به گزارش مجله خبری نگار،به دلایل زیادی، مردم در فهمیدن اینکه چه اطلاعاتی را باید باور کنند مهارت ندارند و این نا آشنایی شامل همه مردم میشود. این امر به این دلیل است که کار شناسایی اطلاعات بد بسیار دشوار است.
اگر بتوانید دروغها را بر اساس شواهد یا تجربه مستقیم خود بررسی کنید، از بین بردن دروغها بسیار آسانتر میشود. به همین دلیل است که هیچ کس در مورد چیزهای معمولی قابل مشاهده مانند رنگ چمن دروغ نمیگوید.
متأسفانه ما نمیتوانیم در اکثر موارد، صحت اطلاعات رسانهها را به طور مستقیم تأیید کنیم. حتی اگر به دادههای واقعی دسترسی داشته باشیم تقریباً هیچ یک از ما تخصص یا زمان لازم برای ارزیابی خوب آن را نداریم. در این رابطه به نظر میرسد که ذهن ما برای کوتاه کردن مسیر از #میانبرهای_شناختی استفاده میکند.
آسان بودن: یکی از این راههای روان شناختی #آسان_بودن است، یعنی هرچه پردازش اطلاعات آسانتر باشد، بیشتر به درستی آن باور داریم.
توالی: یکی دیگر از روشهای اکتشافی رایج #توالی است به این معنی که هر چه بیشتر با برخی اطلاعات مواجه شویم، بیشتر به صحت آن اعتقاد داریم.
تحریک احساسات بیشتر الگوریتمهایی که آنچه را که میبینیم هدایت میکنند و همچنین سوگیریهای شناختی خودمان، اطلاعات هیجانانگیز یا تحریک کننده احساسات را به جای اطلاعات واقعی ترجیح میدهند. همچنین، افراد در رسانههای اجتماعی اغلب میخواهند به اهداف اجتماعی، مانند ارتباط با یک گروه یا تبلیغاتی برسند.
اگر این تمایلات را با این واقعیت ترکیب کنید که احساسات استدلال ما را کوتاه میکنند، به راحتی میتوان دریافت که اخبار نادرستی که ما را عصبانی میکنند، یا برای گروه اجتماعی ما جذاب هستند، بسیار سریعتر و بسیار فراتر از یک حقیقت خسته کننده منتشر میشوند. این اتفاق باعث میشود بیشتر آن را ببینیم و این فرکانس افزایش یافته باعث میشود ما آن را بیشتر باور کنیم.
ما مطمئناً قادریم حقیقت یک چیز را بر اساس منطقی بودن آن ارزیابی کنیم. اما بدون دسترسی مستقیم به حقیقت، بهترین کاری که میتوانیم انجام دهیم تجزیه و تحلیل و تفسیر اطلاعات افرادی است که ادعا میکنند آن دادهها را دارند. ما این کار را با مشاهده اینکه آیا اطلاعات آنها با سایر باورهای ما مطابقت دارد یا خیر، انجام میدهیم، زیرا باورهای ما تکههای مجزای دانش نیستند، بلکه از شبکهای ضخیم از نظریه ها، ایدهها و مقدمات به هم پیوسته تشکیل شده اند.
کارهایی وجود دارد که ما میتوانیم انجام دهیم و اصلیترین آنها این است که از تعصبات خودمان آگاه باشیم. هنگامی که احساس میکنید نسبت به حقیقت موضوعی، احساس قوی دارید، این اغلب نشانه این است که شما در حال دستکاری واقعیت هستید. یک لحظه وقت بگذارید و خود را در جای درست قرار دهید و دوباره صحت اطلاعات را بررسی کنید. در ضمن خطا پذیری خود را بشناسید و متواضع باشید.
در مواقعی که ابهام، درد و دشواری زیادی وجود دارد، هدایت احساسات، به ویژه احساسات منفی مانند ترس و خشم، بسیار سادهتر میشود. هر چه بیشتر بتوانیم پیوندهای محکم و قابل اعتمادی را با یکدیگر ایجاد کنیم، بیشتر میتوانیم با دروغها و اغراقهایی که سعی در از هم پاشیدن ما دارند مبارزه کنیم.