخیشان در صداسازی، پلیبک و کاور آهنگ کمی موفقند و برخی دیگرشان نیز تقلیدهای ناشیانه دارند که به خندههای بیوقفه متصل میشود.
برای آنها که میخواهند بر آهنگهایی از سلبریتیهای موسیقی، ضرب بگیرند و بخوانند، فرقی نمیکند کارائوکه را طبق روایتی پرتکرار «دایسوکه اینوئی» ژاپنی ساخته باشد یا به گواه اسنادی محدود، فردی آمریکایی، طراح و سازنده آن باشد. آنچه مهم است، اوقات فراغتی است که سعی دارند آهنگین و شاد بگذرانند. برای همین اوقات آهنگین و شاد است که کلیدواژه اتاقهای کارائوکه پروفشنال و تجهیز به لیستی بلندبالا از ترانههای ریمیکس و فریاستایل را گوگل میکنند و برای هر نیمساعت ۴۵۰ تا ۷۰۰ هزار تومان و هر یک ساعت ۶۰۰ هزارتومان تا بیش از ۲ میلیون تومان هزینه میکنند.
اصرار برای رزرو اتاق ویآیپی آواز در یکی از مراکز تفریحی و تجاری پرآوازه به وقت غروب جمعهشب بیفایده است و اپراتور تلفن مدام تکرار میکند: «این ساعت قبلا رزرو شده...» ناگزیر به رزرو اتاق ۱۰ نفره کارائوکه ساعت ۲۲ همان جمعهشب رضایت میدهند و طبق قرار، خود را میرسانند طبقه هشتم مرکز تفریحی و تجاری پرآوازه. انتظارشان در لابی طولانی نیست و با راهنمایی خانم جوانی که پیشتر پیانو مینواخت، به اتاقی نیمهتاریک در انتهای راهرویی پیچواپیچ، قدم میگذارند. نورهایی به رنگ صورتی، آبی، سبز، بنفش و زرد از لامپهای هالوژن و ریسههای نئونفلکسی که در گوشههای پیدا و ناپیدای اتاق گنجانده شدهاند، تابیده میشود. مشتریان هر یک بر کاناپه یا صندلیهایی نیمکتی، ولو میشوند: «من میخوام رپ بخونم»، «منم گوشه کرشمه در دستگاه ماهور اجرا میکنم براتون» و آنها که بر سرخوشی دوست رپخوان و لافزنی دوست سنتیخوانشان قهقهه میزنند.
تا متصدی شیکپوش اتاقهای کارائوکه یکی از هتلهای چندستاره، سفارش نوشیدنیها و خوردنیهای مشتریان کابینها و غرفههای شیشهای و ضدصدای ۲ تا ۴ نفره را ثبت کند، مدیر آواز اتاقی ۶ نفره برای مشتریان اتاق که به لیگ آوازهخوان آماتور مجموعه کارائوکه هتل رسیدهاند، خوشصحبتی میکند: «توی این مرحله آهنگای سختتر انتخاب میشه... فالشخونیتون نباید توی هر آهنگ بیشتر از ۳ تا باشه... به محض اینکه دکمه کارائوکه اسپیکر رو زدم از تماشاگرا نباید صدایی شنیده شه...». کمی بعد، شرکتکننده نخست که عرق دستانش به میکروفون درآمده و چشمانش بر متن شعر که نمایشگر به درشتی تصویر کرده، گرد شده، لرزان میخواند: «شیرین من تلخی نکن با عاشق، تموم میشن گم میشن این دقایق...». دوستانش که تماشاگرند به مزهپرانی میافتند: «جون مادرت، اوج آهنگو نخون... صدات به جای دانگ، هکتار داره...»
منبع: همشهری