کد مطلب: ۲۲۳۲۲۲
۱۰ آذر ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۸

«دشت خاموش»؛ داستان سیاهی رنج و سفیدی عشق

«دشت خاموش» از جمله آثاری است که از هر زاویه‌ای می‌شود آن را بررسی کرد؛ از منظر ساختار روایی یا پیکربندی فیلمنامه و البته به لحاظ مضمون و محتوا. شاید حتی برخی آن را اثری نمادگرا بدانند. با این حساب دومین ساخته احمد بهرامی را باید تجربه‌ای تامل برانگیز و قابل بحث دانست.

به گزارش مجله خبری نگار در یک نگاه کلی دشت خاموش فیلمی است که تلاش می‌کند در عین خلاقانه بودن متفاوت باشد. هر چند به لحاظ قصه چندان تازگی ندارد و به لحاظ فرم روایتی شبیه «پیش از آنکه شیطان بفهمد مرده‌ای» ساخته سیدنی لومت است (از این جهت که با دنبال کردن هر شخصیت قصه مکررا از زاویه او بازتعریف می‌شود)، اما در جای خودش اثری است قابل تامل، به ویژه در حوزه آثاری که تحت عنوان آثار متفاوت و دغدغه‌مند تعریف می‌شوند.

هر چند این متفاوت بودن به معنای تجربه گرایی صرف یا مثلا آوانگارد بودن نیست. بلکه سازنده تلاش کرده در عین تعریف داستانی از مرارت شخصیت ها، فرمی خلاقانه و تازه به ساختار تصویری و روایی آن بدهد. دشت خاموش هم بداعت هنری دارد و هم اثری است قصه گو. به این ترتیب حتی می‌توانست علاوه بر گروه هنروتجربه در گروه سینما‌های آزاد هم اکران شود.

فیلم داستان چهار خانواده کرد، ترک، مشهدی و تهرانی است که در کوره‌پزخانه‌ای کار می‌کنند که دارد تعطیل می‌شود. هر کدام از این خانواده‌ها مشکلات مالی متعددی دارند و در این میان «لطف الله» به عنوان مباشر خانه زاد و شخصیت اصلی داستان باید میان ماندن در خرابه‌ها یا رفتن به شهر و پیدا کردن عشق یکی را انتخاب کند. وضعیت و سرانجامی که شخصیت لطف الله دارد برایم یادآور نوازنده فیلم افسانه ۱۹۰۰ ساخته جوزپه تورناتوره است.

بهرامی تلاش کرده داستان خود را تا جایی که می‌تواند بی‌زمان و بی‌مکان تعریف کند تا تاکیدی باشد بر جهان شمولی آن، اینکه رنج کارگران و فرودستان در مناسبات قدرت، همواره در همه جای جهان یکسان خواهد بود. در اینجا همان قدر که رنج و مشقت سیاه دیده می‌شود، عشق و امید نجات دهنده و سفید است. برای همین فرمت سیاه و سفید را در تصویربرداری انتخاب کرده تا فاصله میان این دو موقعیت و نیز جهان کارگران و جهان ارباب نمودی عینی داشته باشد. با این حال شخصیت‌ها و رویداد‌ها به نحوی ارائه شده‌اند که هیچ کس خطاکار نیست و اگر چالش و ظلمی یا بی عدالتی هست به دلیل مناسباتی است که از یک جامعه بزرگتر می‌آید. جامعه‌ای که در فیلم تحت عنوان «شهر» از آن یاد می‌شود، جایی که خانه‌ها از بلوک و سیمان ساخته شده اند (آجر در آن خواهانی ندارد) و پارتی بازی پیش برنده همه امور است!

قصه‌های فیلم در قالب ماجرا‌های خانواده‌ها طی چند اپیزود به هم تنیده تعریف می‌شوند که در نهایت ارباب و تعطیلی و عشق آن‌ها را به هم متصل می‌کند. اپیزود‌هایی که در فرم، پیرنگ‌های مشابه دارند و نقش مهمی در یکدستی مرارت‌ها کارگران و حتی ارباب برعهده می‌گیرند.

فیلم سرشار از نما‌های بلند و طولانی است که به جز در چند مورد خسته کننده نیستند و حتی تاثیرگذار اند. فیلمبرداری و طراحی صحنه در خدمت اثری است که نمی‌خواهد تلخ باشد. بازیگران حرفه‌ای (علی باقری و فرخ نعمتی) و بازیگران نوچهره نیز به خوبی و یکدستی کنار همکار کرده‌اند.

دشت خاموش ممکن است دچار اشکالات اندکی هم (مثل کش دار شدن فصل تنهایی لطف الله پس از تعطیلی کوره پزخانه یا نداشتن پیشنیه قوی از شخصیت‌های اصلی) باشد که طبیعی است، اما تجربه کار احمد بهرامی به عنوان فیلم دومش اثری در خور تامل از آب درآمده.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر