به گزارش مجله خبری نگار،در طی تاریخ علم، برخی نامها درخشیده و برخی دیگر در سایه مانده اند. یکی از این چهرههای گمنام، میلوا ماریچ است که بسیاری او را به عنوان «همسر اینشتین» میشناسند. با این حال، میلوا صرفاً همسر یک شخصیت برجستهی علمی نبود، بلکه او خود ریاضیدان و اندیشمندی بزرگ بود که مدت زیادی نیست که نقش او در موفقیتهای علمی اینشتین در حال دیده شدن است.
میلوا ماریچ که در یک خانوادهی ثروتمند صربستانی متولد شده بود، از همان کودکی هوشی استثنایی از خود نشان داد. علیرغم هنجارهای اجتماعیای که دسترسی زنان به آموزش و تحصیل را محدود میکرد، میلوا با عزمی راسخ به دنبال علاقه اش به ریاضی و فیزیک رفت. دستاوردهای آکادمیک او چشمگیر بود و زمینه ساز پذیرشش در مؤسسهی پلی تکنیک زوریخ در سال ۱۸۹۶ شد، چیزی که در آن زمان فرصتی استثنایی برای یک زن به شمار میرفت.
در همان مؤسسهی پلی تکنیک زوریخ بود که میلوا و آلبرت اینشتین بر سر راه هم قرار گرفتند. هر دوی آنها در آنجا مشغول تحصیل بودند. عیلیرغم سوگیریهای جنسیتی رایج در آن دوره، هوش میلوا توجه اینشتین را به خود جلب خود و آنها با یکدیگر همکاریای را شروع کردند که آغازگر دورهای از تاریخ علم شد.
زندگی شخصی میلوا ماریچ مملوء از دستاوردها و تراژدیهای مختلف است. او و اینشتین در سال ۱۹۰۳ با یکدیگر ازدواج کردند، اما رابطهی آنها شکل عادی و متعارفی نداشت. مرگ اولین فرزندشان و چالشهای رسیدگی به خانواده، زندگی مشترک آنها را تحت تأثیر قرار داده بود، با این حال، میلوا کماکان با گذشتن از آرزوهای خود، به حمایت از کار اینشتین ادامه میداد.
بعد از جدایی او و اینشتین، زندگی میلوا مسیر آرام تری در پیش گرفت. او زندگی خود را صرف بزرگ کردن فرزندانش و ادارهی میراث همسر سابقش کرد و همهی اینها در حالی بود که او با دشواریهای زیادی در زندگی شخصی خود دست و پنجه نرم میکرد، از جمله بیماری پسرش. علیرغم این چالش ها، تاب آوری و خردمندی میلوا تزلزل ناپذیر باقی ماند، امری که شخصیت چشمگیر او را به اثبات رساند.
گرچه شهرت اینشتین باعث تحت الشعاع قرار گرفتن میلوا شد، اما میلوا نقش چشمگیری در پروژههای مشترک شان داشت. آنها به همراه یکدیگر دست به تحقیقات پیچیدهای در زمینهی ریاضی و فیزیک میزدند که زیربنای کشفهای تحول سازی بودند. در سال ۱۹۰۵، همکاریهای علمی آنها به تألیف سلسله مقالاتی انجامید که علم فیزیک را متحول کردند، از جمله تئوری نسبیت اینشتین.
برادر میلوا شاهد همکاریهای میلوا و اینشتین در زمینهی فیزیک طی دوران ازدواج شان بود. پسر این زوج، هانس آلبرت هم همکاریهای علمی پدر و مادرش با یکدیگر را تأیید کرده و از لحظاتی صحبت کرده که شاهد کار کردن والدینش به همراه یکدیگر پشت یک میز بود.
با این حال، نقش میلوا در کار اینشتین نادیده گرفته شد. علیرغم نقش اساسی او در تحقیقات همسرش، تنها نام اینشتین در تألیفات نوشته میشد که دلیل آن تبعیضهای جنسیتی آن زمان بود. در حالی که شهرت اینشتین در حال اوج گرفتن بود، میلوا در سایه ماند و تحت الشعاع شهرت همسرش قرار گرفت.
در سالهای اخیر تلاشهای زیادی شده تا میلوا ماریچ به جایگاه شایسته اش در تاریخ علم دست یابد. دانشمندان حالا نقش او در شکل گیری ایدههای اینشتین را به رسمیت میشناسند. گرچه نام اینشتین کماکان در تاریخ علم فیزیک غالب است، اما میلوا حالا به نمادی از درخششهای مغفول مانده و پتانسیلهای دیده نشده تبدیل شده است. داستان او یادآور بی شمار انسانهایی است که نقش اساسی آنها در علم و جامعه نادیده گرفته شده یا به فراموشی سپرده شده است.
منبع:روزیاتو