به گزارش مجله خبری نگار، در رابطه با همسر نشان دادن احساسات و هیجانات به طرز مناسب بسیار مهم است و در رابطه عاطفی با او بسیار تأثیر میگذارد. قدم اول پیدا کردن کلمه عاطفی مناسب یا کلمه کلیدی است یعنی کلمهای که با آن بتوانید حالت عاطفی خود را توصیف کنید مثل:عصبانیت، افسرده، نگران، مقصر. توجه داشته باشید یک کلمه نمیتواند هیجان شما را به طور کامل و دقیق بیان کند، نیاز است احساسات را بسط دهید تا بتوان شدت احساس را به طور واضح شرح داد.
با ما در این بخش همراه شوید تا روشهای صحیح و اصولی ابراز احساسات به همسر تان را بیاموزید.
باید کلمهی کلیدی مناسب خود را برای همسرتان یا فردی که قرار است از حال شما با خبر شود روشن کنید. به طور مثال:من دلخورم…. تحت فشارم، احساس افسردگی میکنم و به هیچ کاری اشتیاق ندارم، در مورد شغلم نگرانم … نگران از این که شرکت خوب عمل نکند و مرا اخراج کند.
برای بیان شدت احساس خود از واژههای مشخص و یا مترادف استفاده کنید. اگر چیزی باعث شده است که کمی عصبانی شده باشید بگویید کمی عصبانی هستم و یا از کلماتی مثل دلخور و رنجور استفاده کنید و یا اگر خیلی عصبانی هستید از کلماتی مثل عصبانی، خشمگین و یا خشمناک استفاده کنید.
نیاز است بدانید و توضیح دهید چه مدت است که این احساس را داشتهاید؟ آیا تمام طول زندگی خود و یا به مدت یک هفته و یا از امروز صبح این احساس را داشتهاید؟ مدت زمان میتواند همسرتان را متوجه میزان جدی بودن یا شدت احساس پیش آمده بکند.
آگاه شدن از علت و زمینه احساسات مهم است. توجه کنید از این که زمانی که بحثی بین شما و همسرتان پیش آمده است به او بگویید که باعث تمام احساسهایی که تجربه کردهاید او است، جدا خود داری کنید.
کلماتی مثل تو، که بعد از آن جملاتی قضاوتی و تحقیر کننده قرار میگیرد هیچ کمکی به شما نخواهد کرد، زیرا در این جملات نه میتوانید احساسات خود را بیان کنید و نه خواستهی خود را بیان کنید.
به طور مثال: تو مرا انقدر عصبانی کردی …… حال بد من به خاطر ولخرجی و رفتارهای تو است …… تو تمام مدت من را تنها گذاشتی و من افسرده شدم …..
گاهی زوجین به خاطر هرگونه احساس منفی همسر خود را سرزنش میکنند، مخصوصا اگر احساسهای منفی به طور مستقیم ناشی از یک عمل بی ملاحظه یا ناعادلانه از سمت همسرشان باشد، اینگونه هرگز مشکلی را حل نمیکنید. زمانی که همسرتان را مسبب ناراحتی خود میدانید، در این شرایط همسرتان به جای حل مشکل یا همدلی کردن با شما حال دفاعی به خود میگیرد که اوضاع را بدتر میکند.
یکی از راهبردهای ابراز احساسات استفاده از جملههای دارای ضمیر من است. با جملهی من …. به جای جملهی تو … مسئولیت احساسهای خود را بر عهده بگیرید. به این جملهها توجه کنید:
تو باعث عصبانیت من هستی
تو مرا به رفتارهای بد و دیوانه وار سوق میدهی
تو اصلا اجازهی حرف زدن به من نمیدهی.
اما زمانی که جملات را از تو به من تبدیل میکنیم جملات کمتر باعث دعوا میشوند:
من ناراحت و عصبانی هستم
میخواهم همین حالا صحبت کنم…
گاهی ممکن است در جمعی اصلا احساس رضایت و خوشحالی نکنید و تمام زمان را با بی حوصلگی و خستگی گذارنده باشید، اما میگویید جمع خوب و دلچسبی بوده است. زمانی در مورد کودکتان در حال صحبت هستید و در مورد آنان نگران و مضطرب هستید، اما به همسرتان میگویید چیزی نیست فقط خسته هستید و میخواهید بخوابید.
زمانی که نیاز دارید تنها باشید و زمانی را برای فکر کردن و خلوت خودتان نیاز دارید میگویید در محل کارتاان کار دارید. توجه داشته باشید در مقابل تحریف واقعیت مقاومت نکنید.
زمانی که همسرتان را از احساس واقعی خودتان محروم میکنید در واقع خودتان هم به مرور زمان ارتباطتان را با احساساتتان از دست میدهید، چون آنها را در واقع انکار کردهاید و اینگونه از ابراز خالصانه هیجانها سخت ترعمل میکنید.
زمانی که لحن صدای شما با زبان بدن تان با صحبتهای شما هماهنگ نباشد خیلی برای همسرتان گیج کننده میشود. زمانی که میگویید غمگین هستید و حالتان خوب نیست و شروع به خندیدن میکنید همسر شما حرفتان را باور کند یا رفتارو اعمال شما را؟
اگر زبان بدنتان با گفتههای شما در تناقض است میتواند نشان دهندهی این باشد که در رابطه با آن موضوع آن احساس را ندارید که فکر میکنید، کمی بیشتر به درون خود و احساسهای خود فکر کنید.