به گزارش مجله خبری نگار، تاریخچه اومانیسم به قرن چهاردهم برمیگردد که دو قرن بعد توسط دکارت با ضابطه «من میاندیشم؛ پس هستم» صورتبندی فلسفی شد. این ضابطه علاوه بر اینکه غلبه معرفتشناسی را بر هستیشناسی اعلام میکرد هستی را هم تابع اندیشه و منویات انسان میکرد. زمانی اگر جهان را اندیشه خداوند و فکرتی از عقل کل میدانستند؛ در این دوره، اندیشه انسان به جهان بدل شد و انسان به محور و مدار هستی بدل گشت و اینچنین بود که ماهیت و فلسفه «تکنولوژی» مورد مداقه فیلسوفانی، چون هایدگر قرار گرفت.
هایدگر در مقاله «پرسش از تکنولوژی» میگوید مخالف تکنولوژی نیستم و تکنولوژی را شر نمیدانم کما اینکه خیر هم نمیدانم. آنچه مهم است «فهم بنیان تکنولوژی» است. وقتی بنیاد آن را فهمیدید راه را پیدا میکنید.
با استناد به مقاله مشهور «پرسش از تکنولوژی» هایدگر، جبری بودن تکنولوژی را به هایدگر منتسب میکنند. برخی متفکران فلسفه تکنولوژی بر این باورند که «تکنولوژی ابزار نیست؛ چراکه آثار سوء آن را میتوان به وسیله فرهنگ کم کرد یا از میان برداشت» در حالی که اتفاقاً همین استدلال نشان میدهد تکنولوژی ابزار است.
هایدگر میگوید انسان جهان را به مثابه یک «قاب نقاشی» تصویر میکند که خودش نقاش آن است؛ بنابراین هر چیزی را آنطور که خود میخواهد و در جایی که خود میخواهد مینشاند؛ متن را تعریف میکند، حاشیه را معین میکند و روابط و نسبها را شکل میدهد؛ یک امر را معرفت میشناسد؛ امر دیگری را خرافه میخواند؛ بنابراین از دید هایدگر، تکنولوژی ابزار نیست بلکه یک «شیوه دید» است؛ نحوه دیدی که در آن، انسان به عنوان نقاش هستی جایگاه تمام موجودات را مشخص کرده است.
این یعنی تصرف در موجودات و جایگاه خداوندی پیدا کردن که این امر در متافیزیک و در تفکر نیچه به اوج میرسد و «اراده معطوف به قدرت» را بهوجود میآورد. پس تکنولوژی اگر ابزار نیست گشایشی است که انسان را در مرکز عالم مینشاند، منویاتش را، خواست هایش را، اراده اش را اراده مطلق عالم میداند و نسبت هر چیزی را با آن میسنجد.
از نظر هایدگر، تکنولوژی تقدم وجودی بر علم دارد. در حالی که اغلب فکر میکنیم ابتدا یک علم به لحاظ تئوریک، گزاره هایش کشف و سپس بر اساس آن، تکنولوژیاش ساخته میشود؛ و بر این باور هستیم که اتفاقی شبیه مهندسی در ایجاد تکنولوژی رخ میدهد. در حالی که هایدگر میگوید تکنولوژی، تقدم وجودی بر علم دارد؛ یعنی خواست تصرف عالم، تقدم وجودی بر علم پیدا میکند.
مثال خود هایدگر این است که وقتی شما رودخانه راین را مینگرید به پیچ و تاب زیبایی راین توجه نمیکنید بلکه اولین چیزی که با مشاهده رودخانه راین به ذهن انسان خطور میکند این است که چند مگاوات برق میتوان از آن استخراج کرد. این، یعنی «قصد تصرف عالم» تقدم بر علمی دارد که قرار است بر آن اساس ساخته شود. ما در دورهای هستیم که قصد تصرف عالم حرف اول را میزند؛ پدیدارهای عالم چیزی نیستند جز ذخیره دائم و قائم برای خواستهای انسان؛ بنابراین تکنولوژی به «میل تصرف در عالم» تبدیل میشود.
دکتر مهدی معینزاده-استاد فلسفهعلم و عضو هیأت علمی پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی