کد مطلب: ۵۹۸۳۰۱
۰۷ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۰
برخی‌ها او را فردی جدایی‌طلب با روحیه ملی‌گرایی افراطی معرفی کرده‌اند و برخی هم تا متهم کردنش به همدستی و همداستانی با انگلیس پیش رفته‌اند.

به گزارش مجله خبری نگار، برخی‌ها او را فردی جدایی‌طلب با روحیه ملی‌گرایی افراطی معرفی کرده‌اند و برخی هم تا متهم کردنش به همدستی و همداستانی با انگلیس پیش رفته‌اند. این یعنی فراز و فرود‌های تاریخ معاصر، چهره «شیخ‌محمد خیابانی» و قیام آزادیخواهانه‌اش را در هاله‌ای از حرف و حدیث‌ها و تفسیر و تأویل‌های گاه عجیب و غریب غرق کرده است.

اجرای کامل قانون اساسی

شما بگویید کدام آدم تجزیه‌طلب با هدف جدا کردن آذربایجان از ایران، در سخنرانی‌هایش به مفاهیمی مثل: «حفظ دستاورد‌های نهضت مشروطیت، اجرای کامل اصول قانون اساسی، تأمین استقلال و آزادی و امنیت، برقراری عدالت و مساوات، اصلاحات اساسی اداری، تأسیس حکومتی مبتنی بر اصول دموکراسی و تلاش برای پیشرفت و تعالی ایران» تأکید می‌کند؟ این جملاتی که در ادامه می‌آید هم دقیقاً عین کلماتی است که در آخرین سخنرانی‌اش، نه در مجلس، بلکه در اوج قیامش و در شهر تبریز آن‌ها را به زبان آورده است: «تبریز می‌خواهد حاکمیت به دست ملت باشد... تمام ایران... فعلاً با زبان حال خود این تقاضا را می‌نماید... ما می‌گوییم حاکمیت دموکراسی باید در سراسر ایران جاری باشد. اهالی ایالات و ولایات باید رأی خود را آزادانه اظهار دارند».

به این‌ها اضافه کنید ماجرای جریده «آذربایجان» را که «خیابانی» در پاسخ به نشریات تجزیه‌طلب منتشر می‌کند. این نشریه برخلاف نشریاتی که در آن دوره منتشر شده و شعار جدایی آذربایجان از ایران را می‌دادند، در کنار نام «آذربایجان» عبارت «جزء لاینفک ایران» را عامدانه و درشت بالای صفحاتش چاپ می‌کرد. در سال‌های اخیر برخی از اهالی تاریخ‌نگاری، تلاش کرده‌اند با بررسی دقیق و مستند رخداد‌های دوره مشروطه و پس از آن، غبار تاریخی را از چهره «خیابانی» و قیامش کنار بزنند.

البته من و شما هم اگر دقیق به تحولات ایران در دوره‌ای حساس از تاریخ نگاه کنیم و بعد دقیق‌تر شویم که رفتار و کنش «خیابانی» در آن دوران چگونه بوده است، باور اینکه روحانی جوان آذربایجانی، جدایی‌طلب یا همراه و همفکر انگلیسی‌ها بوده باشد، برایمان مشکل می‌شود. مثلاً در شب و روز‌های پرآشوب نهضت مشروطه وقتی نیرو‌های «محمد علیشاه» قصد بازگرداندن استبداد را دارند، در ایامی که تبریز در محاصره است و آب و آذوقه را به روی شهر بسته‌اند، می‌شود «شیخ محمد» را تفنگ بر دوش در کنار مردم و مجاهدان دید که هم به دفاع از عدالت و آزادی مشغول است و هم با سخنان شیرین و پر حرارتش، افسردگی و سستی را از روح و روان رزمندگان خسته شهر دور می‌کند.

در دوران نمایندگی مجلس اولین حرکت سیاسی بزرگ «خیابانی» مخالفت با اولتیماتوم روسیه در مجلس دوم است. در همان زمان سخنرانی یک‌ساعته و داغ و مهیج او در اجتماع خیابانی در «سبزه میدان» تهران، مثل توپ صدا می‌کند تا دولتی‌ها دستور دستگیری‌اش را صادر کنند. خیابانی، اما پیش از صدور فرمان دستگیری می‌گریزد.

اسفند۱۲۹۵

آنچه برخی منابع تاریخی از آن به عنوان «قیام مسلحانه خیابانی» یاد می‌کنند، در واقع یک قیام مردمی به رهبری خیابانی در تبریز است که فروردین سال ۱۲۹۹ و در اعتراض به اقدام‌های «وثوق‌الدوله» و قرارداد ۱۹۱۹ آغاز می‌شود. اما خیابانی در واقع از مدت‌ها پیش و پس از تعطیلی مجلس شورای ملی قیام غیرمسلحانه‌اش را آغاز کرده بود. او پس از مدتی فراری بودن از دست عوامل حکومت «محمد علیشاه» به تبریز برمی‌گردد و اسفند سال۱۲۹۵ با دایر کردن شعبه‌های حزب دموکرات در بیشتر نقاط آذربایجان و انتشار روزنامه تجدد، قیامش را پی می‌گیرد و اصلاحات سیاسی را آغاز می‌کند.

بسیاری معتقدند اگر این حرکت نوگرایانه حزبی در آن زمان توسط خیابانی که یک روحانی بود انجام نمی‌شد، عرصه سیاسی و فرهنگی در تبریز و سپس همه آذربایجان به دست جریان‌های کمونیستی و بلشویک‌ها می‌افتاد. خیابانی بعد‌ها هم تشکیلات ژاندارمری آذربایجان را با نزدیک به ۵۰۰ ژاندارم راه انداخت. هرچند در سال۱۲۹۹ فعالیت‌های او در قالب حزب دموکرات، منجر به سقوط وثوق‌الدوله و به نتیجه رسیدن قیام مسلحانه شد، اما این به معنی پایان نهضتی نبود که خیابانی چندین سال آن را دنبال می‌کرد؛ بنابراین نامه‌نگاری و ارسال درخواست‌های مختلف از تبریز به تهران همچنان ادامه پیدا می‌کند، چون خواست شیخ‌محمد و همفکرانش مسائلی فراتر از سرنگونی وثوق‌الدوله و ماجرای قرارداد ۱۹۱۹ است.

پشتش را خالی کردند

طومار قیام مردمی تبریز، خیلی زود در هم پیچیده شد. وثوق الدوله که برکنار شد، به جایش «مشیرالسلطنه» روی کار آمد و درخواست‌هایش از خیابانی برای پایان قیام به جایی نرسید؛ بنابراین «مخبرالسلطنه» را مأمور کرد تا هر طور هست، کار خیابانی و قیامش را یکسره کند. مذاکره، پیغام و پسغام‌ها نتیجه نداد و «مخبرالسلطنه» برخلاف انتظار خیابانی با رئیس قزاقخانه تبریز دست به یکی کرده و مرکز مجاهدان را به تصرف درآورد.

در این حمله خیابانی نیز به شهادت رسید، اما «مخبرالسلطنه» ترجیح داد برای پرهیز از بدنامی خودش، شهادت او را خودکشی جلوه دهد. حالا و پس از صد و چند سال، در نگاه به قیام «خیابانی» می‌توان علاوه بر نقاط مثبت، نقطه ضعف‌ها و اشتباهاتی را هم مشاهده کرد. اعتماد خیابانی به شخصیتی مانند «مخبرالسلطنه» و یا به گروه‌های متفاوتی که در سخنرانی‌هایش با کف زدن او را حمایت می‌کردند و هنگام جنگیدن پشتش را خالی کردند، نداشتن یاران و افراد نزدیکی که بتوانند در اداره امور در کنارش باشند و دو دستگی و چند دستگی در میان کسانی که با او همراه شده بودند، بیشتر و پیش‌تر از قزاق‌های روسی و نیرو‌های دولتی، پشت قیام او را شکست.

منبع: قدس

برچسب ها: تاریخ تبریز
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر