به گزارش مجله خبری نگار/ایران: «حماس» بهدنبال شهادت چهار کارگر فلسطینی در نوار غزه ۲۳ آذر ۱۳۶۶ و با هدف ایجاد یک حکومت اسلامی در داخل خاک فلسطین رسماً اعلام موجودیت کرد. حماس مخفف واژه حرکةالمقاومةالاسلامیه یعنی جنبش مقاومت اسلامی است. یک هفته قبل از آن، یک صهیونیست با کامیون خود چهار کارگر فلسطینی را که در سرزمین اشغالی مشغول کار بودند، زیر گرفت و آنها را به شهادت رساند و همین عمل غیرانسانی جرقه گسترش اعتراضات و تبدیل آن به انتفاضه اول را زد و حماس این حادثه را زمان مناسبی برای اعلام موجودیت خود دانست.
پس از اینکه اسرائیل کرانه غربی و نوار غزه را اشغال کرد، اخوانالمسلمین در این مناطق، بویژه در غزه فعال شدند. فعالیت آنها بر دعوت و تبلیغ مسائل اجتماعی و تربیتی و به دور از مقابله سیاسی مستقیم و مبارزه مسلحانه علیه اشغالگران صهیونیست، متمرکز شده بود. آنان به این روش خود ادامه دادند و با شروع انتفاضه، فعالانه در آن شرکت کردند و نقش اساسی و برجستهای در استمرار بخشیدن به جنبه اسلامی آن داشتند. جریان فکری جدید اسلامگرا نیز متأثر از انقلاب اسلامی ایران بود و مبارزه مسلحانه در عملیات جهادی علیه اشغالگران را دنبال کرد، ولی از بعد اعتقادی و مذهبی ریشه در همان جریان سنتی داشت و پیرو حسن البناء و سید قطب بود و از لحاظ حرکت جهادی، عزالدین قسام را الگوی خود قرار داده بود.
شیخ عزالدین قسام از علما، سخنوران مذهبی و رهبران ضد استعماری و ضد صهیونیستی و بنیانگذار اولین سازمان جهاد مسلحانه در فلسطین و از اعضای مجلس اعلای اسلامی بود.
قسام در تعدادی از روستاها تشکیلات مسلحانه زیرزمینی، سازمان داده بود. وظیفه این گروه درگیری با نیروهای انگلیس و کمک به مجاهدین به هنگام درگیری ایشان با صهیونیستها و انگلیسیها بود. بعدها که فعالیت سازمان زیرزمینی قسام علنی شد، تعداد زیادی از همین جوانان وطنپرست، به آن ملحق شدند.
قسام در طول انجام این برنامه، همراه با دیگر همکارانش، تلاش میکردند تا نفرات بیشتری را جذب کنند و آموزش دهند تا پس از تکمیل نفرات لازم و فرا رسیدن وقت مناسب، انقلاب سراسری فلسطین آغاز شود. ولی حوادث مهاجرتهای گسترده و تصاحب املاک توسط صهیونیستها در سالهای ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳ وی را واداشت تا پیش از فراهم آوردن امکانات و نفرات، عملیات نظامی را آغاز کند.
۱۳ سال قبل از اعلام تشکیل دولت جعلی اسرائیل، انگلستان در دفاع از صهیونیستهایی که مراحل اولیه این جعل دولت را دنبال میکردند، درگیری سختی با نیروهای او انجام داد و طی آن تعداد زیادی از افراد دشمن کشته و گروهی از انقلابیون به شهادت رسیدند و جمع دیگری زخمی شدند. در عصر ۲۸ آذر ۱۳۱۴، یک درگیری شدید شروع شد و طی آن شیخ عزالدین قسام شهید و عده دیگری از همرزمانش مجروح گردیدند. پس از شهادت قسام، دیگر همرزمان وی با شکستن حلقه محاصره، به شمال فلسطین گریختند و جنازه فرمانده شهید خود را به شهر حیفا بردند. الگوی قسام که مبارزه مسلحانه به جای تسلیم یا مذاکره با اشغالگران بود، سرمشق حماس قرار گرفت و گردانهای عمل کننده در طوفانالاقصی به این نام بودند.
شیخ عزالدین قسام
شیخ احمد اسماعیل حسن یاسین، مشهور به شیخ احمد یاسین، سیاستمدار و عالم فلسطینی بود که رهبر معنوی این سازمان بود. او در سال ۱۳۶۲ به اتهام نگهداری اسلحه و تشکیل سازمان نظامی و فعالیت علیه اسرائیل بازداشت و در دادگاه نظامی اسرائیلی محاکمه و به ۱۳ سال زندان محکوم شد، اما در چهارچوب تبادل اسرا میان رژیم صهیونیستی و جنبش آزادیبخش فلسطین پس از تحمل ۱۱ ماه زندان، آزاد شد. اما در سال ۱۳۶۷ نیروهای اشغالگر با یورش به منزلش، با او برخوردی سخت داشتند.
سه سال بعد، دادگاه نظامی با کیفرخواستی در ۹ بند، او را به اتهام تشویق برای ربودن و قتل سربازان اسرائیلی، تأسیس حماس و تشکیل دستگاههای امنیتی و نظامی متهم کرده و او را به حبس ابد به علاوه ۱۵ سال زندان محکوم کرد. اما پاییز ۱۳۷۶ در توافقی که میان اردن و اسرائیل بسته شد در مقابل آزادی دو جاسوس موساد که در جریان ترور ناموفق خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس دستگیر شده بودند، آزاد شد و چند ماه بعد به ایران نیز سفر کرد. چند روز پس از آزادی از زندان، خبرگزاری فرانسپرس گزارش داد او در مصاحبهای مطبوعاتی اعلام کرد رژیم صهیونیستی قادر نخواهد بود مدت طولانی به حیات خود ادامه دهد. شیخ احمد یاسین فلج و تقریباً نابینا بود؛ اما رژیم صهیونیستی نتوانست ادامه حیات او را که خطری جدی برای خود میدانست تحمل کند و دوم فروردین ۱۳۸۳ پس از نماز صبح، بههنگام ترک مسجد و با شلیک موشک از بالگرد آپاچی ارتش اسرائیل او را به شهادت رساند. در این حمله، ۹ تن دیگر، از جمله یکی از فرزندان شیخ و دو تن از محافظان او نیز به شهادت رسیدند. رادیواسرائیل در آن زمان اعلام کرد: «آریل شارون» نخستوزیر اسرائیل، شخصاً بر عملیات ترور شیخ احمد یاسین نظارت داشته است.
شیخ احمد اسماعیل حسن یاسین
سوابق اخوانالمسلمین در فلسطین بر حسب تحولات سیاسی، اجتماعی و نظامی به چهار مرحله تاریخی خلاصه میگردد:
۱- دوران رستاخیز و آشکار شدن یک گروه مذهبی سیاسی در کشور مصر و سپس در دهه ۳۰ برای اولین بار در مناطق نوار غزه فلسطین بهعنوان اخوانالمسلمین اعلام موجودیت کرد. اخوانالمسلمین طی دهههای ۳۰ و ۴۰ از مبارزات سیاسی و جهادگرانه (نظامی) علیه اشغالگری اسرائیل برخوردار بود.
۲- در دهه ۵۰ با روی کار آمدن ناصر در مصر از مبارزات سیاسی و نظامی اخوانالمسلمین در فلسطین کاسته شد بهطوری که فعالیتهای آشکار سیاسی آنان خود به خود جنبه زیرزمینی و مخفی گرفت. در این مرحله سیطره فضای ملیگرایی، عدهای از سران اخوانالمسلمین مانند یاسر عرفات (ابو عمار) و خلیل الوزیر (ابوجهاد) جدا شده و جنبش ملیگرای فلسطینی فتح را به راه انداختند. با مطرح شدن فتح و سپس با پیدایش دیگر گروههای ملی و چپگرای فلسطینی در دهه ۶۰ به همراه آغاز مبارزات سیاسی و نظامی آنان علیه اسرائیل به تدریج سازمان اخوانالمسلمین در فلسطین اشغالی ۱۹۶۷ در نوار غزه و کرانه باختری رود اردن فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی خود را از دست داد و طی دو دهه ۶۰ و ۷۰ فقط به جنبههای مذهبی و دینی توجه کرد که در این زمینه اخوانالمسلمین به حدی در امور مذهبی بدون سیاست و بدون مبارزه علیه اسرائیل زیادهروی نمود که برای آسیب نرسیدن به مؤسسات اسلامی یا برای تعطیل نشدن چنین مراکزی از سوی مقامات امنیتی اسرائیل به اخذ مجوز قانونی تن داد.
از اینرو رسماً ساختار تشکیلاتی اخوانالمسلمین با توجه به مجوز قانونی از طرف اسرائیل دست نخورده ماند، اما هرگونه فعالیت سیاسی و مبارزاتی در داخل سرزمین اشغالی به کنار گذاشته شد.
قرارداد سال ۱۹۷۹ کمپ دیوید، صلح را در مرزهای مصر و اسرائیل برقرار ساخت، اما اوضاع را برای فلسطینیها دشوارتر کرد. همچنین اسرائیل با خنثیسازی همسایه جنوبی خود قادر گردید دست باز تری در حمله به لبنان در سال ۱۳۶۱ داشته باشد. این حمله در حقیقت به پایگاه سازمان آزادیبخش فلسطین بود.
اما وحشیگریهای نیروهای اسرائیلی علیه فلسطینیان و سیاستهای تبعیضآمیز آن ادامه یافت و عصبیت و استیصال در بین فلسطینیان در مناطق اشغالی در حال رشد بود. سیاست مشت آهنین اسرائیل علیه فلسطینیان تحقیر روزانه مردم و افزایش تعداد احداث شهرکهای یهودینشین از عوامل اصلی این امر بود.
با وجود تداوم توافق صلحی که بین رژیم اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین و همسایگان عرب به امضا رسیده بود، اما فلسطینیان شروع به واکنش نشان دادن در قبال سرکوبگریهای رژیم اسرائیل نمودند. در آذر ۱۳۶۶ فلسطینیان در غزه قیام کردند که انتفاضه نام گرفت و به سرعت به ساحل غربی نیز سرایت کرد.
انتفاضه در سطح داخلی سازماندهی شده بود و مورد حمایت تودههای مردم فلسطینی قرار داشت. اما اسرائیل با سبعیت کامل و با کشتن صدها فلسطینی به این امر واکنش نشان داد. اسحق رابین وزیر دفاع حزب کارگر از سربازان اسرائیلی خواست تا استخوانهای فلسطینیان شورشی را خرد کنند. اسرائیل احساس کرد که بهتر خواهد بود تا پیش از آنکه قدرت و نفوذ حماس بالا نگرفته و عرفات در ضعف است با وی معامله نماید بنابراین سیاست اسرائیل بر آن قرار گرفت که رهبران فلسطینی را از هم جدا کند و اجازه دهد عرفات کنترل فلسطین غیر قابل کنترل را به دست بگیرد در حالی که اسرائیل حفاظت از شهرکها و کنترل منابع را برای خود حفظ میکرد. این بود که زمینه یک توافق با سازمان آزادیبخش فلسطین فراهم شد.
توافق اسلو شامل نامههای شناسایی دوجانبه و یک بیانیه اصول میشد. در نامه عرفات وی حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخت و بسیاری از قطعنامههای سازمان ملل را پذیرفت و تروریسم و مبارزه مسلحانه را نفی کرد. اسحق رابین نخستوزیر اسرائیل نیز در نامه خود موافقت کرد که سازمان آزادیبخش فلسطین را بهعنوان نماینده فلسطینیها بشناسد و با آنان مذاکره کند، اما هیچ گونه شناسایی حق فلسطینیها برای داشتن یک کشور در نامه وی عنوان نشده بود. اگرچه سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن رژیم اسرائیل تا حدودی قادر شد بر روند مبارزات فلسطینیها علیه اسرائیلیها تأثیر بگذارد و آنان را با یکدیگر درگیر کند، اما پیروز نهایی این میدان حماس بود که موضعی انقلابیتر علیه اسرائیل داشت و قادر گردید در انتخاباتی که در مناطق تحت کنترل فلسطینیان برگزار شد به پیروزی دست یابد و دوره جدیدی را در مبارزات مردم فلسطین علیه سیاستهای اسرائیل پایهگذاری کند. فلسطینیها که هیچ آیندهای را در سازش با اسرائیل برای خود نمیدیدند؛ به حماسی رأی دادند که به هیچ وجه رژیم اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد.
اسحق رابین در سال ۱۳۷۱ چهارصد تن از اعضای حماس را که در ساحل غربی رود اردن دستگیر کرده بود، در بیابان نزدیک مرز لبنان رها کرد. این گروه برای ماهها زیر آفتاب تابستان و سرمای زمستان ماندند. در پی آن بسیاری از کشورها معترض شدند و کشورهای عربی، نمایندگان خود را از «هشتمین دوره مذاکرات صلح»، بیرون کشیدند و به کشورهای خود بازگشتند و «آن چهارصد تن بهعنوان قهرمان دنیای عرب شناخته شدند». بازتاب این رفتار چنان بود که بسیاری از یهودیان امریکایی نیز دولت اسرائیل را بهدلیل این عمل خلاف اخلاق و انسانیت مورد انتقاد قرار دادند.
امروز حماس نه تنها نهادی نظامی، بلکه یکی از احزاب سیاسی مهم فلسطین است. آنها اگرچه پیمانهای اسلو را قبول ندارند، اما با حکومت خودگردان فلسطین همکاری کرده، وارد مهمترین نهادهای وابسته به آن شده اند. آنها معتقدند که حضور در این حکومت خودگردان لزوماً به معنای پذیرش پیمانهای موجب ایجاد آن نیست. حماس در سال ۱۳۸۵ با پیروزی در انتخابات شورای قانونگذاری فلسطین و کسب ۷۵ کرسی از ۱۲۸ کرسی مجلس به حزب حاکم مجلس قانونگذاری فلسطین تبدیل شدند و اسماعیل هنیه از رهبران حماس به عنوان نخستوزیر حکومت خودگردان فلسطین معرفی شد.
موقعیت جدید حماس در رأس حکومت خودگردان این سازمان را به وضعیت تازهای روبهرو کرد. این اتفاق باعث شد تا اسرائیل، ایالات متحده امریکا، اتحادیه اروپا، اتحادیه عرب و بسیاری از کشورهای دیگر که عمده بودجه دولت خودگردان را تأمین میکنند، ادامه کمکهای خود را به تغییر بندهایی از منشور حماس که در آن خواهان نابودی اسرائیل شده و شناسایی این کشور را از سوی این سازمان موکول کردند. حماس این درخواستها را نپذیرفت و سعی کرد منابع مالی مورد نیاز برای اداره دولت را با کمک متحدان سنتی خود تأمین کند. در طول این سالها حماس بارها با اشغالگران فلسطین به جنگ پرداخت که با مقاومت مثالزدنی مردم، توانست پیروز همه این جنگها شود. این جنگها از یک سو موجب پیشرفته شدن صنعت نظامی حماس شد و از سوی دیگر امید فلسطینیان را به سمت خود جلب کرد تا جایی که شاهد خلق صحنههای کم نظیر حمایت مردمی در طول جنگ طوفان الاقصی هستیم.
حاج محمد امین الحسینی همزمان با اعلامیه بالفور، علیه انگلیس به پا خاست و تظاهرات گستردهای را سامان داد. او توسط عوامل انگلیس به زندان افتاد، اما با قیام مردم آزاد شد و با فوت برادرش، شیخ کامل الحسینی که مفتی بیتالمقدس بود، باوجود مخالفت انگلستان در انتخابات جایگزین برادرش شد و توانست برخی نهادها را در فلسطین دایر کند. شخصیت او و برادرش همچنان الهامبخش فلسطینیان است و از همان روزهای نخست اشغال نظامی فلسطین، رهبری سیاسی و دینی را با هم ادغام کردند و به مبارزه، رنگ و بویی جهادی دادند. او فرزند سید طاهرالحسینی بود و افتا در عائله او از سالهای طولانی وراثی است و نسب آنها به امام حسین بنعلی علیهالسلام منتهی میشود.
از این رو، خاندانالحسینی جدا از عملکردش، از محبوبیت امام حسین علیهالسلام نیز برخوردار بود. خاندانالحسینی یک خانواده قدیمی فلسطینی است که یکی از معتبرترین خاندانهای عرب در بیتالمقدس بوده است. اعضای خاندانالحسینی برای نسلها در مناصب رهبری سیاسی و مذهبی در زندگی عمومی فلسطین خدمت میکردند. حاج امینالحسینی، با چنین پشتوانهای به طور آشکار مردم را به مبارزه با حاکمیت بریتانیا و تجاوز صهیونیسم دعوت کرد، فلسطینیها، اعراب و مسلمانان را از خطرات طرح استعماری و صهیونیستی برحذر میداشت و آنان را برای مقاومت و شکست طرح دعوت میکرد. تعدادی از دوستانش به دعوت او پاسخ گفتند و در بیت المقدس نخستین سازمان سیاسی معروف فلسطین یعنی باشگاه عربی را تشکیل دادند، حاج محمد امین به عنوان رئیس این باشگاه انتخاب شد و در پیدایش جنبش ملی فلسطینی آن روزگار و در تشکیل جمعیتهای اسلامی و حتی مسیحی در شهرهای فلسطین تأثیر فراوانی داشت.
برگزاری تظاهرات باشکوه در بیتالمقدس در سالهای ۱۲۹۷ و ۱۲۹۸ شمسی و برگزاری نخستین کنفرانس عربی فلسطین از ثمرات این تشکل بود. بعد از یک سال، به سمت ریاست «مجلس شرعی اسلامی اعلی» انتخاب شد و دست به کار اداره محاکم شرعی و اوقاف و معاهد دینی زد و تا سال ۱۳۲۶ در این سمت بود. در این مدت، به کشورهای عربی، هند و ایران و افغانستان و یمن مسافرت کرد و در تلاش برای مقابله با طرحهای انگلیس و یهود و دفاع از کشور فلسطین بود. زندگی او، فراز و نشیب بسیار داشت، اما اصلیترین موضع او تا زمان مرگش در سال ۱۳۵۳- که الهامبخش بسیاری از مبارزین بعدی شد- این بود که «مسأله جز با جهاد مسلحانه حل نمیشود.»
«جهاد اسلامی» نامی است که در کنار نام حماس حضور پررنگی دارد. «جنبش جهاد اسلامی در فلسطین» در واقع مولود یک انشعاب از اخوانالمسلمین است. در سالهای آخر دهه پنجاه شمسی، جوانان انقلابی عضو اخوانالمسلمین در غزه دست به انشعاب زدند و برای کسب آموزش نظامی و مبارزه، با سازمان فتح تماسهایی برقرار ساختند؛ این زمان هنوز یاسر عرفات از مبارزه دست نکشیده بود و این گروه برخلاف رهبران سنتی اخوانالمسلمین با گروههای مقاومت فلسطین بویژه فتح روابط حسنهای در ابتدا داشت و خط مشی محافظه کاران در مبارزه با اسرائیل را به باد انتقاد گرفت و ضمن محکوم کردن اصلاحطلبان اخوان، سید قطب را تنها نماینده جناح انقلابی اخوان میدانست. در سال ۱۳۶۵، با دستگیری و زندانی شدن تعدادی از اعضای جهاد اسلامی بویژه احمد عبدالرحمن ابوحصیره و سپس دکتر فتحی شقاقی نام گروه بر سر زبانها افتاد.
با این حال جهاد اسلامی در ۱۳۶۵ و ۱۳۶۶ چندین عملیات نظامی علیه نیروهای اسرائیل به راه انداخت که مهمترین آن عملیات مهر ماه ۱۳۶۶ در دو محله شجاعیه شهر غزه بود که زمینهساز قیام انتفاضه اول در آذر همان سال شد.
رهبران جهاد اسلامی به میزان بسیار زیادی تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران بودهاند. دکتر فتحی شقاقی تئوریسین جهاد در اوایل دهه ۶۰ کتابی تحت عنوان «خمینی راهحل و آلترناتیو اسلامی» نوشته بود، او پس از دو بار دستگیری در مرداد ۱۳۶۷ به لبنان تبعید شد. دکتر فتحی شقاقی در نوشتهها و سخنرانیهای خود بارها از جوانان و مردم فلسطین خواسته است برای مبارزه با اسرائیل و آزادی فلسطین مردم ایران را الگوی خود قرار دهند. علاوه بر دکتر شقاقی شیخ عبدالعزیز عوده رهبر جهاد بارها تأثیر پذیری خود را از انقلاب اسلامی اعلام کرده بود.
جهاد اسلامی که قبلاً تا حدی با سازمان فتح و شاخه نظامی آن در سرزمینهای اشغالی همکاری داشت؛ با سیاستهای سازشکارانه آن مخالفت کرد و طی صدور بیانیهای اقدام تشکیل حکومت خودگران را خائنانه توصیف کرد. دکتر فتحی شقاقی به دستور مستقیم اسحاق رابین (نخستوزیر وقت اسرائیل)، توسط موساد در جزیره مالت (واقع در جنوب ایتالیا و شمال لیبی) و در تاریخ ۵ آبان ۱۳۷۴- به هنگام بازگشت از سفر طرابلس، که به اصرار رهبر کشور لیبی (سرهنگ قذافی معدوم) به آنجا رفته بود، ترور شد. دکتر رمضان عبدالله شلح، دبیرکل بعدی جهاد پس از ترور فتحی شقاقی بود؛ او استاد دانشگاه رشته اقتصاد بود که آن روزها در اروپا به سر میبرد. اعضای سازمان، با پنهان کاری کامل، ابتدا ترتیب سفر وی به سوریه را دادند و پس از اطمینان از سلامتش، او را به عنوان دبیرکل جدید جنبش جهاد اسلامی فلسطین معرفی کردند.
چند سال بعد، در جریان انتفاضه دوم، صهیونیستها او را به عنوان یکی از عاملان عملیاتهای جهادی و یکی از خطرناکترین دشمنان خود معرفی کردند و در سال ۲۰۰۳ نیز دولت امریکا رمضان شلح را به اتهام اقدامات تروریستی تحریم کرد و در لیست سیاه خود قرار داد و برای ترور یا دستگیری او جایزه ۵ میلیون دلاری تعیین کرد. با پیگیریهای رمضان عبدالله، سازمان جهاد اسلامی فلسطین، موشک را به عنوان سلاحی استراتژیک وارد جنگهای خود علیه صهیونیستها کردند و یگانهای موشکی قدرتمندی در غزه تشکیل دادند. او ۵ سال قبل پس از یک دوره بیماری مشکوک به ترور بیولوژیک از دنیا رفت. زیاد نَخاله دبیرکل بعدی و فعلی جهاد است. او نیز در فهرست تحریم امریکا است و روابط گرمی با تهران دارد.
مهدی گیلانی-نویسنده و پژوهشگر