کد مطلب: ۸۵۰۸۸۱
|
|
۰۴ تير ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۴

مردی که در برابر سخت‌ترین شکنجه‌ها ایستادگی کرد

مردی که در برابر سخت‌ترین شکنجه‌ها ایستادگی کرد
غیوران در کمیته مشترک ضدخرابکاری به شدیدترین وجه شکنجه شد که ۴ ماه در حال اغما بود و از ناحیه کمر برای مدتی طولانی فلج شد، اما مقاومت سختی از خود نشان داد.

به گزارش مجله خبری نگار، خبر خیلی کوتاه است «حاج مهدی غیوران از مبارزان دوران نهضت اسلامی دار فانی را وداع گفت». مردی که برای پیروزی انقلاب اسلامی تلاش‌های زیادی کرد و در دوره مبارزه بیشترین شکنجه‌ها را تحمل کرده بود..

مرحوم مهدی غیوران در سال ۱۳۱۴ در خانواده‌ای مذهبی در تهران متولد شد. ۳ ساله بود که پدرش را از دست داد و از همان زمان سرپرستی خانواده‌اش بر عهده برادر بزرگش قرار گرفت. خودش تعریف می‌کرد: «ما از کودکی بد و خوب را به عنوان گناه و صواب از مادرمان یاد می‌گرفتیم از نوجوانی هم در جلسات مذهبی شرکت می‌کردم و از سیره ائمه معصومین (ع) الگو می‌گرفتم.

او از بنیانگذاران مدرسه رفاه بود. در خاطراتش آمده است: «دکتر بهشتی تأکید داشت که روی مدارس دختران بیشتر کار کنید، چون مدارس اسلامی دخترانه کم است». امام خمینی (ره) هم در سال ۱۳۵۷ در زمان ورود به ایران به مدرسه رفاه رفت. مرحوم غیوران در این خصوص نیز می‌گفت: «مدرسه رفاه یک مدرسه انقلابی بود و امام هم با همه آقایانی که در مدرسه رفاه بودند آشنا بود به همین خاطر به مدرسه رفاه و علوی آمد».

مرحوم غیوران ۱۶ ساله بود که در جریان ملی شدن صنعت نفت و خلع ید از انگلستان در سال‌های ۳۰ تا ۳۲ به طرفداری از آیت‌الله کاشانی که در این مورد از دولت مصدق حمایت می‌کرد وارد مبارزه شد و در میدان بهارستان با توده‌ای‌ها درگیر شد و از طرف فرمانداری نظامی بازداشت شد. او فعالیت‌های سیاسی‌اش را ادامه داد و از اعضای اول هیئت‌های مؤتلفه بود که با آیت‌الله طالقانی نیز رابطه‌ای صمیمی داشت. همچنین از دوستان شهید رجایی بود.

زن و شوهر مبارز

حاج مهدی در سال ۱۳۳۹ با طاهره سجادی ازدواج کرد. او و همسرش در یک محله زندگی می‌کردند و خواهرانش از مادر همسرش، قرآن و عربی می‌آموختند. بعد از ازدواج هر دو اعلامیه‌ها و نوار سخنرانی امام خمینی (ره) را می‌خواندند و گوش می‌کردند و بر این باور بودند که باید با رژیم پهلوی که دست نشانده انگلیس و آمریکا بود، مبارزه کنند.

در آن ایام، بعضی از مبارزان شناخته شده و تحت تعقیب ساواک قرار می‌گرفتند و مجبور بودند مخفیانه زندگی کنند. این موضوع حاج مهدی و همسرش را بر آن داشت تا در خانه‌شان، مبارزان را پناه دهند.

آنها اتاق کوچکی را با حمام و سرویس بهداشتی در پشت اتاق بزرگ خانه درست کردند و درِ اتاق را به وسیله کتابخانه استتار کردند و آنجا در اختیار مبارزان قرار گرفت تا آنکه در سال ۱۳۵۴ و در پی دستگیری گسترده مبارزان، اتاق مخفی خانه‌شان لو رفت و بازداشت شدند.

ما شد.

مردی که در برابر سخت‌ترین شکنجه‌ها ایستادگی کرد

تحمل شدیدترین شکنجه‌ها

غیوران در کمیته مشترک ضدخرابکاری به شدیدترین وجه شکنجه شد. در خاطراتش آمده است: «در اتاق مخصوص شکنجه وسایلی همچون دستگاه آپولو، قفس آهنی و دستگاه شوک الکتریکی، کابل‌های به‌هم بافته در اندازه‌های مختلف، کشیدن ناخن، سوزاندن و... مهیا بود».

از شدت شکنجه‌ها ۴ ماه در حال اغما بود و از ناحیه کمر برای مدتی طولانی نیمی از بدنش فلج شد، اما مقاومت سختی از خود نشان داد. وی در دادگاه بدوی به اعدام محکوم شد، اما در دادگاه تجدیدنظر با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شد و تا پیروزی انقلاب در زندان حضور داشت.

در خاطراتش آمده است: «در بهمن ماه، آخرین دسته زندانیان که من هم جزو آنها بودم آزاد شدیم، عده زیادی از مردم با حلقه‌های گل به استقبال آمده بودند و هر زندانی که از زندان قصر بیرون می‌آمد به او گل هدیه می‌کردند و بعد او را به دوش گرفته بین مردم می‌گرداندند. من در زندان از ناحیه کمر و پا آسیب دیده بودم، هر چه می‌گفتم مرا به دوش نگیرید فکر می‌کردند تعارف می‌کنم، مرا بلند کرده به دوش گرفتند، برادرم با زحمت زیاد خودش را به آنها رساند، بیماری را به آنها گوشزد کرد و آنها بالاخره مرا زمین گذاشتند».

مردی که در برابر سخت‌ترین شکنجه‌ها ایستادگی کرد

خاطره‌ای از شهید رجایی

در خاطرات مرحوم غیوران آمده است: «مأمور شکنجه شهید رجایی، فردی با نام مستعار «کاوه» بود، که در وحشی‌گری همتا نداشت! او از مقاومت شهید رجایی به تنگ آمده بود! بعد‌ها که مرا دستگیر کردند، متوجه شدم که شهید رجایی، اطلاعات چندانی به آنها نداده است. آنها به من شوک دادند، طوری که چهار ماه در حالت بی‌هوشی بودم!

موقعی که به هوش آمدم، ادعا کردم که فراموشی گرفته و همه چیز را از یاد برده‌ام و عجیب است که آنها باور کردند! این هم خواست خدا بود. گاهی زندانیان اغفال‌شده‌ای را به سراغم می‌فرستادند تا از من اطلاعات دربیاورند! من می‌دانستم که احمد رضایی شهید شده است و لذا همه اطلاعات را به او ربط می‌دادم و مثلا می‌گفتم: او مرا به خارج فرستاد، نه رجایی! در مورد همه چیز، خودم را به فراموشی می‌زدم!».

مردی که در برابر سخت‌ترین شکنجه‌ها ایستادگی کرد

فرزند در مسیر پدر

فرزند ایشان، شهید مجتبی غیوران متولد هشتم شهریور سال ۱۳۴۸ بود. وی در ایام دوران دفاع مقدس به جبهه حق علیه باطل پیوست و در نوزدهم فروردین ۱۳۶۶ در سن هجده سالگی در عملیات کربلای هشت و در منطقه شلمچه به فیض شهادت نائل آمد.

پیکر مفقود این شهید بزرگوار ۹ سال بعد به زادگاهش بازگشت و در قطعه ۵۰ گلزار شهدای بهشت زهرا تهران آرام گرفت.

منبع: فارس
ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر