کد مطلب: ۷۰۶۹۰۷
۲۹ مهر ۱۴۰۳ - ۰۶:۱۱

نشت واقعیت شوق رفتن و زندگی در سمت غرب!؟

گزارشی از واقعیت‌های زندگی مهاجران که کسی از آن خبر ندارد و حالا در فضای مجازی نشت پیدا کرده است

به گزارش مجله خبری نگار، مهاجرت به امید زندگی بهتر و رفتن به بهشت غرب، آرزوی این‌روز‌های خیلی از مردم شده است. فرقی هم نمی‌کند تحصیل‌کرده باشند یا نه، از طبقه اجتماعی مرفه باشند یا متوسط و حتی ضعیف. تنها چیزی که تمام فکر و ذهنشان را پر کرده، زندگی در بهشتی است که مبلغان مهاجرت از آن سوی مرز‌ها برای آنها ساخته‌اند؛ از اروپا گرفته تا آمریکا خیلی‌هایشان هم معتقدند آنجا قدر ما را بیشتر می‌دانند و با این ذهنیت دار‌و‌ندارشان را می‌فروشند تا به قول خودشان از شر زندگی سخت در ایران خلاص شوند و در کشور مقصد آسوده زندگی کنند؛ غافل از اینکه زندگی آسوده در غرب به اعتراف خیلی از آنهایی که تجربه زندگی آنجا را دارند با شنیده‌هایشان زمین تا آسمان فرق می‌کند و به قول خیلی‌هایشان سرابی بیش نیست.

نشت واقعیت شوق رفتن و زندگی در سمت غرب!؟

اینجا هم آدم‌ها غمگین‌اند

اوایل همین امسال بود که ارژنگ امیر‌فضلی در ویدئویی که مضمونش بیشتر شبیه یک طنز تلخ بود، پرده از این سراب برداشت و گفت اینجا هم (تورنتوی کانادا) به‌خاطر وضعیت سخت اقتصادی پیش‌روی مردم، آدم‌های غمگینش زیاد شده‌اند. امیرفضلی در بخشی از این ویدئو می‌گوید از درآمد ماهانه ۳ هزار‌دلاری‌اش ۲ هزار و ۴۰۰ دلارش هزینه مسکن اجاره‌ای کوچک اوست، ۱۰۰ دلار هزینه تردد با وسایل نقلیه عمومی، ۱۰۰ دلار هزینه قبض تلفن همراه و اینترنت، ۵۰ دلار هزینه حداقل هر خرید برای مایحتاج روزانه، ۵۰ دلار هزینه پول برق و حداقل ۵۰ دلار صرف یک وعده غذای ساده در رستوران و در آخر با تلخندی یادآور می‌شود که حق بیمار‌شدن ندارد؛ چرا‌که چیزی از درآمدش باقی نمی‌ماند. اگرچه تبلیغات نادرست دلالان مهاجرت این امید را به مهاجران می‌دهد که دولت کانادا با در اختیار قرار‌دادن کریتید‌کارت، هوای شما را در زندگی دارد، امیر‌فضلی این کارت‌ها را عامل بدبختی افراد به‌خصوص مهاجران می‌داند و می‌گوید: «دلگرمی وجود ۲۰۰۰ دلار در این کارت‌ها باعث می‌شود تا مهاجران بی‌محابا هزینه کنند و عدم‌توانایی در پرداخت بدهی‌های ماهانه به سیستم بانکی در کنار سود‌های هنگفت یکباره آنها را در دامی بزرگ می‌اندازد که رهایی از آن به این سادگی‌ها نیست.»

اینجا از بهشت خبری نیست

در دیگر ویدئو‌های منتشر‌شده در فضای مجازی هم مریم که ساکن سوئد است، با نمایش تصویری از یک خرید روزانه در سوئد از گرانی‌های آنجا گلایه می‌کند. زمانی که او این ویدئو را گرفته هر کرون سوئد معادل ۴۳۰۰ تومان ایران بوده. او می‌گوید ۹ دسته سبزی حاوی سبزیجاتی مثل ریحان، پیازچه، گشنیز، جعفری و تره ۳۷۰ کرون شده و ۲ بسته نان، ۴ بسته کالباس، یک بسته سوسیس، چیزی حدود ۱۸۰ کرون و همه اینها در کنار خرید گوشت و... جمعا ۱۲۶۰ کرون شده است معادل بالغ بر ۵ میلیون تومان ایران. او هم در این ویدئو از هزینه‌های بالای زندگی خارج از ایران گلایه می‌کند و می‌گوید با فکر و اندیشه تصمیم به مهاجرت بگیرید؛ اینجا از بهشت برین خبری نیست.

همه شهروند درجه ۲ هستیم

نکته مهمی که مشوقان مهاجرت ایرانی‌ها هیچ‌گاه از آن سخن نمی‌گویند و اغلب از سوی مهاجران در غرب به‌عنوان یکی از غمنامه‌های مهاجرت روایت می‌شود، جایگاه ایرانی‌ها در کشور‌های دیگر است. آنها می‌گویند شما در هر جایگاه با هر میزان تحصیلات و ثروتی که باشید، شهروند درجه ۲ محسوب می‌شوید و این وضعیت دردناکی است که ما همه اینجا تجربه می‌کنیم؛ حتی کودکانمان در دبستان.

پاسپورت معتبر داری، اما پول سفر نداری

احسان هم که حدود ۵ سال است در هلند زندگی می‌کند، به موضوع پاسپورت معتبر اشاره می‌کند و می‌گوید خیلی از ایرانی‌ها به امید داشتن پاسپورت معتبر و آزادی در انتخاب سفر‌های خارجی تن به مهاجرت می‌دهند، درحالی‌که هزینه‌های زندگی در هلند آنقدر بالاست که اغلب هلندی‌ها خودشان هیچ‌وقت از این پاسپورت در سال استفاده نمی‌کنند و تفریح و سفرشان محدود می‌شود به کمپ‌های اطراف شهر. به اعتراف او، خیلی از هلندی‌ها ۵ سال و حتی بیشتر است که توان خروج از شهر خودشان را نداشته‌اند، چه برسد به سفر خارجی و این یعنی پاسپورت معتبر فقط ابزاری برای دلالان مهاجرت است که شما را ترغیب به ترک وطن کنند.

برده‌داری نوین مهاجران در اروپا

مسیح، اما از هلند واقعیت‌های دیگری را برای آنها که قصد مهاجرت دارند، روایت می‌کند و می‌گوید خیلی وقت‌ها دوستانم پست‌هایی از ایران برایم ارسال می‌کنند که در آن می‌گویند اگر پرستار یا دانشجو باشید، این امکانات در هلند در اختیار شما قرار می‌گیرد و جوان‌های ایرانی هم به امید زندگی بهتر دل از همه چیز و همه‌کس می‌کنند برای رفاه و زندگی بهتر، غافل از اینکه دولت هلند فقط به فکر جیب خود است؛ و هیچ‌کس برای جوان ایرانی واقعیت را توضیح نمی‌دهد. در اروپا سیستم برده‌داری هنوز حرف اول را می‌زند.

واقعیت این است که شما هرقدر هم که خوب پول دربیاورید در هلند باید طبق قانون این کشور یک‌سوم آن را بابت مالیات به دولت برگردانید؛ درواقع دولت شریک دارایی شماست نه‌تن‌ها در حقوق دریافتی، در تمامی ابعاد زندگی‌تان. به‌گفته او، اگر یک ایرانی ارثیه خانوادگی هم به او برسد و به هلند منتقل کند باید یک‌سوم سهم دولت را بپردازد. مسیح در ادامه ویدئوی خود با بیان اینکه تحصیل در دانشگاه‌های هلند رایگان نیست، می‌گوید اینجا کسی اجازه ندارد بعد از دانشگاه وارد بازار کار شود بلکه باید ۲ سال در مجموعه‌های حرفه‌آموزی مشغول شود که این خود هزینه‌های سنگین آموزشی را شامل می‌شود. بعد از آن باید شانس خود را برای ورود به بازار کار آزمایش کند؛ و درنهایت با بیان اینکه سیستم برده‌داری در این کشور همانند گذشته‌های دور زنده است، از نژاد‌پرستی هلندی‌ها گلایه می‌کند و می‌گوید هیچ غیرهلندی اینجا نمی‌تواند به‌راحتی پیشرفت کند.

واقعیت دردناک زندگی در خانه‌های اروپایی

وحید فکرش را هم نمی‌کرد که روزی حسرت برگشت به ایران را داشته باشد. او می‌گوید باور کنید در خیلی از این خانه‌ها آب گرم برای شستن ظرف و ظروف نیست، چون انرژی اینجا بسیار گران است. خیلی از مردم اینجا جرأت روشن‌کردن شوفاژهایشان در زمستان را ندارند، چون گاز نیست و مردم به جای روشن‌کردن شوفاژ‌ها، لباس‌های پشمی‌شان را بیشتر می‌کنند. از همه اینها که بگذریم چیزی که ما ایرانی‌ها اصلا به آن عادت نداریم، برق شارژی خانه‌هاست. یعنی شما به اندازه مبلغی برق خانه‌ات را شارژ می‌کنی و در هر ساعت و هر شرایطی که قرار داشتی این شارژ تمام شود برق منزل قطع می‌شود و تمام. مگر اینکه در همان لحظه مجدد شارژ کنی.

نشت واقعیت شوق رفتن و زندگی در سمت غرب!؟

ماه‌ها صبوری برای کارگری ساده در آمریکا

در آمریکا هم که عشق زندگی در آن عقل از سر و هوش خیلی‌ها برده، از بهشت برین برای مهاجران خبری نیست؛ چرا‌که به‌گفته یکی از همین مهاجران که در فضای مجازی ویدئویی از خود منتشر کرده، در این کشور حتی برای اینکه یک کارگر ساده باشی باید ماه‌ها صبر کنی. به‌گفته او همه افراد به محض ورود شانس پیدا‌کردن شغل و رسیدن به درآمد را ندارند، ضمن اینکه بعد از پیداکردن شغل و کسب درآمد هر کسی نمی‌تواند از پس هزینه‌های زندگی در این کشور برآید: «هزینه اجاره خانه در آمریکا آنقدر بالاست که اغلب مهاجران با هم‌خانه‌هایشان زندگی می‌کنند که این سبک زندگی خودش هزار و یک چالش دارد.»

با توجه به همه آنچه گفته شد و با یک سرچ کوچک در دهکده جهانی می‌توانید نمونه‌های خیلی بیشتر از آنچه در این گزارش آورده‌ایم، ببینید. بی‌محابا تصمیم به مهاجرت نگیرید و به امید سراب بهشت اروپایی ترک وطن نکنید.

منبع: همشهری

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر