به گزارش مجله خبری نگار، اخیراً خبر پایان ساخت و افتتاح سازه غولپیکر کروی با نام MSG Sphere در شهر لاسوگاس آمریکا توجهات بسیاری را به سمت خود جلب کرده است. بزرگترین نمایشگر LED که تاکنون ساخته شده در این سازه قرار داده شده است. اما سؤال اساسی اینجاست که چنین اقداماتی با چه هدفی صورت میگیرد و تا چه اندازه میتواند نفع عمومی به همراه داشته باشد؟
MSG Sphere همانند یک سالن همایش یا یک سالن سینما است؛ با این تفاوت که وقتی درون آن مینشینید، روبهروی شما و حتی بالای سر شما یعنی سقف نیز یک صفحه نمایش یکپارچه است؛ بنابراین مثلاً اگر روی صفحه نمایش تصویر یک بیابان ظاهر شود، تصور میکنید واقعاً در یک بیابان حضور دارید.
یکی از ضعفهایی که رسانهها میتوانند با آن ما را به اشتباه و خطا بیندازند، مفهوم «تفکر عینی» است. تفکر عینی به زبان ساده یعنی اینکه عقل ما به چشممان باشد و هر مفهومی را که قابل دیدن باشد بپذیریم و در مواجهه با مفاهیمی که انتزاعیاند و قابل دیدن نیستند، مقاومت کنیم و آنها را نپذیریم.
ژان پیاژه، روانشناسی است که درباره مراحل رشد فکری انسان تقسیمبندی معروفی دارد. ۲ مرحله از مراحل تقسیمبندی پیاژه، مرحله عملیات عینی و همچنین مرحله عملیات صوری نام دارد. مرحله عملیات عینی بهما میگوید که در سنین پایین، ذهن ما نمیتواند مفاهیمی که مابازای عینی و قابل مشاهده برای آن وجود ندارد را درک کند. یعنی ذهن ما تنها میتواند عملیات عینی انجام دهد و فقط مفاهیم قابل دیدن را پردازش و فهم کند. اما در سنین بالاتر، ذهن ما از پس انجام عملیات صوری نیز برمیآید، به این معنا که مفاهیمی که کاملاً انتزاعی هستند و قابل دیدن نیستند را نیز میفهمیم. دوره سنیای که انسان از مرحله عملیات عینی به مرحله عملیات صوری میرسد، حدود ۱۲ سالگی است، اما رسانههای جدید با تمرکز بر تصویرمحوری، کاری کردهاند که بسیاری از انسانهای امروز، در سنین بالا نیز اسیر تفکر عینی باشند و حواسشان از مفاهیم غیرعینی پرت شود.
۱ نظام ارزشی انسانها، اگر اسیر تفکر عینی باشیم، تنها چیزهایی را که چشم پُر کن باشند ارزشمند تلقی خواهیم کرد.
۲ رسیدن به حقیقت، تفکر عینی موجب دسترسی محدود به حقیقت میشود، چرا که حقایق بسیاری در جهان وجود دارند که قابل دیدن با چشم نیستند.
۳ سبک زندگی، به این شکل که صرفاً با استفاده از جذابیتهای بصری میخواهیم زندگی خود را زیباتر کنیم.
از آنجا که بسیاری از رسانههای جدید تصویرمحور هستند، محدود کردن انسانها به تصویر و آنچه قابل دیدن است در دوران ما به اوج خود رسیده است. عجیب است که هر قدر دانش و تجربه بشری افزایش پیدا میکند، تعداد محتواهای پر زرق و برق و جلب توجهکننده نیز بیشتر میشود که به نوعی با روند افزایش آگاهی انسانها در ستیز است. رسانههای تصویرمحور زیادی تاکنون وجود داشتهاند، اما باز هم در حال بیشتر شدن هستند. متاورس، واقعیت افزوده و سازه کروی لاس وگاس، پدیدههای جدیدی هستند که همگی آنها میتوانند ما را بیش از گذشته اسیر تصویر و از سایر حقایق غافل کنند.
ساخت و بهکارگیری فناوریهای جدید همواره با واژه سرگرمی توجیه میشود، اما باید توجه کنیم سرگرم شدن با سرکار گذاشتن انسانها که با هدف پرت کردن حواسها و گاهی تا حد هیپنوتیزم انجام میشود متفاوت است. بیخبری و از کار انداختن فکر، همان اثری است که در مخدرها نیز وجود دارد. سرگرم شدن بهوسیله بیخبری، نهتنها حال ما را خوب نخواهد کرد بلکه اگر اینگونه سرگرم شدنها را تجربه کنیم، میبینیم که بلافاصله بعد از تمام شدن اثر مخدر حال ما نسبت به قبل خرابتر است.