به گزارش مجله خبری نگار، زندگی زناشویی فراز و نشیبهای بسیار دارد، گاهی پیش میروید و گاهی به بن بست میرسید. چه بسیار زوجهایی که با اندکی گذشت، انعطاف و صبوری به پای هم پیر میشوند، چرا که میدانند هیچ انسانی کامل نیست و هر زن و شوهری نقاط قوت و ضعف بسیار دارند. اما برخی از مردان به هیچ وجه، دست کم تا زمانی که درمان نشوند، مناسبِ زندگی مشترک نیستند. لطفاً در کنار چنین مردانی منتظر معجزه برای خوشبخت شدن نباشید.
نه مردان و نه زنان هیچ کدام کامل نیستند. تا رسیدن به کمال، الحق که راه درازی در پیش است. همه انسانها عیب و نقصهایی دارند؛ چه بسیار کسانی که در جهت رفع آنها میکوشند و چه بسیار کسانی که خود را عاری از هر ضعفی میپندارند.
لحظاتی در زندگی وجود دارد که حتی تحمل کسانی که دوست شان میداریم و دوست مان میدارند، دشوار است. با همه این احوال، برخی افراد ویژگیهایی دارند که به خصوص در یک رابطه عاطفی بسیار آسیب زننده است، و دیری نمیپاید که زندگی با چنین کسانی سخت و طاقت فرسا میشود.
دو واقعیت در منشأ این مشکل نهفته است؛ اول اینکه هرگز نمیتوان کسی را به طور کامل شناخت، و دوم اینکه آدمها طی زمان تغییر میکنند.
ممکن است در ابتدای رابطه مردی که برای زندگی انتخاب میکنید، همان شاهزاده نجیب و جذابی به نظر برسد که رویایش را داشته اید، اما با گذر زمان هر روز بیشتر از پیش در کمال ناباوری از خود بپرسید: کجا رفت آن مرد اصیل و نجیبی که روزهای اول، چنین در کنارش احساس خوشبختی میکردم؟
البته بنا بر همین دو واقعیت مذکور ممکن است حتی برعکس این روی دهد، در ابتدای رابطه، شما همسرتان را مردی خسته کننده بینید که با وجودش احساس ناامیدی به شما دست میدهد، اما با گذر زمان متوجه گنج پنهانی در او شوید که اصلاً انتظارش را نداشته اید.
با این حال، آنچه مسلم است این است که برخی افراد اصولاً روش مناسبی برای ارتباط با دیگران ندارند. شاید آنها قادر به عشق ورزیدن نیستند، یا حتی نمیتوانند دوست داشته شدن را تحمل کنند؛ شاید در برزخی از احساس گناه، رنجش یا ترس یا مصائب کودکی خود گیر افتاده اند. در این مواقع، تا زمانی که معجزهای رخ ندهد، رابطه لزوما به شکست ختم میشود.
در ادامه سه نوع مردی را به شما معرفی میکنیم که بهتر است، با آنها منتظر معجزه نباشید و فقط ازشان فاصله بگیرید!
منظور مردانی است که در یک آن انگار که لطیفترین و اصیلترین مردان جهانند، عشق میورزند، رفتاری مناسب دارند، از شما حمایت میکنند و، اما به ناگاه بدون هیچ توضیحی، بدون اینکه اصلاً چیزی پیش آمده باشد تبدیل به خشنترین و آزارندهترین مردان میشوند!
امروز برای شما میمیرند، و فردا بی هیچ دلیلی شما را طرد میکنند و میآزارند. وقتی که خلق شان خوش است بسیار در عشق ورزی افراط میکنند و وقتی که تغییر میکنند پرخاشگر، فحاش و فریبکار میشوند.
به طور کلی، این مردان تکانشی هستند. بدون اینکه متوجه شوید یا بدانید چگونه، نوعی ابهام در رفتار و کردارشان مشهود است، اصولاً تکلیف شما در برابرشان نامشخص است.
وقتی عشق میورزند، واقعاً انگار که عاشقترین مردان روی زمین هستند و شما خوشبختی را در کنارشان تجربه میکنید. اما وقتی هیولای درون شان آزاد میشود ترس و نفرت در شما به اوج میرسد، از این همه تغییر هول برتان میدارد، انگار کس دیگری است، شما هرگز نمیتوانید این تغییرات را در او پیش بینی کنید.
مردان از این نوع از نظر عاطفی تخلیه میشوند. آنها درگیری عمیقی با خود دارند که قادر به حل آن نیستند. کاملاً خود محور هستند، به همین دلیل است که عواقبی را رفتارشان میتواند برای شما داشته باشد در نظر نمیگیرند. آنچه مسلم است این است که آنها نه با شما و نه با هیچ کس دیگر آمادگی برقراری رابطه عاشقانه را ندارند.
راههای زیادی برای دروغ گفتن وجود دارد که واضحترین آنها صحبت کردن در مورد حقایق یا موقعیتهایی است که هرگز اتفاق نیفتاده اند.
وقتی که تظاهر میکنید با چیزی موافقید، اما قلباً مخالف آن هستید؛ وقتی قولی میدهیم که از عمل بدان طفره میرویم و امروز و فردا میکنیم؛ یا حتی وقتی به ظاهر در شرایطی سر میکنیم و تاب میآوریم ولی با ان مخالفیم؛ همه اینها نوعی دروغ گویی هستند.
اگر در مرحله شناخت از یکدیگر قرار دارید، شاید سخت بتوان فهمید که نامزد مان دروغ میگوید، اما وقتی رابطه جدی شد، خیلی به هوش و زکاوت نیازی نیست، چرا که خیلی زود دروغها فاش میشوند.
به طور کلی، ما دروغگو را نه از طریق دروغ گفتن اش به ما، بلکه از طریق دروغگویی او به دیگران میشناسیم. در واقع، وقتی که او این کار را با دیگران انجام میدهد، چرا با ما انجام ندهد؟
البته گاهی هم برخی چنان زیرکانه و حرفهای دروغ میگویند، که تشخیص آن دشوار است؛ بنابراین یکی از راههایی که کمک میکند این افراد را بهتر بشناسیم، نوع رفتاری است که با دیگران دارند.
اعتماد به مردی که دروغ میگوید، خطاست. دیری نمیگذرد که خودمان را در مرحلهای میبینیم که داریم جاسوسی اش را میکنیم، زیرا اعتمادمان خدشه دار شده است و حس میکنیم حتی دارد به ما خیانت میکند.
وقتی زندگی با مردی را شروع میکنید که همواره سرکوب تان میکند، انگار هر دم روی پوسته شکننده تخم مرغ گام برمی دارید. عموماً هر آنچه انجام میدهید، هر چه میگویید، کردار و رفتارتان بی وقفه نقد و نفی میشود.
این رفتار به ویژه در مردانی که ثروتمند هستند، و بیشتر خواهان کسی در کنارشان هستند که مطیع باشد و دقیق طبق نظر آنها رفتار کند، مشهودتر است.
در کنار چنین شرکای عاطفیای همیشه احساس میکنید مورد ارزیابی قرار گرفته اید و بشیار تحقیر میشوید. وقتی که ایدهای به نظرتان میرسد، قبل از اینکه آن را فی البداهه به زبان بیاورید و بعد با همفکری بپرورانیدش، باید که هزار جور آن را طبق سلایق همسرتان بالا و پایین کنید تا در نهایت نقد کمتری متوجه تان شود، پر واضح است که در چنین شرایطی ریشه خلاقیت شما میخشکد و از به زبان آوردن ایدههای تان پشیمان میشوید.
شما به مرور تبدیل به کسی میشوید که دائم ساکت است و چه بسا حرفی برای زدن برای تان باقی نمیماند.
در شدیدترین موارد، این مردان کنترلکننده و خودشیفته در نهایت به رو خشونت میآورند، چون هیچ وقت هم همه چیز و همه کس باب میل آنها نیست؛ و در چنین شرایطی بیشترین فشار روانی شان را بر شریک زندگی شان میآورند.
به همین دلیل است که آنها ارعاب را انتخاب میکنند، که میتواند شامل بازیهای روانشناختی ظریف یا حتی اقدامات مستقیم فیزیکی باشد. با این تیپ مردها هرگز نمیتوانید خوشحال باشید!
پس لطفا قبل از آنکه شریک زندگی تان را انتخاب کنید، دقت کنید که دستکم شناختی نسبی از او به دست آورید.