کد مطلب: ۶۲۹۲۷۱
۰۴ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۲

هدیه شهید جمهور که بر دست مادرم نشست

ارتباط رئیس‌جمهور شهید با دانشجویان و اساتید دانشگاهی به قدری صمیمی و تنگاتنگ بود که هر کدام از این افراد خاطراتی از وی به یادگار دارند که امروز با غم از دست دادن وی این خاطرات داغی بر سینه آنها شده است.

به گزارش مجله خبری نگار، امسال سال نو با ماه مبارک رمضان، ماهی که سرشار از خیر و برکت است، همراه شد؛ در این ماه به یک میهمانی غیرمنتظره و دوست‌داشتنی دعوت شده بودم، میهمانی که شیرینی روز‌های معنوی این ماه را با افتخار دیدن رو در روی رئیس جمهور کشور، آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی برایم دو صدچندان کرده بود.

برای دیدار ایشان لحظه‌شماری می‌کردم و زمان برایم سخت می‌گذشت، بالاخره روز موعود و ضیافت افطاری که برای دانشجویان تدارک دیده شده بود فرا رسید. 

آقای رئیس جمهور در این مراسم به همراه وزرای دولت آمده بودند و با طمأنینه پای درد و دل و نقد‌های دانشجویان نشستند و مباحث مطرح شده را پیگیری و به وزرا ارجاع می‌دادند. 

بعد از جلسه همه برای اقامه نماز جماعت به سمت مسجد روانه شدند. من کمی با تأخیر رسیدم و از اینکه آیت‌الله رئیسی را در جایگاه پیش‌نماز ندیدم کمی متعجب شدم و به خودم گفتم یعنی آقای رئیس جمهور برای اقامه نماز نماندند و رفتند. 

کمی کنجکاو شدم و خوب به اطرافم نگاه کردم. دیدم ایشان دو صف بعد از پیش‌نماز در بین دانشجویان ایستاده‌اند و نماز می‌خوانند. 

نماز که تمام شد دل دل می‌کردم خدمت ایشان برسم و از وی درخواست یادگاری برای مادرم، خودم یا برای همسری که قرار است در آینده قسمتم شود، کنم.

سر سفره افطار این موضوع را با دوستم مطرح کردم و از او خواستم که همراهی‌ام کند، او هم به شوخی گفت باشد، برویم. قول بده ۲ تا یادگاری بگیری. یکی من یکی تو.

بالاخره بعد از کلی دل دل کردن و این پا و آن پا کردن‌ها نزد سید بزرگوار رفتم و گفتم حاج آقا از شما یک یادگاری می‌خواهم و ایشان با لحنی آرام و دلنشین بنده را به مسؤول دفتر ارجاع دادند و به وی گفتند یادگاری این جوان را بدهید. 

مسوول دفتر پرسید: انگشتر می‌خواهی یا چیز دیگر؟ گفتم: اصل یادگاری مهم است.

مسؤول دفتر رفت و با یادگاری برگشت، یادگاری که در ذهنم نقش بست و در قلبم جای دارد. یک انگشتری با نگین زرد کبود درآورد و گفت: این هدیه را آقای رئیسی به مادر شما هدیه دادند، متعجب شدم. هاج و واج مانده بودم. از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجیدم. سریع به مسوول دفتر گفتم: به همسرم هم هدیه می‌دهید. گفت: مگر شما همسر دارید؟ گفتم: نه. ولی برای همسر آینده‌ام می‌خواهم؛ که انگشتری به یادگار برای همسر آینده‌ام هم هدیه دادند. 

این صحبت‌های امیررضا بیگی دانشجویی است که در ضیافت افطاری با آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی دیدار کرده و خاطرات خوبی از وی در جان و دلش نقش بسته و اینک با شهادت این مرد بزرگ و مردمی بسیار متأثر و اندوهگین است.

شایان ترکمان هم دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه تهران است و می‌گوید: اخیراً در افطاری ریاست جمهوری در ماه مبارک رمضان دیداری با آیت‌الله رئیسی داشتم و واقعاً خرسندم که این توفیق نصیبم شد و در این دیدار از نزدیک با ایشان دیدار داشتم. 

این دانشجو می‌گوید: آیت الله رئیسی انسانی بسیار با محبت و خاکی بودند. اگر چنین شخصیتی را از نزدیک نمی‌دیدم شاید تصور می‌کردم رسانه‌ها روی تصویر و شخصیت این مرد بزرگ از جلوه‌های رسانه‌ای استفاده می‌کنند. 

ترکمان اضافه می‌کند: برایم خیلی جالب بود که آیت الله رئیسی بدون هیچ حائل و محافظی کنار دانشجویان ایستادند و نمازشان را اقامه کردند. 

وی می‌گوید: ایشان با تمام مشغله‌هایی که داشتند چندین ساعت بعد از پایان مراسم کنار دانشجویان ماندند و با دقت به دغدغه دانشجویان گوش دادند که این ویژگی مردمی و متواضع بودن وی را نشان می‌داد، بسیار نادر است انسانی بتواند در این جایگاه چنین ویژگی را در خود حفظ کند. این موضوع حاکی از روح بزرگ و بلند مرتبه‌شان دارد که درنهایت منجر به شهادت این مرد بزرگ و انقلابی شد. 

این دانشجو در ادامه عنوان می‌کند: جایگاه ریاست جمهوری، جایگاهی برای ایشان نبود که بخواهند قدرت و ثروت را مدیریت کنند؛ بلکه جایگاهی برای خدمت به مردم بود و آیت‌الله رئیسی با این هدف در این جایگاه قرار داشتند. چه بسا اگر ایشان می‌توانستند در جایگاه دیگری قرار بگیرند که بیشتر به مردم خدمت کنند، قطعاً به آن سمت می‌رفتند.

ترکمان می‌گوید: باعث افتخار ما است که چنین مرد بزرگی خودش را وقف ملت و مردم کرده بود و گوش به فرمان مقام معظم رهبری بود و تمام سعی و تلاش اش جلب رضایت رهبر معظم انقلاب و امام امت بود. احساس غرور می‌کردیم و به خودمان می‌بالیدیم که پس از ۴ دهه از انقلاب اسلامی رئیس‌جمهوری ولایتمدار و مردمی نصیب‌مان شده بود.

وقتی پای صحبت دانشجویان و افرادی که با آیت الله رئیسی دیدار داشتند می‌نشینیم، ایشان را فردی مردمی و انقلابی معرفی می‌کنند. بعضی از این دانشجویان هنوز هم عروج شهادت‌گونه سید‌ابراهیم رئیسی در باورشان نمی‌گنجد و مات و مبهوت اند.

محمدامین برغمدی هم دانشجوی دانشگاه علامه طباطبائی است و می‌گوید: چیزی که از دیدار با سیدابراهیم رئیسی برای بنده به یادگار مانده سادگی و صفای نفسی بود که ایشان داشتند. 

وی می‌افزاید: خاطرم هست بعد از پایان جلسه که برای اقامه نماز به مسجد رفتیم آیت‌الله رئیسی خالصانه در کنار دانشجویان اعمال عبادی‌شان را انجام می‌دادند و این حس و حال معنوی برایم شیرین آمد و خدا را شکر کردم که چنین رئیس جمهوری در کشور داریم. 

این دانشجو می‌گوید: شب گذشته که به این حس و حال فکر می‌کردم ناگهان تمام وجودم با اندوه و اشک و آه همراه شد و به خود گفتم چه سرمایه خوبی از دست داده‌ایم. آیت‌الله رئیسی در کنار سخت‌کوشی که داشتند خستگی‌ناپذیر بودند.

برچسب ها: رئیس جمهور دولت
ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر