به گزارش مجله خبری نگار،دریا اولوغ اعتراف جالبی کرد: «نتوانستم احساساتم را کنترل کنم و جلوی اشک هایم را بگیرم!» اعترافات جالب خواننده معروف دریا اولوغ را در ادامه خواهید خواند …
دریا اولوغ شب گذشته در هتل Acapulco Resort (آجاپلوجو رسپورت) روی صحنه رفت. اولوغ که در لباس سنگ دوزی شده اش که توسط آمور گاریبوویچ طراحی شده بود بسیار شیک به نظر میرسید، گفت:
برای من مهم است که روی صحنه شیک و متناسب دیده بشم و من برای این موضوع وقت میگذارم. اما از این موضوع بسیار مهمتر این است که روی صحنه به موقع حضور داشته باشم و موسیقی هایم را به خوبی اجرا کنم.
خبرنگاران سوال جالبی از این هنرمند پرسیدند: «در سال ۲۰۲۳ که بیشتر مردم علاقهمند به موسیقی رپ بودند و رپرها را بسیار دوست داشتند؛ شما همیشه با کارتان در صدر جدول باقی ماندید. چه احساسی دارید؟» پاسخ سیلا به این پرسش:
آلبوم ۲۰۲۳ من آلبومی اصیل بود و دوستان نوازنده باسواد و مهمی در تولید آن سهم زیادی داشتند. این حجم از محبت و علاقه و قدردانی شدن از سوی مردم تمام خستگی ما را از بین برد. ما بسیار خوشحال بودیم که سال ۲۰۲۳ در رتبه یک قرار گرفتیم و در همان رتبه اول هم وارد سال جدید شدیم.
این هنرمند موفق پس از مصاحبه با خبرنگاران به روی صحنه رفت و در طول شب آهنگهای خود را همصدا با طرفدارانش خواند. تصاویر منتشر شده را از صفحه وی، این لینک مشاهده نمایید.
دریا اولوغ به خبرنگارانی که درباره شوخیهای شیرین و صمیمی اش با آصیل سرت در مستند آلبوم «نفس» پرسیده بودند، گفت:
صحنهای بود که من میخندیدم، اما برعکس آصیل ناراحت و عصبی بود، کارگردان یکباره کات داد و بعد از آن هر دوی ما خیلی خندیدیم. بعدها آن قسمت از مستند حذف شد، اما میخواهم بگویم چنین چیزهایی در استودیو اتفاق میافتد و کاملا طبیعی است، بنابراین بهتر فکر میکنیم و بازی میکنیم.
من واقعا نمیتوانستم اشک هایم را نگه دارم!
این هنرمند با ابراز احساسات خود در مورد پخش آهنگ «بیمار توام» توسط اهالی مطبوعات در ورزشگاه پس از گلهایی که عرفان جان کاهوچی بازیکن فوتبال در بازیهای فنرباغچه به ثمر رساند، گفت:
برای ما هم تعجب آور بود، به آن مسابقه نرفتم، اما وقتی که صدای اصیل را بعد از گل شنیدم، هیجان زیادی داشتم. در دوران کودکی رفتن به مسابقه فوتبال و استادیوم برای من یک رویا بود و شنیدن آهنگ من بعد از گل فنرباغچه در ورزشگاه برای من فقط معنای معنوی نداشت بلکه هیجان و شوق تمام جسم و روحم را فراگرفت، آنقدر تحت تأثیر قرار گرفتم که گریه ام را نتوانستم کنترل کنم، هیچ راه و کلمهای برای توصیف این احساسم در آن لحظه وجود ندارد.