به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: زن ۲۳ ساله که بعد از ۲۰ روز بستری در بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد هنوز دوران نقاهت خود را طی میکند، با بیان این که به قانون پناه آورده ام تا تکلیفم روشن شود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: اولین فرزند خانواده هستم وتا مقطع راهنمایی تحصیل کرده ام، اما زمانی که ۱۵ سال بیشتر نداشتم با تاکید و اصرار پدرم پای سفره عقد نشستم و با یکی از همشهریانم ازدواج کردم.
من و «فرزین» از همان روزهای آغازین زندگی مشترک در منزل پدر شوهرم ساکن شدیم و «فرزین» هم که به نجاری علاقهمند بود به شغل ام دی اف کاری مشغول شد. او درآمد خوبی داشت و من هم با وجود اختلافات جزئی که داشتیم از زندگی ام راضی بودم چرا که همین اختلافات هم بر اثر بی تجربگی و بر سر مسائل بی اهمیت به وجود میآمد، اما بعد از آن که دخترم به دنیا آمد روزی «فرزین» جملهای گفت که دیگر اوضاع زندگی ما را به کلی تغییرداد. او مقابلم ایستاد و مدعی شد عاشق دختر دیگری شده است و نمیخواهد با من زندگی کند!
آن شب دعوا و مشاجره شدیدی بین ما شروع شد، اما وقتی خانواده اش برای میانجیگری به طبقه پایین آمدند، او ادعا کرد که این جمله فقط یک شوخی مسخره بود تا بداند من چقدر او را دوست دارم! با وجود این، رفتارهای «فرزین» از آن روز به بعد عوض شد. او به من مشکوک شده بود و به خاطر همین بدبینی هایش مدام گوشی مرا بررسی میکرد و با نیش و کنایه هایش آزارم میداد تا جایی که رفت و آمدهایم را به شدت کنترل میکرد و با تهمتهای ناروا کتکم میزد. هر چه به او میگفتم من با کسی ارتباط ندارم، باور نمیکرد و مدعی بود که حس ششم اش دروغ نمیگوید!
درمدت ۷ سال زندگی مشترک بارها بایکدیگر دعوا کردیم و او مرا کتک زد، ولی با وساطت بزرگ ترها آشتی میکردیم تا این که از یک سال قبل ادعا کرد من معتاد به مواد مخدر و قرصهای مخدردار شده ام! هرچه میگفتم چگونه امکان دارد من در خانهای که پدر و مادرت در طبقه بالای آن زندگی میکنند مواد مخدر مصرف کنم وکسی متوجه نشود؟ فایدهای نداشت تا این که یک روز چاقویی از آشپزخانه برداشت و به سوی من حمله ور شد. من هم از ترس به طرف بالکن منزل فرار کردم و دیگر نفهمیدم چگونه خودم رابه پایین انداختم!
او هم بلافاصله از خانه بیرون رفته بود و من با تماس همسایگان با اورژانس ۱۱۵ به بیمارستان منتقل شدم. درطول ۲۰ روزی که درمرکز درمانی بستری بودم حتی یک بار سراغی از من نگرفت و اکنون نیز مدعی است من به دلیل ارتباط نامشروع با دیگران و مصرف مواد مخدر دست به خودکشی زده ام! «فرزین» حتی در این مدت فرزندم را ازمن دور کرده است و ادعا میکند من صلاحیت مادر بودن را ندارم! به همین دلیل به کلانتری آمده ام تا قانون تکلیف مرا روشن کند و...
این گزارش حاکی است با صدور دستوری از سوی سرهنگ قاسم همت آبادی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) بررسیهای قانونی و کارشناسی درباره ادعاهای زن جوان به مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی