کد مطلب: ۴۶۱۴۵۱
۰۱ تير ۱۴۰۲ - ۰۵:۳۰

چرا صنعت فرهنگ از فرهنگ صنعت غافل است؟

در کشور ما «صنعت فرهنگ» به صنعت و فرهنگ صنعت» فقط به چشم سفارش‌دهنده آگهی‌های بازرگانی نگاه کرده و از ظرفیت‌های مهم این حوزه برای تأمین مالی فرهنگ چشم‌پوشی کرده است.

به گزارش مجله خبری نگار/ایران: احتمالاً این روز‌ها به سراغ هر هنرمند و اهل فرهنگی بروید از خرابی معیشت و وضع بد اقتصاد فرهنگ برایتان خواهد گفت. نهاد‌های فرهنگی که در روزگاری نه‌چندان دور دست و دل‌بازانه برای حمایت از آثار فرهنگی و هنری دست در جیب می‌کردند چند سالی است که وضع مالی چندان خوبی ندارند و خیلی هنر داشته باشند بعد از دادن حقوق کارمندانشان در حد آب‌باریکه‌ای از محصولات فرهنگی هم حمایت کنند که آن هم البته شامل خیلی‌ها نمی‌شود. شما که غریبه نیستید وضع جیب مردم هم چندان تعریفی ندارد و وقتی بخواهند خرج کنند از کف هرم مازلو شروع می‌کنند و بعید است چندان پولی برایشان باقی بماند که بخواهند برای نیاز‌های فرهنگی خرج کنند؛ بماند تعداد نه‌چندان کمی از آن‌ها که دستشان به دهانشان می‌رسد هم خیلی وقت‌ها برایشان معنی ندارد پول خرج کتاب و فیلم و تئاتر و صنایع فرهنگی کنند. در این هیر و ویر هنرمند و اهل فرهنگ هم یا باید از جیب سایر اهالی خانواده مانند پدر معظم و ارث و همسر گرامی ارتزاق کند یا در سختی روزگار بگذراند و یا اینکه عطای فرهنگ و هنر را به لقای اقتصادش ببخشد و به کسب و کار و زندگی بچسبد.

حالا این‌ها را چرا گفتم؟ هفته قبل بود که شرکت سنگ آهن مرکزی ایران تعدادی از خبرنگاران را برای بازدید از معادن و تلاش‌های این شرکت برد وسط بیابان‌های کویر مرکزی ایران و قاطی خبرنگار‌های اقتصادی ما چند نفر خبرنگار فرهنگی هم رفته بودیم تا قدری به غول‌های صنعتی و اقتصادی ایران هم سرک بکشیم و ببینیم از باب فرهنگ هم چیز دندان‌گیری نصیبمان می‌شود یا نه؟ و البته که شد!

خبرنگار فرهنگی از مجتبی حمیدیان مدیرعامل شرکت سنگ آهن مرکزی در مورد پیوست‌ها و اقدامات فرهنگی این شرکت پرسید. حمیدیان انگار وسط سؤال‌های اقتصادی و معدنی خبرنگاران اقتصادی منتظر این سؤال بود و سردرددلش باز شد که ما دنبال اهالی فرهنگ می‌رویم و می‌گوییم شما را به خدا بیایید ما پول بدهیم و برایمان محصول فرهنگی تولید کنید، اما هر که آمده دیگر خبری نداده که نداده. از رئیس فلان مرکز فرهنگی بزرگ گرفته تا مدیر بهمان شبکه تلویزیون تا آن شاعر و آن یکی مؤسسه فرهنگی که همه آمده‌اند و از اینکه یک سرمایه‌گذار دست به نقد برای فرهنگ پیدا کرده‌اند ذوق کرده‌اند، ولی جز این ذوق‌زدگی دیگر کاری نکرده و رفته‌اند.

جالب است که انگار در کشور ما «صنعت فرهنگ» به صنعت و فرهنگ صنعت» فقط به چشم سفارش‌دهنده آگهی‌های بازرگانی نگاه کرده و از ظرفیت‌های مهم این حوزه برای تأمین مالی فرهنگ چشم‌پوشی کرده است. هر چند شرکت‌ها و صنایع بنابر اقتضای کارشان باید به توجیه اقتصادی کارهایشان توجه کنند، اما نکته اینجاست که بخش اقتصادی هم در جهت مسئولیت اجتماعی و هم از جهت پیوندی که می‌تواند از طریق فرهنگ با بدنه بیشتری از مردم پیدا کند از صنایع فرهنگی استقبال می‌کند و نباید این فرصت مهم را در شرایط سخت اقتصادی فرهنگ از دست داد البته که اهالی فرهنگ هم باید ضمن آشنا شدن با ملاحظات و نکات صنعت، تلاش کنند دید دقیق‌تری نسبت به این بخش و نحوه ارتباط دهی آن با فرهنگ پیدا کنند.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر