به گزارش مجله خبری نگار/ایران: «آدمهای بد» (یا «آدم بدها») یک انیمیشن کامپیوتری جدید با مضمون جنایی و البته کمدی است که در سه ماه و نیم اخیر ۲۵۰ میلیون دلار در سطح جهان فروخته و در میان ۱۰ فیلم نخست پولساز دنیا قرار داشته است. این فیلم نه محصول مشترک سلاطین کارهای کارتونی ۳۵ سال اخیر یعنی شرکتهای دیزنی و پیکسار بلکه محصول دریم وورکز است که طی این مدت به اتفاق فاکس نزدیکترین تعقیب کننده دیزنی و پیکسار بوده و رده دوم جدول موفقترین کارتونسازان دنیا را در اختیار داشته است. البته فراموش نکنیم شهرت دیزنی در این زمینه بسیار بیشتر از سایر رقبایش در طول مدت کارتونسازیهای موفقش بیش از ۹۰ سال است.
«آدم بدها» براساس سناریویی از اتان کوئن، یکی از معروفترین کارگردانان جناییساز جهان و برپایه کمیک بوکهایی با همین نام ساخته شده که خالق این کمیکبوکها آرون بلیبی بوده است. کارگردان این فیلم پییر پریفل است که برای اولینبار یک فیلم بلند را کارگردانی میکند و پنج کاراکتر اصلی این سری داستانها، این نسخه سینمایی را هم در تسخیر خود قراردادهاند. آنها که یک مشت سارق فرصتطلب هستند، اقداماتشان را به سرکردگی «آقای گرگ» انجام میدهند که یک دزد تردست و جیببر حرفهای است و سم راک ول به جای او در این نسخه بلند کارتونی صحبت میکند. یکی دیگر از اعضای این گروه آقای مار (با صدای مارک مارون) است که استادِ در شکستن قفلهای امنیتی و باز کردن گاوصندوقهای آهنین است و یک عضو دیگر گروه، آقای کوسه است که مهارت فراوانی در گریم کردن و درآوردن خود بهصورت کاراکترهای متفاوت و متعدد دارد؛ صداپیشگی این کاراکتر را نیز کریگ رابینسون به عهده گرفته است. سپس به خانم تاران تولا (با صدای اکوافینا) میرسیم که استادِ در خلافهای کامپیوتری و هک کردن فایلهای اطلاعاتی و حسابهای بانکی سایرین است و نفر پنجم این گروه آقای پیرانها (با صدای آنتونی راموس) است که شاید ادغامی از خلافکاران تندرو و خشن فیلم «سگهای انباری» ساخته کوئنتین تارانتینو و کلاهبرداران ملایم و شیکپوش سهگانه اوشن باشد.
میزان این شباهت به حدی میرسد که کاراکتر آقای گرگ با پوشیدن لباسی کاملاً سفید طوری به اوشن شبیه نشان میدهد که یکی دیگر از کاراکترها پس از دیدن او میگوید کاملاً تبدیل به جورج کلونی شده که ایفای کاراکتر دنی اوشن در تریلوژی اوشن اوست. تشابههایی از این دست و قیاس شدن دائمی این فیلم با آثار معروف غیرکارتونی دهههای اخیر و برخی تولیدات عظیم پولساز مانند «سریع و خشمگین» باعث توفیق هرچه بیشتر «آدمهای بد» و جا افتادن آن در بین قشرهای متفاوت شده است. این ارتباط جالب غیررسمی، این سؤال بدیهی و منطقی را پیش آورده که چرا والت دیزنی و سایر کارتونسازان پرسابقه این همه مدت انیمیشنهای موفق را رو کردهاند، ولی نخواستهاند با شبیهسازی به فیلمهای معروف و موفق دارای بازیگران زنده، پایههای شهرت و اعتبار و طیف تأثیرگذاری کارتونهای خود را بیشتر و به هر رده و دستهای منتقل کنند.
«آدم بدها» کاراکترهای خاص و جذاب دیگری مثل فرماندار ایالت کالیفرنیای امریکا را هم که او را فاکسینگتون (با صدای زازی بیتز) مینامند، دربر دارد و از ادغام اینگونه شخصیتها در چهارچوب داستانیاش و طی اتفاقاتی پایانناپذیر بیشترین بهره را میگیرد و نقطه قوت اضافیاش کار عالی صداپیشههای فیلم است که به هر یک از شخصیتها جان میبخشند و شنوندگان را به وجد میآورند. یک اشتباه بزرگ که در انتخاب و بهکارگیری صداپیشهها در بسیاری از آثار کارتونی مشاهده شده، استفاده از چهرههای بسیار معروف برای ادمین صدای کاراکترها با هدف جذب هرچه بیشتر مخاطب است و این چهرهها، چون بیشترشان پول شهرت خود را میخورند و در صداپیشگی استاد نیستند، از ضرب و ریتم فیلمها میکاهند.
در این انیمیشن، اما قضیه برعکس است و مبنای انتخاب افراد تأمینکننده صداها، مهارت و کارایی آنها بوده و درنتیجه فیلم «آدم بدها» توانسته است صداها و گویشهایی را برای کاراکترهایش فراهم آورد که کاملاً به فراخور این شخصیتها و جانبخش و روحافزا هستند. به این موارد بیفزایید سیستم درست ساخت و ارائه یک انیمیشن کامپیوتری را که با رنگهای شفافش، چشمها را خیره میکند. از جلوه رنگها که بگذریم، موسیقی متن آن چنان پرتحرک و نشاط آور است که میتواند برای هر فیلم غیرکارتونی و همراه با بازیگران زنده نیز مناسب و موجب تقویت و ارتقای آن باشد.