کد مطلب: ۴۷۷۶۶۱
۰۷ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۱۵

آناناس نمادی از ثروت و یک هدیه سلطنتی در زمان چارلز دوم

در یک تابلوی نقاشی حدودا ۳۵۰ ساله، پادشاه انگلستان، چارلز دوم، در حالت ایستاده بر روی یک بالکن به تصویر کشیده شده در حالیکه باغبان سلطنتی مقابل او زانو زده و هدیه‌ای عجیب به او تقدیم می‌کند.

به گزارش مجله خبری نگار،هدیه‌ای که در این نقاشی باغبان تقدیم شاه می‌کند در واقع یکی از مطلوب‌ترین هدایا در آن دوران و نمادی از اوج تجمل و اعتبار بوده است. این شیء ارزشمند از سرزمینی بسیار دوردست وارد شده بود و یکی از نخستین‌ها از نوع خود بود که به سرزمین انگلستان راه پیدا کرده بود. این هدیۀ لاکچری و ارزشمند همان میوه‌ای است که ما به نام «آناناس» می‌شناسیم.

امروزه خیلی سخت می‌توان تصور کرد که آناناس چطور می‌تواند هدیه‌ای سلطنتی باشد؛ اما در آن سال‌ها، در میانۀ قرن هفدهم، آناناس در حال تبدیل شدن به نمادی بی‌رقیب از ثروت و قدرت در بریتانیا بود. هنوز هم می‌توانیم آناناس‌های طلایی را که زینت‌بخش برج‌های غربی کلیسای سن پل در لندن هستند ببینیم.

آناناس نمادی از ثروت و یک هدیه سلطنتی در زمان چارلز دوم

نقاشیِ چارلز دوم را خود پادشاه سفارش داد و نقاش دربار به اسم هندریک دانکرتز آن را کشید. فرانچسکا باومن مولف کتاب «آناناس؛ پادشاه میوه‌ها» می‌گوید: «آناناسی که به پادشاه هدیه داده شد با کشتی از باربادوس وارد شده بود». جان اِوِلین، خاطره‌نویس چارلز دوم، لحظه‌ای را که پادشاه برای اولین بار آناناس را در مهمانی پذیرایی از سفیر فرانسه چشید ثبت کرده است. چنان که او نوشته است، در آن صحنه اولین چیزی که توجه و شگفتی همه حاضران را به دنبال داشت، پوشش فلس‌دار میوه بود.

باومن می‌گوید در آن زمان همه به دنبال آناناس بودند، زیرا ماجراجویان و مکتشفانی که در قارۀ آمریکا به این میوه برخورد کرده بودند، در نوشته‌هایشان با کلماتی اغراق‌آمیز و عجیب دربارۀ طعم حیرت‌انگیز و لذتبخش آن نوشته بودند.

با اینکه آناناس به هوای بسیار گرم و زمان طولانی برای بالغ شدن احتیاج دارد، وقتی شهرت و محبوبیت آن اوج گرفت حتی در انگلستان هم اقدام به کاشت آن کردند. باومن می‌گوید «با اینکه این پروژۀ احمقانه‌ای بود، اما آن روز‌ها هر کس که سری در میان سر‌ها داشت و از طبقۀ اشراف به حساب می‌آمد داشت برای خودش آناناس پرورش می‌داد».

آناناس نمادی از ثروت و یک هدیه سلطنتی در زمان چارلز دوم

شکل آناناس بر روی جام قهرمانی تنیس ویمبلدن

پرورش آناناس به خاطر نیاز به گلخانه‌های مخصوص و اجاق‌هایی که آن‌جا را گرم کند، بسیار دشوار بود و اگر کسی موفق می‌شد حتی یک آناناس را با موفقیت برداشت کند، این برایش یک افتخار به حساب می‌آمد. همین هزینۀ بالا بود که قیمت آناناس را سرسام‌آور می‌کرد؛ در آن زمان قیمت هر آناناس به ۸۰ پوند می‌رسید که به پول امروز تقریبا برابر ۱۵ هزار پوند است. باومن می‌گوید این برابر قیمت یک کالسکۀ اسب‌دار در آن زمان بود.

بعضی از افراد به یک پسربچه پول می‌دادند تا تمام مدت در گلخانه بخوابد و مواظب باشد که تصادفا آتش به گیاه سرایت نکند.

این میوه به چیزی مقدس و نشانه‌ای از ثروت تبدیل شده بود و به خاطر قیمت بالایش کمتر کسی می‌توانست آن را بخورد. در واقع خیلی‌ها از جاذبۀ زیبایی‌شناختی آن استفاده می‌کردند. معمولا این میوه را بر روی میز ناهارخوری به عنوان نشانه‌ای از تجمل به نمایش می‌گذاشتند و میوه همانجا می‌ماند تا بگندد. چرا باید کسی جسارت می‌کرد تا یک آناناس را بخورد؟! مثل این بود که کسی بخواهد یک کیف دستی مارک گوچی را بخورد!

بعضی افراد حتی این میوه را «اجاره» می‌کردند تا چند ساعت در یک مهمانی آن را روی میزشان به نمایش بگذارند. طولی نکشید که آناناس راه خودش را به طراحی‌های معماری و ساخت ظروف نیز باز کرد. به گفتۀ باومن انگار این میوه می‌توانست تمام ارزش‌های طبقۀ اشراف را به نمایش بگذارد. خیلی از آناناس‌هایی که روی سر در خانه‌ها کار شده بودند تا امروز نیز باقی مانده‌اند. قصری در منطقۀ دانمور در اسکاتلند هست که برج آناناس‌شکل ۱۶ متری‌اش هنوز هم زیبا و تماشایی است. یکی دیگر از مثال‌های جالب، آناناسی است که بر روی جام پیروزی تورنمنت تنیس ویمبلدون قرار دارد.

آناناس نمادی از ثروت و یک هدیه سلطنتی در زمان چارلز دوم

برج آناناسی قصر دانمور

از زمانی که در دهۀ سوم قرن نوزدهم میلادی واردات این میوه به صورت گسترده آغاز شد، جایگاه آن به عنوان یک میوۀ اشرافی نیز رو به افول گذاشت. باومن می‌گوید: «در سال ۱۸۵۰ بیش از ۲۰۰ هزار آناناس در بارانداز لندن از کشتی تخلیه شدند. بعد از اینکه یخچال و فناوری کنسروسازی نیز پدید آمد دیگر این میوه به چیزی عام و همه‌جایی تبدیل شد».

اما هنوز در قرن نوزدهم ارزش این میوه به طور کامل از بین نرفته بود؛ چارلز دیکنز در سال ۱۸۵۰ در رمان «دیوید کاپرفیلد» از قول دیوید نوشت که: «وقتی پول داشتم قهوه و نان داشتم؛ اما وقتی دیگر فقیر بودم، تا باغ‌های کاونتری قدم می‌زدم و به آناناس‌ها خیره می‌شدم». باومن می‌گوید: «برای پسری مثل دیوید کاپرفیلد در داستان دیکنز، آناناس هنوز مثل روزنه‌ای به دنیای تجمل و ثروت افسانه‌ای بود».

منبع:فرادید

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر