به گزارش مجله خبری نگار، دست بر قضا، در هفتههای اخیر، بارها و بارها پیرامون استقلال، مربی جدید و اندیشههای او و موارد مشابه صحبت کردهایم و آنچه میخوانید، قرار نیست چیز جدیدی باشد. واقعیت را میشود بارها و بارها روایت کرد، اما بعد از مدتی تکراری میشود.
پس بیایید مرور سادهای داشته باشیم به استقلال. تیمی که فصل قبل، در نخستین سالی که مسعود سلطانیفر وزیر نبود، در نخستین سالی که مربی و مدیر در میانههای فصل عوض نمیشدند و چهرههای روی اعصاب، در هیأت مدیره چوب لای چرخ کار نمیگذاشتند، در تنها سالی که مدیر و مربی یکدل بودند، به قهرمانی و آمار خیرهکنندهای رسید و تمام رکوردها را درو کرد.
مجیدی جام را بالا برد و اشکهایش را ریخت و حالا در امارات تیم دیگری را اداره میکند.
استقلال هم میراث او را با یک ماه تأخیر به ساپینتوی پرتغالی داد تا این مربی پرشور، با کارنامهای گیج کننده به ایران بیاید و با لبخندهایش دلربایی کند.
آنها ژستد و وریا غفوری را رد کردند و با تمدید قرارداد با مرادمند، عارف و سیلوا و جذب حسینی، خط دفاع را تکمیل کردند. حسینزاده تیم را در انتقالی هنوز نامعلوم به مقصد شارلروا ترک کرد، اما احتمالاً محبی بهصورت قرضی جایش را پر کند ضمن اینکه رضاوند هم برگشت. حامدیفر و زواری دیگر خریدهای خط میانی هستند.
کولاک استقلال در خط حمله بود جایی که شهباززاده، رضایی، میرزایی و بابایی، به تیم اضافه شدند. به این ترتیب ترافیک خط حمله استقلال از ترافیک اتوبان کرج بیشتر است.
سخن را کوتاه کنیم. استقلال مدافع عنوان قهرمانی و یکی از جدیترین مدعیان این جام است و آمده تا طوفان به پا کند. تیمی که با تغییرات روی نیمکت رویاهای بزرگ دارد. اعتراضی هست؟