در سالروز اعلام آتشبس در مرگبارترین نبرد تاریخ از عملیاتهای عجیب و پرهزینه «نرماندی»، «بارباروسا» و «مارکتگاردن» گفتهایم.
به گزارش مجله خبری نگار، در جنگجهانی دوم که از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ به مدت شش سال ادامه یافت، بیشتر کشورهای جهان و تقریبا همه ابرقدرتهای سرشناس آن زمان شرکت و در قالب دو اتحاد نظامی در مقابل یکدیگر، صفآرایی کردند. دسته نخست، متفقین و دسته دوم متحدین نام داشتند. این دو اتحاد نظامی یک جنگ تمامعیار راه انداختند که درپی آن بیش از ۳۰ کشور جهان درگیر شدند. بیشتر شرکتکنندگان در این جنگ، تمام قدرت اقتصادی، صنعتی و تواناییهای علمیشان را برای پشتیبانی نظامی به کار گرفتند. برآورد کشتههای جنگ جهانی دوم بین۷۰ تا ۸۵ میلیون انسان است که آن را به مرگبارترین نبرد در تاریخ زندگی انسانها تبدیل میکند. در این بین، پیمان آتش بس و پایان جنگ جهانی دوم در روز هشتم مه سال ۱۹۴۵ در ساعت ۲۲:۴۳ و در پی ورود متفقین به فرانسه و همچنین خودکشی هیتلر، رهبر آلمان نازی با امضای آتش بس میان ارتش ویران شده آلمان و متفقین پایان یافت و به امضای دوطرف رسید. به بهانه سالروز اعلام آتشبس در جنگ جهانی دوم، در پرونده امروز زندگیسلام از نقاط عطف جالب جنگجهانی دوم و اتفاقات کمتر شنیده شدهاش خواهیم گفت.
حقایقی درباره حمله متفقین به منطقه نرماندی که با اشتباه مسخره هیتلر همراه شد
پس از گذشت پنج سال از شروع جنگ جهانی دوم، تقریبا تمام اروپای غربی یا توسط نیروهای آلمانی اشغال یا ازسوی دولتهای فاشیستی مانند اسپانیا و ایتالیا تصرف شده بود. هدف متفقین غربی پایان دادن به ارتش آلمان و سرنگونی رژیم وحشیانه نازی و آدولف هیتلر بود. حمله متفقین به نرماندی از بزرگترین عملیاتهای نظامی تاریخ است که تاکنون انجام شده است.
متفقین هرگز بدون برنامهریزی درخشان برای حمله D-Day نمیتوانستند نیروهای نازی را در اروپا شکست دهند. این حمله در ۶ ژوئن سال ۱۹۴۴ انجام شد. در این عملیات بیش از ۱۵۶ هزار سرباز آمریکایی، انگلیسی و کانادایی به سواحل به شدت حفاظت شده نرماندی در شمال فرانسه حمله کردند تا یکی از نقاط عطف مهم در جنگ جهانی دوم ثبت شود. اما D-Day به چه معناست؟ سالها مفهوم «دی» در «دی دی» محل گمانهزنیها بود. برخی میگفتند، دی حرف اول کلمه عزیمت در زبان انگلیسی است و برخی حدس میزنند که دی از حرف اول کلمه تصمیم در زبان انگلیسی برگرفته شده است بنابراین معنای قطعی آن مشخص نیست!
بر اساس مستندات معتبر، عملیات D-Day رسما با عنوان عملیات اُوِرلُرد انجام شد که ترکیبی بود از ۱۵۶ هزار و ۱۱۵ نیروی آمریکایی، سرباز انگلیسی و کانادایی، شش هزار و ۹۳۹ کشتی و قایق نظامی و همچنین دو هزار و ۳۹۵ فروند هواپیما و ۸۶۷ گلایدر که نیروهای هوابرد را منتقل کردند.
یکی از اتفاقات جالب این عملیات، اقدام فریبکارانه نیروهای متفقین قبل از شروع حمله D-Day بود. ایده پشت این نیرنگ فریب نازیها بود که فکر کنند این حمله در «پا دو کاله»، نزدیکترین ساحل فرانسه به انگلیس رخ خواهد داد؛ بنابراین متفقین در نزدیکی کانال مانش، بخش بسیار کمی از نیروهای خود را مستقر کرده بودند تا نازیها تصور کنند که حمله آنها از منطقه پا دوکاله فرانسه صورت خواهد گرفت. متفقین برای اینکه از موثر بودن حقه خود مطمئن شوند، همزمان از فرستندههای رادیویی جعلی استفاده کردند تا آلمانیها تصور کنند که نیروهای زیادی در این منطقه مستقر شدهاند و در حالی که رادارهای نیروهای آلمانی حاکی از فعالیت گسترده نیروهای نظامی متفقین در پا دو کاله بود، نیروهای اصلی آنها در کرانه نرماندی استقرار پیدا کردند. نازیها که با این حقه فریب خورده بودند، بخش اعظمی از نیروهای خود را در پا دو کاله مستقر کردند و فقط گروه کوچکی از نیروهایشان را روانه نرماندی کردند که این تنها هدف متفقین بود!
دو ماه قبل از عملیات نرماندی، نیروهای متفقین آخرین تمرین برای اجرای عملیات نرماندی را در ساحل تخلیه شدهای انجام دادند. در این عملیات، استفاده از فرکانس رادیویی اشتباه موجب شد تا آلمانها پس از شنیدن مکالمههای نیروهای متفقین، ارتباط رادیویی کشتیها را قطع کنند و با یک حمله هوایی، ۷۴۹ نفر از سربازان آمریکایی را از بین ببرند!
با وجود نیرنگ متفقین برای فریب نازیها، اما ماهها قبلتر از آن با پیشبینی حمله متفقین در جایی در امتداد ساحل فرانسه، آدولف هیتلر دستور تقویت خط دفاعی نازیها در فرانسه را صادر کرده بود. از این رو در سال ۱۹۴۳، ساخت دیوار آتلانتیک که مسیری دو هزار و ۴۰۰ مایلی از پناهگاهها، مینها و قرارگیری موانعی در ساحل و مناطق کم عمق دریا بود، به اتمام رسید. تخمین زده میشود که نازیها بیش از چهار میلیون مین را در سواحل نرماندی کار گذاشته بودند.
حمله D-Day در ۶ ژوئن در ساعاتی پیش از سحر با فرود هزاران چترباز در سواحل نرماندی شروع شد. آنها مبادرت به بستن خروجیها و از بین بردن پلها کردند تا قوای کمکی نازی را تضعیف کنند. با این حال، چتربازان آمریکایی در شروع عملیات متحمل تلفات زیادی شدند، عدهای در حال غرق شدن زیر تجهیزات سنگین در باتلاق سیلاب بودند و تک تیراندازان نازی در جنگندههای هوایی، مشغول تیراندازی بودند. همانطور که گفته شد، بیش از ۱۵۶ هزار پیاده نظام متفقین به پنج ساحل نرماندی حمله کردند. روبهروی آنها حدود ۵۰ هزار سرباز آلمانی قرار داشت. دریای توفانی، پیادهسازیها را بسیار دشوار کرده بود و بسیاری از محمولهها دور از مقصد مد نظر خود به ساحل میرسیدند. به طور مثال در ساحل اوماها، فقط دو مورد از ۲۹ تانک شناور (آمفی بی) به خشکی رسیدند.
نکته جالب اینکه آدولف هیتلر در زمان شروع این عملیات مرتکب یکی از مسخرهترین اشتباهات خود شد. او در زمان حمله متفقین به نرماندی در ۶ ژوئن ۱۹۴۴ خوابید و به افسرانش دستور داد که او را به هر دلیلی بیدار نکنند. به همین دلیل در زمان حمله کسی جرئت نکرده بود او را بیدار کند. سرانجام وقتی او در ساعت ۱۱ صبح و به عبارتی هنگام ظهر بیدار شد، از فرستادن قوای کمکی خودداری کرد و کورکورانه اطمینان داشت که کل حمله D-Day یک تاکتیک انحرافی است! شایان ذکر است تعداد کشته شدگان دو طرف در این نبرد که تا ماه اوت ادامه یافت، حدود ۲۲۶ هزار نفر تخمین زده میشود.
