به گزارش مجله خبری نگار/ایران: به نقل از Mint Press، مرگ دلخراش یک پسربچه ۷ ساله فلسطینی به نام ریان سلیمان در نوار غزه بهدست نیروهای سفاک صهیونیستی یکی از فجایع بزرگ سیاسی – اجتماعی سالیان اخیر به شمار میآید.
پسرک بیگناه با آن چشمان روشنش، به اتهام پرتاب سنگ به سمت نظامیان اسرائیلی تحت تعقیب آنها قرار گرفت و ضمن فرار به زمین سقوط کرد و بیهوش شد و خون از دهانش بیرون زد. تلاشهایی برای احیای او صورت گرفت، اما ثمری نبخشید و جان باخت. همه چیزهای خوب محتمل برای ریان سلیمان در آن لحظه و همانجا به پایان رسید و پیکر بیجان او درحالی روی یک جاده خاکی برجای ماند که در تمامی عمر کوتاهش هرگز یک زندگی راحت و حتی ذرهای از امنیت را تجربه نکرد. کودکان فلسطینی آموختهاند که همپا با پدران رزمندهشان با اشغالگران قدس بجنگند، اما این اشغالگران از هر هیولایی هم که در کابوسهای شبانه آنها سر بر آورند، هولناکتر هستند.
روستای توکو که ریان در آن زاده شد، زمانی آزاد و صاحب مناظری زیبا بود تا اینکه اشغالگران صهیونیست چتر مالکیت غیرقانونی خود را بر آنجا گستراندند. در جریان اعتراضات مردمی بر روند اشغال آنجا بزرگسالان و کودکان زیادی به خون خود درغلتیدند و آنچه هرگز بهدست نیامد، آزادی مجدد آن سرزمین بود.
در سال ۲۰۱۷ هم یک جوان ۱۷ ساله فلسطینی به نام حسن محمد الامور به سبب مبارزه با نظامیان رژیم صهیونیستی هدف تیراندازی آنها قرار گرفت و شهید شد و در سال ۲۰۱۹ نوجوان دیگری به اسم اسامه صجاجه در جریان تیراندازی نظامیان رژیم تلآویو به دشت مجروح و ماهها در بیمارستان بستری شد. این کودکان و نوجوانان مبارز داستانهای متعددی پیرامون مقاومت شرافتمندانه خود دارند. یک پسربچه ۱۰ ساله که مثل ریان سلیمان روستای توکو است، در اواسط پاییز ۲۰۲۲ میگوید: «ما سعی میکنیم ضمن عبور از سرزمینهای اشغالی در نقاطی که سرسبز و سرشار از درختهای تنومند و پربرگ است، تردد کنیم تا دیده و گرفتار نشویم، اما نظامیان اسرائیلی در لابلای درختان پنهان میشوند و گاهی ما را میگیرند و مضروب میکنند، چیزی به نام امنیت جانی برای ما وجود خارجی ندارد.»
چند روز پس از شهادت ریان سلیمان، دولتهای انگلیسی و امریکا و همچنین «اتحادیه اروپا» با گرفتن ژست نهادهای دلسوز خواستار انجام تحقیقاتی پیرامون مرگ وی شدند. اما کیست که نداند این فقط یک عوامفریبی از سوی آنها مثل تمام تجربیات قبلی در این خصوص است و برای آنها اینگونه مرگها عادی شده و اصلاً اهمیتی برایشان ندارد. در سال ۲۰۱۵ یک نوجوان ۱۳ ساله دیگر فلسطینی به نام احمد منسرا و پسرعمویش حسن، ضمن فرار از مقابل خودروی نظامیان اسرائیلی، زیرگرفته شدند و این رژیم برای توجیه عمل ضد انسانی خود مدعی شد که منسرا به این سبب تحت تعقیب قرار گرفته و مصدوم شده که با چاقو به یک نظامی اسرائیلی حمله کرده بود.
منسرا پس از ماهها بستری بودن و درمان زخمهایش در سال ۲۰۱۶ بدون اینکه سن کماش مانعی برای محاکمه کردن وی تلقی شود و از قواعد ملایمتر مربوط به خردسالان برخورد شود، در یک دادگاه صهیونیستی ویژه بزرگسالان محاکمه و به ۱۲ سال حبس محکوم شد و هماینک نیز دوران باقی مانده از مجازات ناعادلانهاش را سپری میکند. منسرا که متولد شهر بیت حانون در سرزمینهای اشغالی است، زندگی تقریباً شبیه به ریان سلیمان را تجربه کرده، ولی برعکس او تا این لحظه زنده مانده است. او هم از زمانی که قادر به تشخیص اطراف خود و فهم معنای زندگی شد، صهیونیستهایی را دید که در روند شهرکسازیهای غیرقانونی در کرانه غربی خانههای فلسطینیها را غصب کرده و خود را مالک آنجا معرفی کردهاند. مقابل چشمهای او پاکسازیهای قومی و توهینهای نژادی با وسعت هرچه بیشتر به اجرا درآمده و سرقت املاک و اموال فلسطینیها به دست نظامیان صهیونیستی روند حاکم بوده است.
همه اینها در حالی است که اگر کودکان فلسطینی به سمت این نظامیان سنگ پرتاب میکنند، برای دفاع از خود و حفظ جانشان است و چارهای جز این ندارند و اگر این کار را نکنند، توسط دولت کودککش تلآویو به بهانه حفظ امنیت منطقه تار و مار خواهند شد. قصه زندگی تلخ و بسرعت پایان یافته ریان داستان هزاران انسان پاک و کم سن و سال دیگر مثل او در هفت دهه اخیر است. کودکانی که تا چشم باز میکنند، بیعدالتی هیولاهای اسرائیلی را گرداگرد خویش میبینند و پیش از آنکه نفسی براحتی بکشند، جانشان توسط این سفاکها گرفته میشود.