به گزارش مجله خبری نگار،روزی و روزگاری ماهی کوچکی که در حال شنا کردن بود، احساس کرد که مثل قبل نمیتواند شنا کند و به اجبار مسیر حرکتش عوض میشود و او هرچه تلاش میکند، نمیتواند در مسیر دلخواهش حرکت کند.
کمی که دقت کرد، دید که آب در حال بالا رفتن است و او به سطح آب نزدیک میشود. در همین حال صدای آوازی را شنید و دید که قورباغهای در حال آوازخواندن است. در این حال با خود فکر کرد که وقتی در این اوضاع عجیب و غریب آب سر بالا رفت، خب قورباغه هم آوازخوانی میکند دیگر!
این ضربالمثل حکایت از بینظمی و هرج و مرج دارد. میدانیم که آب سر بالا نمیرود و قورباغه هم طبیعتا نمیخواند.
این ضربالمثل در واقع بر این موضوع تاکید دارد وقتی که یک بخش یا یک نفر کار و وظیفه خود را به درستی انجام ندهد، به تبعیت از آن دیگر بخشها هم آن نظم لازمه را ندارند و کار بقیه سیستم هم مختل میشود.
در واقع در این مثل اشاره بر این است که اگر آب بتواند سر بالایی برود، هیچ بعید و دور از ذهن نیست که قورباغه هم ابوعطا بخواند.