در سپتامبر سال ۱۹۴۴، متفقین تلاش جسورانه، اما بدفرجامی را برای عبور از رودخانه راین و رسیدن به آلمان از طریق هلند انجام دادند. استراتژی ژنرال ارتش انگلیس «فیلدمارشال مونتگومری»، این بود که آنها از میان خط دفاعی آلمان موسوم به زیگفرید به سوی مقصد نهایی برلین عبور کنند و اگر این نقشه موفقیتآمیز پیش میرفت، شاید جنگ ماهها زودتر از چیزی که در نهایت اتفاق افتاد به پایان میرسید و امروز نقشه اروپا میتوانست بسیار متفاوت به نظر برسد.
این عملیات با نام مارکتگاردن با هدف تصرف هشت پل بر روی رودخانه راین صورت گرفت. بخش مارکت این عملیات به نیروهای هوابرد اشاره داشت که چتربازهای آمریکایی و تعدادی لهستانی در کنار چتربازهای انگلیسی میتوانستند پلها را کنترل کنند و گاردن که نیروهای زمینی ارتش انگلیس بودند از آنها پشتیبانی میکردند. قرار بود چتربازان که سرعت بیشتری داشتند پلها را تصرف کنند و نگه دارند تا نیروی زمینی که به دلیل به همراه داشتن سلاحهای سنگین سرعت کمتری داشتند به داخل خاک هلند اشغالی نفوذ کنند و به آنها بپیوندند. در آغاز این عملیات به نظر میرسید که همه چیز طبق نقشه پیش میرود. این عملیات با پیروزیهایی در پلهای بین آیندهوون و نایمگن و پیشروی نیروی زمینی همراه بود، اما این پیروزیها زیاد دوام نیاورد.
از سوی دیگر آلمانیها هدف عملیات مارکت گاردن را نفهمیده بودند و کمی سردرگم شدند تا اینکه «فیلدمارشال والتر مودل» فرمانده لشکر دوم زرهی آلمان، دو واحد زرهی برای تعمیر تانکها و استراحت خدمه به نقطهای در نزدیکی منطقه فرود چتربازان انگلیسی فرستاد. در نتیجه، دو لشکر از بهترین واحدهای زرهی آلمان به صورت اتفاقی و در یک زمان در نزدیکی پل آرنم حضور داشتند. در این بین، یکی از سربازان آلمانی توانست از داخل یک گلایدر متفقین که سقوط کرده بود، تمامی نقشههای عملیاتی مونتگومری را به دست آورد و به پست فرماندهی مودل برساند. مودل نقشهها را مطالعه کرد و آنها را غیرقابل باور یافت. او فکر میکرد که این نقشهها قسمتی از نقشههای استادانه متفقین برای گمراه کردن فرماندهان آلمانی هستند!
کمی بعد از ورود نیروهای زمینی متفقین به شهر آیندهوون، به صورت اتفاقی دسته اول زرهی آلمانها در پشت پل سان، آنها را متوقف کردند و مودل فهمید که چه اشتباه عجیبی کرده که آن نقشه لو رفته را جدی نگرفته است. از سوی دیگر واحدهای انگلیسی که شمال پل آرنم را در اختیار داشتند، به محاصره درآمدند. اگرچه تلفات شان زیاد بود، اما آنها به امید سررسیدن نیروهای زمینی متفقین مواضع خود را نگه داشتند و مقاومت کردند، اما نیروهای زمینی که دو روز از برنامه عقب افتاده بودند، نتوانستند خود را به پل آرنم برسانند تا چتربازانی را که در قسمت شمالی پل اسیر شده بودند پوشش دهند. ۹ روز پس از شروع عملیات به متفقین دستور داده شد که از مواضع خود عقبنشینی کنند. آنها تقریبا هزار و ۵۰۰ کشته و شش هزار و ۴۰۰ سرباز زندانی شده را که بسیاری از آنها زخمی شده بودند در آنجا باقی گذاشتند.
