کد مطلب: ۵۳۷۹۲۵
۱۱ آذر ۱۴۰۲ - ۰۱:۲۸

ابهام؛ هدف یا وضعیت حاکم! سیاست «ابهام در شکست» چیست؟

رژیم‌صهیونیستی در دومین دوره جنگ به دنبال سیاست «ابهام در شکست» برای کاستن از تاثیرات شکست است

به گزارش مجله خبری نگار/فرهیختگان: رژیم‌صهیونیستی با ترس از فروپاشی کابینه ائتلافی با خروج راستگرایان افراطی و تثبیت شکستش در جنگ «طوفان الاقصی»، مرحله دوم این جنگ را روز گذشته (جمعه) آغاز کرد. مرحله نخست این جنگ که با عملیات موفق ۱۵ مهر (۷ اکتبر) توسط حماس آغاز شده بود پس از ۴۸ روز درگیری شامل ۳۰ روز درگیری زمینی، با وقفه‌ای ۶ روزه بر اثر توافق آتش‌بس همراه بود. در اولین روز مرحله نخست جنگ، بنابر آمار رژیم، ۱۲۰۰ صهیونیست کشته شده و بیش از ۲۰۰ نفر به اسارت حماس درآمدند.

صهیونیست‌ها برای جبران این شکست که نشان‌دهنده فروپاشی نظامی و اطلاعاتی‌شان بود سه هفته بی‌وقفه غزه را بمباران کرده و پس از آن تهاجم زمینی به این منطقه را آغاز کردند. حاصل این جنایت‌ها، به شهادت رسیدن ۱۵ هزار نفر و زخمی شدن ۳۵ هزار نفر از ساکنان غزه بود. تل‌آویو که پیش از این با تمدید آتش‌بس ۴ روزه به مدت دو روز دیگر موافقت کرده بود، با عدم تمدید بیشتر آن، از روز گذشته نوار غزه را زیر آتش گرفت. پس از این اقدام حماس نیز بلافاصله با راکت و خمپاره شهرک‌های صهیونیست‌نشین اطراف نوار غزه و نقاط استقرار نظامیان صهیونیست در داخل غزه را هدف قرار داد. بنیامین نتانیاهو بدون توجه به اقدام آشکارش در عدم موافقت با تمدید آتش‌بس و آغاز حملات علیه غزه، پس از آنکه با واکنش نظامی حماس روبه‌رو شد ادعا کرد این مقاومت بوده که آتش‌بس را نقض و به رژیم حمله کرده است.

سیاست «ابهام در شکست» چیست؟

آمریکا چند سال پس از اشغال افغانستان و سیطره بر این کشور با کمک مخالفان طالبان، با احیای این گروه و نافرمانی اجتماعی مردم افغانستان روبه‌رو شد. این پدیده‌ها نشان می‌دادند تداوم اشغال افغانستان ممکن نیست، اما واشنگتن نمی‌توانست به سرعت از این کشور خارج شده و ننگ یک شکست بزرگ و سریع را در کارنامه خود ثبت کند. از این رو آمریکا همزمان با فعالیت روی راهکار‌های تداوم سلطه بر افغانستان، پرونده «مدیریت شکست» را نیز گشود. این مدیریت شکست با در نظر گرفتن شرایط آمریکا در افغانستان به معنای ایجاد «ابهام در شکست» بود که به لحاظ ذهنی تشخیص طرف شکست خورده در نبرد افغانستان را دشوار می‌کرد. مدیریت شکست یا به‌طور جزئی‌تر سیاست ابهام در شکست، نیازمند دو عنصر «زمان» و «کاهش تلفات» بود. آمریکایی‌ها باید آنقدر برنامه خود را طول می‌دادند تا شرایط مناسب برای خروج فراهم شود.

این‌گونه واشنگتن در موقعیتی مناسب دست به خروج از افغانستان زده و آن را یک «عقب‌نشینی برنامه‌ریزی‌شده» و نه یک «شکست راهبردی» جا می‌زد. واشنگتن به جای خروج، در سال ۲۰۱۰ تعداد نیرو‌های خود را به اوج رساند تا اگر می‌خواهد با طالبان گفتگو کند، این کار را تحت فشار سنگین انجام دهد و از سوی دیگر شانس خود برای تضمین سلطه‌گری طولانی‌مدت را نیز به‌طور همزمان امتحان کند. اگر آمریکا در اواخر دهه ۲۰۱۰ از افغانستان می‌گریخت یک شکست بزرگ در کارنامه آمریکا ثبت می‌شد، اما واشنگتن تلفات سنگین ناشی از طولانی‌تر شدن درگیری‌ها را به جان خرید تا وضعیت مبهم شود.

با این وجود در کنار زمان، «کاهش تلفات» نیز یک عنصر در سیاست ابهام در شکست بود. به‌طور کلی، طولانی‌تر شدن زمان افزایش تلفات را در انتهای جنگ به دنبال داشت، اما به شکل جزئی، واشنگتن به دنبال کاهش تلفات مقطعی بود. به‌طور مثال اگر تلفات جنگ سالانه ۲۰۰ نفر بود، آمریکا با مذاکره و تغییر شیوه جنگ و مناطق تحت نفوذ، آن را به سالانه ۵۰ نفر کاهش می‌داد. با وجود آنکه طولانی شدن جنگ از همین کشته‌ها انبوهی می‌ساخت، اما کاهش تلفات مقطعی باعث آسان‌تر شدن هضم تلفات توسط جامعه آمریکا می‌شد.

واشنگتن این‌گونه جنگ در افغانستان را ادامه داد و به‌مرور از مناطق بیشتری خارج شد، به‌طور رسمی مسئولیت دفاع از این کشور را برعهده نیرو‌های مسلح افغانستان گذاشت و همزمان مذاکرات با طالبان را به پیش برد. هرچند فرار سال ۲۰۲۱ آمریکا برایش گران تمام شد، اما هزینه آن به هیچ عنوان قابل مقایسه با یک فرار بزرگ و زودهنگام نبود.

رژیم نیز در دومین مرحله جنگ قصد دارد همزمان با امتحان مجدد شرایط برای تحقق اهدافش، در مسیر سیاست ابهام در شکست گام بردارد. صهیونیست‌ها در دوره نخست جنگ اهدافی داشتند که محقق نشد مانند «نابودی حماس»، «تغییر گروه مدیریت‌کننده بر غزه»، «آزادسازی اسرا» و «کوچ همه یا بخشی از مردم غزه به صحرای سینا متعلق به مصر.» صهیونیست‌ها قصد دارند جنگ را با فراز و نشیب‌هایی تا جایی ادامه دهند که همه صدا‌ها و آرزو‌ها بر پایان جنگ و جنایت مردم غزه قرار گیرد و این‌گونه کمتر سوالی درباره اهداف محقق‌نشده تل‌آویو پرسیده شود. تل‌آویو در جریان این سیاست، دو عنصر «زمان» و «کاهش تلفات» را مدنظر دارد و احتمالا بر همین مبنا، با وجود طولانی شدن جنگ از شدت آن کاسته خواهد شد، زیرا که شرایط نیز به دلیل فشار‌های بیرونی و رویگردانی افکار عمومی جهان برای تکرار جنایت‌های دور نخست مهیا نیست.

وضعیت آمریکا و رژیم یکسان است؟

رژیم سیاستی را در غزه به کار گرفته که آمریکا در افغانستان به اجرا درآورد. تل‌آویو، اما نسبت غزه با خود و نسبت آمریکا با افغانستان را نادیده گرفته است. جبهه داخلی آمریکا هرچند از هزینه‌ها و تلفات جنگ افغانستان متاثر بود، اما به‌طور مستقیم فشاری تحمل نمی‌کرد. جنگ غزه، اما کنار گوش صهیونیست‌ها و در ۷۰ کیلومتری تل‌آویو به‌عنوان پرجمعیت‌ترین منطقه شهری‌شان رخ داده است. اثرات جنگ را می‌توان از تعداد صهیونیست‌های خارج شده از سرزمین‌های اشغالی که بین ۲۳۰ هزار تا یک میلیون نفر تخمین زده می‌شوند، فهمید. در جریان جنگ افغانستان، آمریکا با آوارگان جنگی روبه‌رو نبود، اما صهیونیست‌ها امروز صد‌ها هزار آواره در جبهه داخلی خود دارند. در ۲۰ سال اشغال افغانستان، اقتصاد آمریکا تعطیل نشد، اما به دلیل جنگ در غزه، بخش قابل توجهی از اقتصاد رژیم بحران زده شده است. آمار‌ها نشان می‌دهد خسارت هفتگی رژیم تنها به دلیل کمبود نیروی کار به ۶۰۰ میلیون دلار رسیده بود. این خسارت‌ها جدای از هزینه روزانه ۲۷۰ میلیون دلاری برای تامین هزینه‌های مستقیم جنگ شامل فراخوان ۳۰۰ هزار نیروی ذخیره است.

جنگ تنها در فلسطین ادامه نمی‌یابد

با آغاز مجدد جنگ در غزه، رژیم‌صهیونیستی و مواضع آمریکا در منطقه، بار دیگر زیر آتش رفته و به‌طور ویژه جبهه لبنان مجددا فعال می‌شود. بر همین اساس روز گذشته نیرو‌های مسلح یمن در بیانیه‌ای بر آمادگی برای اجرای عملیات نظامی علیه رژیم در صورت از سرگیری تجاوز این رژیم علیه غزه تاکید کرد. شامگاه سه‌شنبه (۷ آذر، ۲۸ نوامبر) و در حین آتش‌بس، وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) اعلام کرده بود نیرو‌های آمریکایی در خاورمیانه از ۱۷ اکتبر گذشته ۷۴ بار هدف حمله قرار گرفته‌اند. این آمار نشان می‌دهد در هر روز از جنگ به‌طور میانگین دو حمله علیه پایگاه‌های آمریکا در عراق و سوریه ثبت شده است.

رژیم صهیونیستی نیز از جبهه لبنان، سوریه، عراق و یمن مورد حمله قرار گرفت. حملات لبنان بر نوار شمالی، حملات سوریه بر منطقه اشغالی جولان، حملات یمن بر منطقه بندر ایلات در جنوب و حملات عراق نیز بر ناحیه شرقی در اطراف «بحر المیت» و همچنین منطقه ایلات متمرکز بودند. در این حملات از راکت‌های سبک و سنگین، موشک‌های بالستیک و کروز و همچنین پهپاد‌های انتحاری استفاده شد. علاوه‌بر اقدامات نظامی، یمن دو کشتی تجاری متعلق به تجار و شرکت‌های صهیونیستی را توقیف کرده و دست‌کم یک حمله نیز به چنین کشتی‌هایی در دریای عمان ثبت شد. محور مقاومت در سطوح مختلف، نشان داده است در صورت تداوم محاصره مردم غزه و جلوگیری از ورود سوخت و مواد غذایی به این منطقه، صهیونیست‌ها نیز به لحاظ انرژی و کالا در داخل فلسطین اشغالی در مضیقه قرار خواهند گرفت. از این رو پیگیری سیاست ابهام در شکست نه‌تن‌ها قابلیت اجرا توسط تل‌آویو را ندارد بلکه در صورت گام برداشتن در آن، شکست قاطع‌تری به رژیم وارد می‌آید.

مخاطرات داخلی

به نظر می‌رسد تلاش‌های اصلی مقاومت بر فعال‌سازی کرانه باختری متمرکز است. ارتش رژیم‌صهیونیستی در حین جنگ طوفان الاقصی، ۲ تا ۳ لشکر را در شمال و ۳ تا ۴ لشکر نیز در نوار غزه داشت درحالی‌که ۷ لشکر از مجموع ۱۴ لشکرش را همچنان در کرانه باختری نگاه داشته بود. این چینش نیرو‌ها میزان بحرانی بودن کرانه باختری را به خوبی نشان می‌دهد.

حماس در آزادسازی اسرا نیز به‌طور ویژه‌ای چشم به فعال‌سازی کرانه باختری داشت. نوار غزه از سال ۲۰۰۵ تاکنون به مدت ۱۸ سال خارج از اشغال صهیونیست‌ها بوده و اکثر ۶ تا ۷ هزار فلسطینی حاضر در زندان‌های رژیم، اهل کرانه باختری هستند. آزادسازی آن‌ها ضمن روحیه‌بخشی به مردم این منطقه و اتصال افزون‌ترشان با غزه و جنگ درحال وقوع د رآن، آتشفشان کرانه را سهمگین‌تر می‌سازد. آمریکا در جنگ افغانستان یک کرانه باختری در کنار گوش خود نداشت تا نیمی از نیروی زمینی خود را در آن برای درگیری پیش‌رو در آماده‌باش نگه دارد. تل‌آویو، اما وضعیتی عمیقا متفاوت با واشنگتن دارد و در صورت تداوم درگیری‌ها به نقاط غیرقابل بازگشت خواهد رسید.

نقاط غیر قابل بازگشت

با توجه به اتصال و وحدت جبهه‌ها علیه رژیم‌صهیونیستی، حماس با تداوم نبرد نیاز به سلاح ندارد بلکه همین که به صورت بیانه‌ای از حیات خود خبر دهد، جبهه خارجی حلقه فشار‌ها بر رژیم را سنگین‌تر می‌کند. تل‌آویو باید بداند اتفاقاتی که در طوفان الاقصی رقم خوردند، به عقب باز نمی‌گردند و هرچه به ابعاد جغرافیایی، تسلیحاتی و شیوه‌ای نبرد با رژیم افزوده شود، آن‌ها در جنگ آتی با سهولت بیشتری قابل تکرار خواهند بود.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر