به گزارش مجله خبری نگار، بر اساس مطالعه جدیدی که در مجله Annals of Physical and Rehabilitation Medicine منتشر شده است، گوش دادن به موسیقی کلاسیک میتواند به بازماندگان سکته مغزی کمک کند تا مهارتهای زبانی خود را بازیابند و ارتباطات مغزی خود را بهبود بخشند.
آفازی ناشی از سکته مغزی، وضعیتی که تواناییهای زبانی (مانند صحبت کردن، نوشتن، خواندن یا درک مطلب) را مختل میکند، یکی از علل مهم ناتوانی در سراسر جهان است. دیدگاههای سنتی معتقد بودند که این نقصهای شناختی ناشی از آسیب موضعی مغز هستند. با این حال، تحقیقات اخیر نقش شبکههای عصبی مختل شده در مغز را برجسته میکند.
محققان موسسه مغز پاریس در دانشگاه سوربن فرانسه، به رهبری ماریان چیا، مجذوب پتانسیل موسیقی درمانی برای بهبود بیماران شدند.
تحقیقات قبلی نشان داده است که موسیقی میتواند عملکرد شناختی را پس از سکته مغزی، به طور بالقوه با بهبود اتصال مغز، بهبود بخشد؛ بنابراین این تیم تحقیقاتی بررسی کرد که آیا گوش دادن به موسیقی کلاسیک میتواند مهارتهای زبانی و اتصال مغز را در بازماندگان سکته مغزی بهبود بخشد یا خیر.
این مطالعه شامل چهار بیمار راست دست (۱ زن، ۳ مرد) بود که دچار سکته مغزی در نیمکره چپ مغز شده بودند. میانگین سنی این بیماران ۵۸ سال بود و آنها به صورت تصادفی در یکی از دو شرایط زیر قرار گرفتند که هر دو ۴ هفته طول کشید.
در شرایط اول، شرکتکنندگان به مدت ۲ هفته، روزانه ۲ ساعت به موسیقی کلاسیک آهنگسازانی مانند هایدن، موتسارت و بتهوون گوش دادند. این علاوه بر مراقبتهای استاندارد آنها بود. پس از ۲ هفته، شرکتکنندگان فقط مراقبتهای استاندارد را دریافت کردند.
در شرایط دوم، ترتیب برعکس شد: شرکتکنندگان دو هفته مراقبت استاندارد دریافت کردند و پس از آن دو هفته ترکیبی از مراقبت استاندارد و گوش دادن به موسیقی کلاسیک را تجربه کردند.
بیماران در طول مطالعه در چندین مرحله تحت ارزیابیهای شناختی و تصویربرداری عصبی قرار گرفتند. محققان از آزمونهای زبانی و همچنین تکنیکهای تصویربرداری پیشرفته (EEG و MRI) برای ارزیابی تغییرات در اتصال مغز استفاده کردند.
نتایج امیدوارکننده بود. بیماران مبتلا به آفازی ناشی از سکته مغزی، پس از جلسات موسیقی درمانی، در مقایسه با بیمارانی که درمان استاندارد دریافت کرده بودند، نمرات آزمون زبان بهتری نشان دادند.
اندازهگیریهای EEG همچنین بهبود ارتباطات عملکردی در مغز را نشان داد که به آن اجازه میدهد اطلاعات پیچیدهتری را منتقل کند.
تنها یکی از شرکتکنندگان تحت پیگیری کامل MRI قرار گرفت و پس از موسیقیدرمانی، افزایش اتصال در چندین ناحیه از مغز را نشان داد. این شامل جسم پینهای، بافت مغزی که دو نیمکره را به هم متصل میکند، نیز میشد.
محققان مزیت طراحی مطالعه خود را اینگونه توضیح دادند: «از نظر امکانسنجی، مداخله موسیقی ما یک درمان نسبتاً ارزان و بدون خستگی بود که توسط همه شرکتکنندگان به خوبی پذیرفته شد، حتی اگر هیچکدام آموزش موسیقی قبلی نداشتند. استفاده از مجموعهای محدود از موسیقی کلاسیک هیچ تداخلی با پایبندی آنها به پروتکل درمانی نداشت. کل مدت جلسات موسیقی در این مطالعه ۲۰ [ساعت]بود که با مطالعات توانبخشی موسیقی قبلی مطابقت دارد.»
با این حال، این مطالعه محدودیتهایی داشت. حجم نمونه کوچک و ناهمگونی بیماران به این معنی است که نتایج اولیه هستند. علاوه بر این، ارزیابیها نسبت به شرایط درمان کور نشده بودند. مطالعات آینده با نمونههای بزرگتر و متنوعتر و ارزیابیهای کور برای تأیید این نتایج مورد نیاز است.
* اطلاعات ارائه شده صرفاً جهت اطلاع رسانی است و به عنوان توصیهای برای درمان بیماریها عمل نمیکند.