به گزارش مجله خبری نگار/ایرانورزشی: سال ۱۴۰۱ برای فدراسیون فوتبال ایران، سالی پر از تنش و غوغا بود. اتفاقاتی که امکان نداشت به ذهن کسی برسد، در این سال رقم خورد. بعید است حتی «خوبان عالم» و «جادوگران فوتبالی» که میلیاردها تومان پول از سادهلوحی مربیان و مدیران به جیب میزنند، توانایی پیشگویی در خصوص اتفاقات سال ۱۴۰۱ را داشتند. به هر حال، این سال به اتمام رسیده و پرونده آن را باید ببندیم. حالا وارد روزگار جدیدی شدهایم؛ سال ۱۴۰۲ با یک دنیا داستان و اتفاق که قرار است رخ دهد.
فدراسیون فوتبال در سال ۱۴۰۱، هم تغییر و هم تحقیر را تجربه کرد. روز ۱۰ خرداد بود که بالاخره هیأت رئیسه سرشار از مشکل و حاشیه فدراسیون تصمیم گرفت رأی خود در حمایت از شهاب عزیزیخادم را خنثی کرده و او را از ریاست فدراسیون برکنار کند. رفتن عزیزیخادم اتفاق مهمی در فوتبال ایران به شمار میرود چه آنکه تا به حال، برای هیچیک از رؤسای فدراسیون در تاریخ چنین موضوعی رقم نخورده بود. از همان روز اول هم، انتخاب عزیزیخادم یک اشتباه استراتژیک بود و دلیل اصلی آن، دور کردن دلسوزان واقعی فوتبال از صندوق رأی بود. اغلب افرادی صاحب رأی برای انتخاب رئیس فدراسیون بودند که دلشان برای جیب خودشان میسوخت و اینطور بود که فدراسیون را با یک چالش جدی مواجه کردند. البته آرای پاک به عزیزیخادم هم وجود داشت، اما هر چه بود، در ۱۰ خرداد به پایان رسید.
دوران سرپرستی میرشاد ماجدی پر بود از داستانهای عجیب و باورنکردنی. هر کجای این دوران را جستوجو کنید، مسائلی برای متعجبشدن پیدا میکنید. شاهکار مدیریتی او، برگزاری انتخابات دوم برای تعیین رئیس جدید فدراسیون بود. در ابتدا، مهدی محمدنبی برای ریاست پا پیش گذاشت، اما به یکباره مهدی تاج کامبک زد و وارد پروسه انتخابات شد. میرشاد و رفقایش هر کاری کردند تا انتخابات را باطل کرده یا به تأخیر بیندازند، اما تلاش بامدادی آنها بیثمر بود و تاج دوباره به دفتر خیابان شیخ بهایی بازگشت. یک هرج و مرج واقعی و دور از انتظار.
پس از انتخابات ۸ شهریور و برتری قاطعانه تاج نسبت به ماجدی، فصل تغییرات به نیمکت تیم ملی رسید. دراگان اسکوچیچ را به خاطر چند مصاحبه و رفتار غیرمحترمانه تعدادی از ملیپوشان کنار گذاشتند تا دوباره شاهین اقبال روی دوش کارلوس کیروش بنشیند. از او انتظار داشتیم ولز را در جام جهانی شکست بدهد، از امریکا و انگلیس نبازد، آبروی تیم ملی را حفظ کند و ما را به دور دوم ببرد. از تمام انتظارات، فقط ماجرای برد مقابل ولز به لطف اخراج بازیکن حریف و گلهای دقیقه پایانی ثبت شد. با شش گل مقابل انگلیس تحقیر شدیم و با باخت برابر امریکا، خاطرات خوش جام جهانی فرانسه از سرمان پرید. حالا نوبت به سومین تغییر رسید و فدراسیون تاج که در انتخاب کیروش دچار اشتباه شده بود، بعد از یک دوره بازی اسم و فامیل، به سراغ امیر قلعهنویی رفت. یک انتخاب دمدستی و مشخص.
سال تغییر برای فدراسیون به پایان رسیده است. آنها هر کاری دلشان خواست، با فوتبال ایران در سال ۱۴۰۱ کردند. هر آبروریزی و هر اعتباری بود، رقم خورد و حالا سال تحول است. رقابتهای بینالمللی بزرگی در پیش داریم که مهمترین آن، جام ملتهای آسیا در بهمنماه است. فوتسال، فوتبال ساحلی، بانوان، تیمهای ملی ردههای سنی، اعزامها، انتخاب رؤسای هیأتها، مربیان پایه، درآمدزایی، مدیریت بر سازمان لیگ، کنترل سالمسازی فضای فوتبال، ریاست قدرتمندانه بر کمیتههای همیشه مشکلساز فدراسیون، ارتقای کیفی مدیریت و تعامل با فدراسیونها بخصوص فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا و... از جمله کمترین انتظارات ممکن از مهدی تاج است. از او هیچ بهانهای جز موفقیت نمیپذیریم، چون شرایط را میدانست که به فوتبال بازگشت. تاج باتجربه و باهوش است و حتماً میداند مدیریت بر فدراسیون، در عین دشواری، کاری بسیار ساده و آسان است اگر برنامهمحور باشی و در انتخاب مدیران و مشاورانت دقت کنی. او باید سال تحول فوتبال ایران را رقم بزند.