به گزارش مجله خبری نگار، دنیا با وجود قهرمانانیکه با فداکاریشان جان برخی دیگر را از مرگ حتمی نجات دادند، زیباست. برخی از این قهرمانان پس از فداکاری شاهد شیرینی و حلاوت عملشان بودند، اما بعضی دیگر به خاطر درگیری باشدت حادثه ازدنیا رفتند، با این حال بازماندهها شرح فداکاریشان را سینه به سینه نقل خواهندکرد.
مثل مجتبی الهی که تا یک قدمی مرگ رفت، اما جان چند نفر را نجات داد یا امیرمحمد نوجوان که با آن سنکم شجاعانه تصمیم درست گرفت وسه عضو خانوادهاش را از دل مرگ بیرونکشید. گزارش فداکاری بسیاری از این افراد درسال۱۴۰۲ در رسانههای مختلف مثل روزنامه جامجم چاپ شد که برخی از آنها را مرور میکنیم.
اولین قهرمان در۲۱اردیبهشت ۱۴۰۲ الیاس قربی، دامدار روستای احمدآباد خراسانرضوی است. آن روز الیاس برای چرای گوسفندانش به صحرا رفت که استخر آبی آنجا بود. پنج کودک یک و نیم تا۱۰ساله در آن مشغول بازی بودند. یکی از آنان داخل آب افتاد و و دو دختربچه نتوانستند او را بیرون بکشند. دختربچه دیگر کودک در آغوشش را روی زمینگذاشت تا آنها را نجات دهد، اما خودش هم گرفتار شد. پسربچه کنار آب گریه میکرد که الیاس از دور متوجه او شد و پس ازرساندن خود به آنجا، اورا از خطر تصادف نجات داد. بعد نگاهش به استخر افتاد و جسم بیحرکت سه دختر و یک پسر را روی آب دید. احیا را شروع کرد و دو دختر ۹و۱۰ساله نجات یافتند، اما یک پسر و یک دختر دیگر فوت شدند.
۲۷ اردیبهشت، شهر قنوات قم هم شاهد یک تراژدی غمبار بود. محل حادثه کارگاهی بود که در آن تینر، گازوئیل و مواد آتشزا نگهداری میشد و داخل آن یک دختر و پسر خردسال مشغول بازی بودند. با اتصالی برق در کارگاه، آتش شعلهور شد و سپس به انبار علوفهای سرایتکرد کهکنارش بود. همه راههای فرار بسته بود. یک پسر ۱۸ ساله از اقوام آنها که صدای جیغ کودکان را میشنید، پتویی دورخودش پیچید و بهکارگاه رفت، اما خودش هم گرفتار شد و هرسه نفر جان خود را از دست دادند.
فرشته نجاتی در لباس سبز نیروی انتظامی ۹خرداد شگفتی خلق کرد. ستوانیکم اسماعیل خالقی در محله جمعهبازار دشتی متوجه فریادهای مردی شد که بهدلیل اختلافات خانوادگی میخواست خانه و خودش را با بنزین آتش بزند. خالقی افراد حاضر در محل را تخلیه کرد و توانست مرد عصبانی را آرام کند. مرد همان لحظه آماده کبریتکشیدن بود که فکری به ذهن خالقی رسید. به مرد گفت آب میخواهد. دختر مرد برای خالقی آب آورد و در شرایطی که خالقی فقط یک متر با مرد عصبانی فاصله داشت، لیوان آب را روی قوطیکبریتی که دست مرد بود، ریخت و بلافاصله او را زمینگیر کرد و مانع وقوع یک حادثه مرگبار شد.
