به گزارش مجله خبری نگار/ایران: اکران آنلاین فیلم «آبجی» به عنوان نخستین ساخته سینمایی بلند مرجان اشرفیزاده که مناسبات خانوادگی/ اجتماعی و معضلات یک فرد دچار معلولیت ذهنی بنمایه اصلی آن است، بهانهای است برای مرور کارنامه سینمای ایران از منظر پرداختن به این مضمون در طول هفتدههای که از عمر فیلمسازی حرفهای در این سینما گذشته است.
«سوتهدلان/۱۳۵۶» ساخته زندهیاد علی حاتمی، «مسافران مهتاب/۱۳۶۶» به کارگردانی مهدی فخیمزاده، «حوض نقاشی/۱۳۹۱» ساخته مازیار میری و «برادرم خسرو/۱۳۹۴» ساخته احسان بیگلری شناختهشدهترین آثار سینمایی هستند که مشکلات و مناسبات زندگی افراد دچار بیماری کندذهنی (عارضهای که طیفهای متفاوت با شدت و ضعفهای متفاوتی را در میان افراد مبتلا در برمیگیرد) را به عنوان درونمایه اصلی خود برگزیدهاند.
از نظر تعاریف دانش پزشکی، بهره هوشی زیر حد طبیعی و اختلال در مهارتهای انطباقی دو مؤلفهای است که به عنوان فاکتورهای اصلی تعریف کندذهنی از آنها یاد میشود. قهرمانانی همچون «مجید ظروفچی» در «سوتهدلان»، «نمکی» در مسافران مهتاب، «مریم و رضا» در حوض نقاشی، «خسرو» در برادرم خسرو و سرانجام «عطی/آبجی» در آبجی هم دقیقاً بر مبنای همین دو مؤلفه مهم و با در نظر گرفتن تقسیمبندی افراد کندذهن دارای بهره هوشی ۵۰ تا ۷۰ (آموزشپذیر) و یا نهایتاً برخوردار از بهره هوشی ۳۵ تا ۵۰ (تربیتپذیر بالا) انتخاب و دراماتیزه شدهاند؛ قهرمانانی که آنقدر بهره هوشی دارند که قادر باشند در کنار سایر افراد خانواده زندگی کنند و نیازی به نگهداریشان در مراکز خاص نباشد و در مقابل آنقدر از بهره هوشی و درک و فهم معمول یک فرد عادی برخوردار نشدهاند که به قول مادر آبجی (با نقشآفرینی گلاب آدینه) بتوان از آنها انتظار زندگی مستقل و تصمیمات عاقلانهای داشت که برای خود و اطرافیانشان خطرناک و آسیبزا نباشد.
در چند اثر نامبرده معمولاً در کنار همین ویژگی شاخص «عدم امکان زندگی مستقل» که شاخصه مهم مشترک میان تمام قهرمانان اینچنینی است، ویژگیهای مهم دیگری که مورد تأکید قرار میگیرد، یکی تفاوت بارز در چگونگی ارتباط با فرد کندذهن میان اعضای خانواده و دیگر اطرافیان نزدیک است و دیگری مشکلات عاطفی این افراد و نیاز آنها به برقراری ارتباط عاطفی و غریزی با جنس مخالف که باز هم مطابق تعاریف پذیرفتهشده علمی، افراد کندذهن از منظر این قبیل تمایلات تفاوت بارزی با افراد طبیعی ندارند و تنها در فهم احساسات زناشویی بسته به درجه کندذهنی خود دچار برداشتی سطحیتر و غریزیتر هستند.
تلفیق پیچیدگی ذاتی این شرایط از یک سو و تفاوت میان بینش عمومی جامعه نسبت به این مقوله و مستندات ثابتشده علمی در موضوع نیازهای عاطفی/فیزیولوژیک افراد مبتلا به کندذهنی به لحاظ جذابیت دراماتیکی که در بطن خود دارد، اینچنین مورد توجه سازندگان آثار نمایشی قرار گرفته است.
کاراکتر «آبجی» با بازی خوب معصومه قاسمیپور هم درست بر مبنای همین سه ویژگی «وابستگی»، «تفاوت در مناسبات با اطرافیان» و «نیازهای عاطفی/فیزیولوژیک» افراد کندذهن بنا شده است، پرسوناژی که تحت حمایت مستقیم و بیدریغ مادر پیرش قرار دارد، از خواهر و برادر و دیگر نزدیکان پالسهای عاطفی غیرپیوسته و گهگاهی دریافت میکند و از سوی دیگر برآورده نشدن نیازهای عاطفی/غریزی اش در آستانه پنجاه سالگی او را به ناچار به یک ارتباط عاطفی اشتباه و نامناسب با کارگر ساختمان در حال ساخت روبهرو خانهشان وادار کرده است؛ یک مثلث سهضلعی شکننده که هر سهضلعاش در وضعیتی ناپایدار قرار دارند و آیندهای مبهم و بالقوه تاریک را برای «آبجی» ترسیم کردهاند؛ آثار گذشتهای که در ابتدای این یادداشت ذکرشان رفت هر کدام به فراخور داستان خود یکی از جنبههای زندگی دشوار قهرمانان کندذهن را برجسته کرده بودند؛ از تمایلات برآورده نشده مجید ظروفچی در «سوتهدلان» گرفته تا وابستگی شدید نمکی به برادرش «کدخدا» در «مسافران مهتاب» که گرفتاریهای فراوانی را به بار میآورد، مشکلات خانوادگی فرزند والدین کندذهن در «حوض نقاشی» که کانون خانواده را دچار التهاب مینماید و سرانجام وابستگی خسرو به خواهر بزرگتر، ناسازگاریاش با برادر ارشد و شرایط شکننده اخلاقی او که همه در رسته کلیتر معضلات معمول در مناسبات افراد کندذهن با والدین و برادر و خواهرانشان جای میگیرند.
در این میان امتیاز ویژه «آبجی» به آثار سَلَف خود که آن را به پیشنهاد خوبی برای تماشا تبدیل کرده، در زاویه نگاه گستردهتر این فیلم به معضلات قهرمانان کندذهن است که وجوه بیشتری از زندگی آنها را در برمیگیرد و صرفنظر از ارزشهای سینمایی از منظر فرامتنی هم میتواند به عنوان یک آموزش غیرمستقیم مؤثر برای عموم بینندگانش تلقی شود.
مازیار معاونی-منتقد سینما