به گزارش مجله خبری نگار، ابوالقاسم محمدی دوست اول تیر ماه سال ۱۳۴۱ در شهر سرکان از توابع شهرستان تویسرکان استان همدان به دنیا آمد. سالهای کودکی و تحصیل را در زادگاه خود گذراند و در کنار تحصیل به باغداری و کشاورزی نیز مشغول بود و سعی میکرد در امور زندگی کمک خرج خانواده باشد.
قاسم از هوش و استعداد خوبی برخوردار بود و از شاگردان ممتاز مدرسه به شمار میرفت. به گواه دوستان و خانواده بسیار منظم، خوش قول و با ایمان بود و سعی میکرد احترام دیگران بخصوص بزرگترها را حفظ کند. در کنار درس و کار در هیئتهای مذهبی نیز حضور فعال داشت.
سالهای انقلاب، جوانی قاسم را نیز همچون دیگر دوستانش تحت الشعاع قرار داد و او نیز با تمام توان در فعالیتهای انقلابی و مبارزات مخفیانه علیه حکومت پهلوی شرکت کرد. چون جوان شجاع و جسوری بود در درگیری مستقیم با نیروهای شهربانی و ارتش چه در شهرستان تویسرکان و چه در همدان حضور مییافت.
پس از پیروزی انقلاب با فرمان امام خمینی (ره) به بسیج مستضعفین پیوست و در راه تحقق اهداف این سازمان نوپا از هیچ فداکاری فروگذار نکرد.
با شروع جنگ، به سپاه پاسداران پیوست و با حضور در لشکر ۳۲ انصار الحسین (ع) پس از گذراندن دورههای آموزشی و کسب تعلیمات لازم، به گردان حضرت قاسم ابن الحسن (ع) پیوست. استعداد و توان مدیریتی قاسم چشمگیر بود و به این جهت به سرعت فرمانده گروهان و پس از آن فرمانده گردان شد و رهبری گردان قاسم ابن الحسن را به عهده گرفت.
یکی از ابتکارات وی در دوران حضور در گردان حضرت قاسم، راه اندازی واحد بسیج دانش آموزی گردان بود که در تربیت و جذب نیروهای جوان و تغییر مسیر افکار و زندگی آنان به سوی اعتقادات مذهبی و انقلابی تاثیر بسزائی داشت. حاج قاسم بسیار خنده رو، خوش برخورد و مهربان بود و همین ویژگی باعث میشد تا جوانان و نوجوانان با علاقه زیادی که به او داشتند تحت تاثیر گفتار و رفتار الهی او قرار گرفته و جذب بسیج شوند.
حاج قاسم محمدی در مدت حضور در گردان حضرت قاسم (ع) در عملیاتهای مختلف شرکت کرد و در کسوت فرماندهی علاوه بر فرماندهی درایتمندانه گردان خود، در جلسات تصمیم گیری و طراحی عملیات ها، نقش موثر و مفیدی داشت تا آنجا که به درخواست علی فضلی فرمانده لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام برای پر کردن نقاط خالی فرماندهی به آن لشکر پیوست.
ذکاوت حاج قاسم، لطفی الهی بود که از چشم فرماندهان دور نماند و او را برای کسب آمادگی بیشتر و تبدیل شدن به سرمایهای برای اسلام و انقلاب، به دوره تخصصی دافوس اعزام کردند. او با رتبه عالی این دوره را پشت سر گذاشت و دوباره روانه یگان فرماندهی لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام شد تا این بار با سمت فرمانده طرح و عملیات لشکر انجام وظیفه کند.
سرانجام پس از بارها جانبازی و جانفشانی در راه اسلام و انقلاب، در ۲۶ اردیبهشت سال ۱۳۶۷ در جریان عملیات «بیت المقدس۶» در منطقه عملیاتی «ماووت» از ناحیه شکم زخمی شد و بر اثر استنشاق گازهای شیمیایی به شهادت رسید.