به گزارش مجله خبری نگار«عاموس هرئیل»، تحلیلگر و ستون نویس نظامی در روزنامه «هاآرتص» رژیم صهیونیستی نوشت که بعد از گذشت یک سال از امضای توافق عادیسازی روابط بین تلآویو و ابوظبی، تغییراتی که به موجب این توافق ایجاد شده است، کمتر از آن چیزی است که این رژیم پیش بینی میکرد.
او امروز دوشنبه در این روزنامه نوشت که «توافقهایی که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر سابق اسرائیل و دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا و محمد بن زاید، ولی عهد ابوظبی داشتند، رکود و جمودی را که سالها بین اسرائیل و امارات بود، کنار زد، ولی این سه فرد به تحقق بیش از آن امید داشتند؛ هدف از این توافقها این بود که به سمت توافقهای مشابه عادی سازی روابط با بسیاری از کشورهای عربی دیگر و در رأس این کشورها، عربستان سعودی حرکت کند. انتظار میرفت که این توافقها یک ائتلاف راهبردی جدید همسو با آمریکا در خاورمیانه در پاسخ به محور شیعی به رهبری ایران تضمین کند و هدف از این ائتلاف نیز این بود که ثابت شود که اسرائیل [دیگر]نیازی به صلح با فلسطینیان به منظور تضمین بهبود روابط خود با کشورهای [عرب]منطقه ندارد».
این تحلیلگر صهیونیست در مورد پیوستنِ بهترتیب سودان و مغرب به توافق مذکور نیز گفت: «شاید این تنها دستاوردی است که ترامپ در منطقه محقق کرد و قطعاً یکی از نکات مثبت سیاست خارجی اسرائیل طی ۱۲ سال نخست وزیری نتانیاهو است که احساس میشود نتیجه راهبری کمتری داشته است».
هرئیل به نقل از منابع امنیتی در رژیم صهیونیستی مینویسد: «میوه اصلی صلح با امارات در زمینه اقتصادی و تکنولوژی محقق شد؛ همانگونه که نتانیاهو انتظار داشت، شیوخ خلیج (فارس) به سرمایه گذاری گسترده در اسرائیل تمایل زیادی نشان میدهند.»
ستون نویس روزنامه هاآرتص اسرائیل در مورد تأثیرات توافق یاد شده بین ابوظبی و تلآویو در زمینه همکاری امنیتی و جاسوسی بین دو طرف نیز گفت که به رغم اینکه آنها در این باره سخنی نمیگویند، ولی روابط امنیتی و اطلاعاتی محکم شده و گزارشهایی که اخیرا منتشر شده نشان میدهد که امارات یکی از مهمترین مشتریهای شرکتهای سایبری هجومی اسرائیل است که فنآوریهایشان را به شکل خصمانه و تهاجمی به منظور حمله به روزنامه نگاران و فعالان حقوق بشری به کار میگیرند که این همکاری با تشویق حکومت اسرائیل صورت میگیرد.
تحلیلگر نظامی صهیونیست در ادامه مینویسد: «اگر اسرائیل امیدوار است که امارات بیش از یک ائتلاف آشکار باشد و در راستای محدود کردن اقدامات ایران در منطقه همکاری کند، به نظر میرسد که این باور یک آرزوی پوچ و واهی است. کما اینکه نقش آفرینی امارات در گود پرونده فلسطین تأثیر کمی داشته و اموال اماراتی نمیتواند به رغم افزایش روبهرشد حمایت اسرائیل از این ایده (کمک امارات به فلسطینیان) جای اموال و کمکهای قطری را بگیرد.»
هرئیل در ادامه به چرایی ملاحظه و احتیاط اماراتیها در ارتباط با همکاری با تلآویو برای مقابله با ایران مینویسد: «در خلیج [فارس]به نظر میرسد که احتیاط میکنند و این احتیاط ناشی از دو مسئله مرتبط به هم است. اول اینکه ایران یک قدرت بزرگ در منطقه است که قصد ندارد در برابر ایالات متحده آمریکا پس بکشد و از هدف قرار دادن منافع آمریکا و اسرائیل در منطقه [هم]ابایی ندارد. دوم اینکه تغییر دولتها در آمریکا، از اشتها به تحکیم روابط با اسرائیل کاسته، چه در امارات چه در عربستان سعودی که ترامپ و نتیانیاهو امیدوار بودند این کشور را به توافقهای عادی سازی روابط مرتبط کنند.»
هرئیل در پایان مینویسد: «ترامپ، پیشقراول این گام بود و رئیس جمهور فعلی یعنی جو بایدن تردید بیشتری دارد و حرکت به سوی خروج آمریکا از منطقه خاورمیانه که از اواخر دوره باراک اوباما آغاز شد، با وجود تردید و دودلی معمول در دوره ترامپ [در این باره]در دوره بایدن ادامه پیدا کرد و آمریکا توجه خود را به خاور دور و روابط متشنج با چین متمرکز کرده است. در سایه چنین شرایطی، تعهد امارات به تحکیم علنی بیشتر روابطش با اسرائیل به نظر میرسد که یکی دیگر از گامهای دور از دسترس است.»