۲۴مرداد، یک تروریست تکفیری تاجیکتبار با یک قبضه سلاح کلاشینکف وارد شاهچراغ شد و به سمت مردم شلیککرد، اما مردجوانی به نام بادپای در نقش منجی نمازگزاران ظاهر شد و با یک حرکت، تروریست را روی زمین انداخت و سپس نیروهای امنیتی دستگیرش کردند. کرمعلی۶۲ ساله هم که دنبال ویلچر برای زائران میگشت، با دیدن تروریست سعیکرد مانع حرکتش شود، اما او به سمت پیرمرد نیز شلیک کرد. این حادثه تروریستی قهرمان کوچکی هم داشت که فیلم آن پخش شد. درزمان فرار زائران، مردی توان از دست داده و کنار دیوار نشست که پسر بچه اش با دیدن او برگشت تا کمک کند.
مدال افتخار شجاعت به سینه سبحان موسایی، سرباز ۲۰ساله پلیس راه کوهرنگ چهارمحال و بختیاری هم نشست.۱۲آبان او مشغول گشتزنی در منطقه بودکه متوجه شد خودروی ۴۰۵ یک زن و شوهر به رودخانهای با عمق پنج متر سقوطکرده است. درآن شرایط هیچکس جرات نداشت درون آب بپرد و در حالیکه زوج میانسال تنها یک قدم با مرگ فاصله داشتند، او به درون آب پرید و هردو نفر را نجات داد.
مجتبی الهی، ۲۳ ساله و اهل خراسان جنوبی هم از مردانی بودکه اول آذر شجاعت را به تصویرکشید. روز حادثه متوجه تصادف دو پرایدی شد که سرنشین یکی از دوخودرو چهاردانشآموز بودند. با اینکه هرلحظه ممکن بود خودرو منفجر شود، دونفر از دانشآموزان را نجات داد، اما دونفر دیگر بهدلیل انفجار در آتش فوت شدند و خود مجتبی هم دچارسوختگی شد.
مسلم راهپیمایی، جوان اهل کازرون هم قهرمان مرد شهرش شد. ۷ آذر ۱۴۰۲وقتی ساختمان پنج طبقهای که خودش هم در آن ساکن بود، آتشگرفت، همه جا پر از دودی خفهکننده شد. دخترهشت ساله و مادربزرگ ۸۰ سالهاش همسایه اش بودند که به درخانه آنها رفت و هردو را از آتش و دودخارج کرد. یکی دیگر از همسایهها پیرزنی بود که بر اثر استنشاق دود بیحال شده بود، مسلم در خانه را شکست و او را نیز نجات داد.
الهیبخش نوحانی، ناخدایی بود که در واویلای سیلاب دشتیاری جان پدر و پسری را از مرگ نجات داد. او آن روز در روستای دمپبازار بود که یکی از دوستانش با او تماسگرفت و برای نجات پدر و پسری رفت که از ترس سیلاب بالای درخت خرما رفته و یک شبانهروز آنجا بودند. نوحانی وقتی به محل رسید، پدروپسر با گریه به او التماسکردند که نجاتشان بدهد. نوحانی نیز جانش را کف دستشگرفت و با اینکه جریان سیلاب خیلی شدید بود، اما هردو را نجات داد.
امیرمحمدانصاری، نوجوان ۱۶ساله هم جان مادر و دو خواهر ۱۰و۱۲سالهاش را ازآتش نجات داد. حادثه دوم بهمن اتفاق افتاد. پدر ازخانه بیرون رفته بود وامیرمحمد با پریدن از خواب، متوجه آتش شد. هیتربرقی خانه اتصالی کرده و آتش هرلحظه شعلهورمیشد. امیرمحمد، مادر ویکی ازخواهرانش را از خانه بیرون برد، اما خواهرکوچکترش را نتوانست بیرون ببرد و او را به اتاق برد تا از آتش در امان باشد. ناگهان کولر برقی از سقف جدا شد ودرورودی خانه را مسدود کرد. خواهرکوچکتر را همسایهها از پنجره خانه نجات دادند، اما امیرمحمد بر اثرسوختگی شدید آسمانی شد.
منبع: جامجم