به گزارش مجله خبری نگار، بامداد افشار یکی از آهنگسازهای جوان کشور است که کارنامه موفق و پروپیمانی هم دارد. او ۳۷ ساله است و از کودکی با ساز و موسیقی، قد کشیدهاست. یکی از تازهترین ساختههای او موسیقی سریال پوستشیر است که بسیار شنیده شد و مورد توجه قرارگرفت. او بیشتر فعالیتها و ایدهپردازیهای خود را در گروهی به نام «اتاق» پیادهمیکند و برای ساخت آهنگ به تجربهکردن علاقهمند است. با این هنرمند جوان که آهنگساز فیلمهای مغزهای کوچک زنگزده، ملاقات خصوصی، یدو و... و سریالهای قورباغه، روزی روزگاری مریخ، رهایم کن و... است، همصحبتشدیم و از او خواستیم از راههای ورود و ماندگارشدن در موسیقی و آهنگسازی برایمان بگوید.
موسیقی برای شما از کجا شروع شد؟
فکر میکنم تاثیر موسیقی برای من از زمان کودکی بودهاست. وقتی ۷ ساله بودم، پدرم من را کلاس اُرف (یکی از بهترین راههای آموزش موسیقی به کودکان) میگذاشت. برادر بزرگترم هم به موسیقی علاقه داشت و تار میزد. من از همان زمان به موسیقی علاقهمندشدم و بعدها گیتار کلاسیک را به عنوان ساز تخصصیام انتخابکردم. قبل از آن تنبک کارمیکردم، ولی حضور یک استاد خوب که معلم گیتارم هم بود، خیلی کمککرد و تشویق شدم که این حرفه را به عنوان شغل اصلی پیدا و دنبالکنم.
چطور به این کارنامه موفق در آهنگسازی رسیدید؟
میدانم که تعداد و حجم کار بالا در موسیقی اهمیت ندارد و کیفیت مهمتر است. از زمانی که یادم میآید زندگی شخصی و کاریام همیشه یکی بودهاست و این باعث میشد همیشه به موسیقی به جز نگاه تفریحی، دید حرفهای هم داشتهباشم و همیشه در سمت موسیقی باشم. یعنی هر وقت را به یاد میآورم، همیشه موسیقی در کنارم بوده است. البته صبور بودن، امیدواری به کار و این که یک نفر بتواند به طور مستمر آن را ادامهبدهد، خیلی مهم است. اینطور در نهایت آن اتفاق خوب میافتد و آدم در کار، جایش را پیدامیکند. عمل به این موارد در هر کاری ثمره دارد و برای من فعالیت در رشته موسیقی چنین ثمرهای داشتهاست.
برای ساخت یک آهنگ و موسیقی متن به چهچیزهایی توجهمیکنید؟ مثلا موسیقی سریال «پوست شیر» را که خیلی شنیدهشد، چطور ساختید؟
این که یک موسیقی در یک اثر موردتوجه قرارمیگیرد، برای آهنگساز آن غیرقابلپیشبینی است. مهم این است وقتی موسیقی پروژهای را میسازید به قصه و کاراکترهای فیلم پایبند باشید و این که کارگردان از شما چه میخواهد. هر آهنگسازی به یک سری جزئیات در موسیقی علاقهمند است. شاید یک نفر به سازبندی و ارکستراسیون کارش خیلی دقت کند مثلا به ساز بادی بیشتر علاقه دارد تا ساز زهی. من هم مستثنا نیستم و آپشنهایی دارم که خیلی دوست دارم روی آن کار کنم. مثلا به تمبر یا رنگ صدا در بخش سازی خیلی اهمیت میدهم و برای همین اصولا آهنگساز تجربهگرایی به حسابمیآیم و تلاش میکنم در آثارم رنگ صداهای مورد توجه خودم شکل بگیرند. این موضوع خیلی مفصل است و چیزهای دیگری از همین قبیل روی هم جمع میشود تا یک اثر موسیقی شکلمیگیرد.
برای ورود به رشته موسیقی و آهنگسازی چه راهی را پیشنهادمیکنید؟
هماکنون کلاسهای خصوصی و آموزشهای آنلاین خیلی میتواند مفیدتر از محیطهای آکادمی باشد. مستمر کارکردن، پیگیر بودن و رفع اشکالکردن هم میتواند خیلی در این زمینه تاثیرگذار باشد. مثلا ما در یک آموزشگاه یک دوره هشت جلسهای برگزارکردیم که از بین شرکتکنندههای آن خروجی خیلی خوبی داشتیم و داریم تلاش میکنیم با آنها آلبوم بیرونبدهیم. این میتواند راه ورودی باشد و خودم تلاش کردم برای دهه هشتادیها و نودیها اتفاق بیفتد. تمرکز روی یک رشته و شاخه موسیقی میتواند باعث شود بعد از یک دوره زمانی به موفقیت در پروژهها برسید.
از چالشهای رشته موسیقی بگویید. این رشته به درد چه افرادی میخورد؟
پاسخ این سوال خیلی مفصل است، اما خلاصه میگویم که هر ساعت رشته موسیقی و هنر در کشورمان چالش است. چالشهایی که اصولا خیلی منطقی نیست و شاید سنگاندازی هم باشد. کسی که به موسیقی علاقه دارد، بعد از یک مدت کارکردن در این رشته متوجه استعداد خودش در موسیقی میشود و این چالشها برایش مانعی نیست که این کار را انجامندهد. هر کسی که میتواند این چالشها را تحمل و مدیریتکند، قطعا به موسیقی علاقهمند است و همین موضوع باعثمیشود این رشته برایش مناسب باشد.
چطور میشود در موسیقی که علاقهمندان زیادی هم دارد، موفق شد؟
یک هنرمند را نباید با یک، دو یا سه اثر بررسی کرد و معمولا هنرمند را در یک دهه کار میشود قضاوت کرد. این یعنی کار در موسیقی مستلزم صبر، استمرار، مرتب و منظم کارکردن است. چیزی که من خیلی به آن توجه دارم این است که در موسیقی بخش کاری نمیتواند از بخش خصوصی جدا باشد و درهم تنیده میشود. یعنی در همان لحظه که برای تامین مالی دارید کارمیکنید تفریحتان را در همان لحظه و ساعت هم دارید انجاممیدهید. زمانی که اینها با هم ترکیب میشوند، در کار استمرار ایجادمیکنند.
موسیقی هم مثل همه رشتهها سختیهای خودش را دارد و مهمترین نکته این است که آدم نباید فکرکند که در یکی دو سال میتواند موفقشود. باید آن را آنقدر ادامه دهد تا بالاخره بهاصطلاح روزش برسد. برای یکی از بخت و اقبال زودتر اتفاق میافتد و برای بعضی دیرتر. اما اگر در آن استمرار باشد، رسیدن به موفقیت حتمی است.
منبع: خراسان