به گزارش مجله خبری نگار، زن برگشت و توی صورتم را یک جور غیرمعمولی نگاه کرد و بیتعارف گفت: «نذاری لاغری به صورتت برسه که بعد مجبوری حتماً دماغتو عمل کنی!» بیاختیار خندیدم و گفتم چرا؟
گفت: «آخه تا وقتی صورتت تپل باشه، دماغ بزرگت اونقدرها به چشم نمیاد ولی اگه صورتت لاغر و استخونی بشه باید یک فکری برای دماغت برداری!» با خنده گفتم کاهش وزن و سلامتی بعد از اون برام مهمتر از سایز این بینی روی صورتمه، تازه بیچاره کارش رو هم که یک تنفس بیعیب و نقص و عمیقه اونقدر خوب انجام میده و به حدی ازش راضی هستم که الکیالکی نسپارمش به دست تیغ جراحی.
با تعجب و البته تهمایهای از تمسخر گفت: «واقعاً چهجوری میتونی راضی باشی؟» گفتم، چون جز «تنفس» انتظار دیگهای از این دماغ بیچاره ندارم. گفت: «اما نصف زیبایی صورت آدم به همین دماغه» و من توی دلم گفتم:عه... پس زیبایی سیرت چطور؟... و همان طور توی دلم، به حرفهای زن خندیدم و بحث را ادامه ندادم و او را با «جهانبینی» یا جهانِ بینیاش تنها گذاشتم.
بعد از این مکالمه بود که اکسپلور اینستاگرام نامحترم که شده فالگوش حرفهای روزمره ما، راهبهراه کلیپهای رضایت آدمها از عمل جراحی زیبایی بینی را برایم ردیف میکند و بیآنکه ازش بخواهم، پزشکانی را به من معرفی میکند که حسابی در این کار مشهور و موفقاند!
اینستاگرام آدمهایی را به من نشان میدهد که دماغهای سالم و گاه حتی زیبایشان را میدهند دست دکترهایی که بهخاطر برداشتن یک تکه پوست و استخوان میلیونها تومان به جیب میزنند و درآمدشان حالا از کندن دماغ مردم درمیآید و کارشان ربط چندانی به آن سوگند پزشکی روزهای اولشان ندارد!
اینستاگرام ساده فکر میکند دارد ترغیبم میکند، اما من با دیدن این آدمها که مثل آن زن همه جهانشان شده، تمرکز روی بینی و اندازه آن، گمان میکنم جهان و جهانبینی تازهای به اندیشه بشر راه یافته. جهانبینی به مثابه یک بینی که شده همه جهان یک آدم!
قدس-سکینه تاجی