به گزارش مجله خبری نگار/ایران: به نقل از Project Syndicate، خشونتهای تند و گاه و بیگاه در جامعه امریکا نباید فقط نتیجه اقدامات فردی دیوانگان تلقی شود و این فرایند در درجه اول نشانگر سست شدن قواعد کشوری و به هم ریختن پایههای ایالات مختلف و ۵۱ گانه این کشور است.
وقتی بیاعتمادی عمومی نسبت به کارایی پلیس در قبال ناامنیها بیشتر میشود، جامعه به سوی یأس و ناامیدی میرود و این احساس و الزام به وجود میآید که مردم باید برای حفظ جان خود رأساً وارد عمل شوند. این حاصلی بجز اقبال هر چه بیشتر مردم به سلاحهای گرم و افزایش ناامنی در سطح کشور نخواهد داشت.
فقدان قواعدی که مردم و حتی نوجوانان را از خرید سلاحهای گرم باز دارد و موجب جلوگیری از مرگ و میر مردم شود بسیاری از نهادها و گروههای مسلح و تندرو را در امریکا بنیاد نهاده است. نهادهایی که نامهایی به فراخور سردمداران سابق فاشیسم و نازیسم برای خود برگزیده و امریکا را بیش از پیش بازیچه خشونتهای فراگیر کردهاند. به این عناوین دقت کنید: «پیراهن سیاههای موسولینی»، «قهوهای پوشان هیتلری»، «پیراهن سبزهای برزیلی» و «لباس آبیهای ایان مک دانی» که آخری رهبر فاشیستهای به اصطلاح مدرن ایرلند است. از ژانویه ۲۰۲۱ تا جولای ۲۰۲۲ موج فزاینده خریداری سلاحهای گرم و حمله با آن به مدارس و سوپرمارکتها و آتش گشودن به سوی محصلان و مشتریان مغازهها هرگونه امنیتی را از جامعه امریکا ستانده و دولت بیکفایت این کشور بهرغم دو دهه چانهزنی روی قواعد محدودکننده خریداری سلاح هنوز نتوانسته است بر تداوم رو به رشد این روند مهار بزند، زیرا قربانیان خشونت میگویند تنها راه حفظ جانشان خرید اسلحه و استفاده از آن برای حفظ جان خود است. وقتی دونالد ترامپ انتخابات ۲۰۲۰ امریکا را به جو بایدن باخت و فرضیه تقلب در شمارش آرا را به جامعه تحمیل کرد، خواسته یا ناخواسته امریکا را به سوی افزایش تنشهای خیابانی سوق داد. پیامد آن ماجرا فقط حمله مسلحانه طرفداران لجام گسیخته کنگره نبود بلکه جا افتادن این باور بود که جامعه امریکا، در درجه اول با عامل زور هدایت میشود و اگر اهل زورورزی نباشید و خودتان اقدام مسلحانه نکنید، اسیر خشونت افرادی میشوید که به این روش روی میآورند.
امروز در اواسط تابستان ۲۰۲۲ برای زدودن باور فوق تنها راه موجود فعالتر کردن نهادها و فرایندهایی است که هنوز از عامل خلع سلاح عمومی در جامعه امریکا حمایت میکنند. این در حالی است که عملکرد متضاد نیروهای امنیتی امریکا در قبال تظاهرات خیابانی وبرخوردهای خشمگینانه این نیروها در قبال سیاهپوستان هرگونه وحدت عمل و رویه یکسانی را در امر مدیریت ناآرامیها منتفی ساخته و بر حجم خشونتها افزوده است. سالها عملیات کشتار سیاهان را گروههای افراطی سفیدپوست به سرکردگی کو کلاکس کلانها هدایت و اجرایی میکردند، اما امروز تفکیک عوامل قانون که حتی از کو کلاکس کلانها هم تندروتر هستند از نیروهای مردمی در هم کوبنده سیاهان سفت و سختتر شده است.
این همه ابهام و ناتوانی در ترسیم خطاها و کاری مشخص برای ایمن ساختن جامعه را میتوان به برقراری دولتهایی در امریکا ربط داد که یا به اندازه ترامپ دست راستی و افراطی هستند یا مانند بایدن ساز و کارهای مدیریت خشونت را نمیشناسند. این چنین است که امریکا با انواع امواج خشونت پیوسته در هم کوبیده میشود و راهی هم برای مهار آن نمییابد.