در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱، آلمان به اتحاد جماهیر شوروی حمله کرد. این عملیات موسوم به عملیات بارباروسا شامل بیش از سه میلیون نیروی متحدین و ۳۵۰۰ تانک بود. برنامهریزی برای بارباروسا در پی موفقیت خیره کننده آلمان در برابر متفقین غربی در فرانسه از یک سال قبل آغاز شده بود. این عملیات جاهطلبانه که با آرزوی مداوم آدولف هیتلر برای فتح کامل سرزمینهای روسیه به پیش میرفت، همراه با گزارشهای معتبری مبنی بر ضعف و ناقص بودن نیروهای مسلح شوروی (شواهد ناشی از شکست فنلاند در سال ۱۹۳۹) منجر به خوشبینی بزرگی در فرماندهی عالی آلمان شد به طوریکه هیتلر اعلام کرد فقط با یک ضربه، تمام ساختار پوسیده شوروی سقوط خواهد کرد!
بارباروسا سه هدف اصلی داشت: فتح مناطق بالتیک و لنینگراد در شمال، مسکو در مرکز و منابع اقتصادی اوکراین و روسیه در جنوب. وسیع بودن جبهه روسیه باعث شد که آلمانها فقط در نقاط معینی تمرکز یابند، به همین دلیل بعدها هیتلر و ژنرالهای وی مورد انتقاد گسترده قرار گرفتند. در ابتدا همه چیز برای آلمانیها خوب پیش میرفت، بعضی واحدها در روز اول ۵۰ مایل پیشروی کردند. در این بین با اشتباه استراتژیک استالین و اعلام ممنوعیت ژنرالها برای عقبنشینی، نیروهای بزرگ شوروی محاصره، نابود یا اسیر شدند. ۲۵۰ هزار نفر در یک محاصره گسترده در اطراف مینسک در پایان ماه ژوئن از بین رفتند و ۱۸۰ هزار نفر در اسمولنسک زندانی شدند و این در حالی بود که ارتش سرخ در جنگ کیف در ماه سپتامبر متحمل ۵۰۰ هزارنفر تلفات شده بود، اما بهرغم تلفات عظیمی که به نیروهای شوروی وارد شده بود، آلمانیها نتوانستند ضربه کار سازی را به آنها وارد کنند. آنها هم امکانات اتحاد جماهیر شوروی را دست کم گرفته بودند و هم این که فرماندهان شوروی با وجود تلفات گسترده بلافاصله آرامش خود را بازیافتند.
وقتی حملات آلمان تمام شد واحدهای خط مقدم جبهه برای تامین تدارکات مجدد و جایگزینی متوقف شدند. سپس هیتلر پافشاری کرد که لشکر زرهی دیگری از گروه ارتش مرکز که در مسکو پیشروی میکردند، برای غلبه بر مقاومت در شمال و جنوب مسیر خود را تغییر دهند. با دستیابی به این هدف، عملیات حمله به مسکو که توسط آلمانها عملیات تایفون نامیده میشد در ۲ اکتبر ۱۹۴۱ آغاز شد. ۱۰ روز بعد واحدهای آلمانی در فاصله ۹۰ مایلی پایتخت روسیه قرار داشتند، اما مقاومت سرسختانه اتحاد جماهیر شوروی و تلفات سنگین آلمان، همراه با باران شدید که جادههای ناهموار را به رودخانههای گلآلود تبدیل کرده بود، حرکت آلمانها را کند کرد. با این حال و با آغاز ماه دسامبر، نیروهای آلمانی در جلوی منارههای مسکو بودند. در همین شرایط، یک ضد حمله گسترده توسط اتحاد جماهیر شوروی با استفاده از واحدهای تازه وارد شده از شرق و با پشتیبانی تانکهای پیشرفته روسیهای، آلمانیها را عقب راند و با شروع زمستان روسیه، عملیات تهاجمی آلمان متوقف شد.
منبع: خراسان