مجله خبری-سبک زندگی نگار: سرزمین ماد دارای دو قسمت ماد بزرگ و ماد کوچک بود. ماد بزرگ شامل نواحی مرکزی و غربی ایران تا حدودی کردستان و کوههای زاگرس بود که به آن ماد رکیانا که ری و نواحی آن را هم شامل میشد میگفتند و ماد کوچک نیز مشتمل بر کردستان و کرمانشاهان بود. سرزمین مادها یا آذربایجان محل تلاقی دو رشته کوه زاگرس و البرز است که از تلاقی این دو رشته کوه و فرهنگ مردمان این دو ناحیه، فرهنگی امتزاج مییابد که به آن فرهنگ آذربایجان گفته میشود. امروزه فرهنگ آذربایجان نواحی جنوب رود ارس یعنی آذربایجان غربی، شرقی، اردبیل تا زنجان را شامل میشود.
مادها به دوران پس از مرگ اعتقاد داشتند و به همین دلیل برای مردگان خود همچون زندگان مسکن میساختند. این مقبرهها که در دل صخرهها ساخته شدهاند، ما را از معماری مادی نیز تا حدودی آگاه میسازند. از خصوصیات مهم مقبرههای مادی وجود طاقچههایی است که برای آرامش روح مردگان و قرار دادن لوازم زندگی و زینتآلات بر روی آنها ساخته میشدند. بدیهی است بروز چنین رفتاری مشخصا بیان کننده اعتقاد مادها به زندگی پس از مرگ بوده است.
دخمه سنگی دکان داوود- کرمانشاه
این اعتقاد با توجه به وجود علائمی نظیر خورشید در وسط نقشی شبیه فروهر و سمت چپ آن آناهیتا درمقبرههای کشف شده در قیزقاپان و سکاوند مبین تشابهاتی از اصول عقاید زرتشت در مادهاست. گور دخمهای در نزدیکی سر پل ذهاب در دامنههای زاگرس به نام دکان داوود یکی دیگر از این نمونه است. علاوه بر این دخمه دائو دختر در ناحیه ممسنی، دخمه شیرین و فرهاد در کوهستان شمال کرمانشاه و دخمه خورزن در شش کیلومتری شرق همدان از دیگر دخمههای مادی به شمار میآید.
دخمه سنگی دائو دختر در ناحیه ممسنی
دخمه سنگی دائو دختر در ناحیه ممسنی
دخمه سنگی قیزقاپان- شهریتان هریس استان آذربایجان شرقی
دخمه سنگی فخریکا-شهرستان مهاباد
زبان مادیها به زبان فعلی شمال ایران شباهت داشته و با زبان دورههای بعد (هخامنشی یا پارس باستان) و زبان جنوب ایران تفاوت چندانی ندارد. به طوری که در کتیبههای هخامنشیان که به سه زبان پارسی باستان، عیلامی و آشوری میباشد. در قسمتی از نوشتهها که به زبان مادی است، مختصر تفاوت زبان مدی با زبانهای مذکور فقط از نظر لهجه میباشد.
زبان مادها با گذشت زمان از میان رفت، اما هنوز در آذربایجان، لهجههای خلخالی، تاتی و هرزندی که بقایای زبان مادی است. زبان تاتی یا ترکی امروزی در همدان، زنجان و قزوین و اطراف کرج و ساوه دارای برخی واژههایی است که در عصر مادها به کار میرفته است.
دیانکوف در کتاب “تاریخ ماد” لباس لولوبیان در لوح نارامسین را کاملا شبیه لباس مردم ماد غربی در هزاره اول ق. م دانسته است. این یادآوری دیانکوف مبین آن است که مردم مهاجر ماد و پارس به محض ورود به فلات ایران تحت تاثیر هند و تمدن مردم بومی قرار گرفتند و درنتیجه به لحاظ موقعیت جغرافیایی، سیاسی، آب و هوا و مسکن در این منطقه فرهنگ پوشاک آنها را مورد استفاده قرار دادند.
لوح سنگی نارام سین
لوح سنگی نارام سین
جیمز لیور در کتاب “تاریخ لباس” درباره شلوار مادی مینویسد:مهمترین نوآوری ایرانیان پوشیدن شلوار بود که بعدها لباس خاص آنها شد. شلوار مادی شبیه شلوارهای رکابدار و تنگ امروزی بود که در نقوش تخت جمشید افسانهای و پاسارگاد کمی گشادتر و بلندتر روی کفش را میگرفته و با رکابی در زیر کفش دیده میشود.
مادها پیراهنی داشتند که بدون چین و دراز بود و در قسمت جلو بسته میشد. بلندی این پیراهن تا روی زانو میرسید. این پیراهن آستینی تنگ و یقهای ساده و بدون برگردان داشت و از سر پوشیده میشد.
۱- شنل با آستین بلند که مشخصا بلندی آن تا مچ پا میرسد و مانند یک خرقه شانهها را میپوشاند، گزنفون مورخ یونانی میگوید: سواران مادی هنگامی که شاه از مقابل آنها میگذشت، دستهای خود را در آستین مانتوهایشان قرار میدادند.
۲- شنل بدون آستین که به صورت نوار از طرفین یقه در زیر گلو گره میخورد. این نوع شنل گاهی هم به صورت پوستی بر روی شانه افکنده میشده است. برای تهیه این شنل، اشرف و بزرگان از پوست یوزپلنگ و مردم عادی از پوست گوسفند استفاده میکردهاند.
کلاه: کلاه نزد مادها علاوه بر پوشاندن سر و صورت در مقابل سرما و گرما جنبه آرایشی و نمایشی نیز داشته است؛ تنوع کلاه در نقوش تخت جمشید مبین طبقه، صنف، قوم، نژاد و مذهب متفاوت مادها است. به طور کلی دو نوع کلاه در میان مادها وجود داشته است یکی “تیارا” یا “میتر” و دیگری “باشلق”. به گفته هرودت و پلوتارک، تیارا کلاهی نمدی به شکل تاجی مخروطی بلند است که در جلو برآمده بود و دنباله آن به شکل نواری در پشت گردن آویزان است. نگهبانان و خدمتگزاران و نیز رئیس نمایندگان خراج گزار معمولا چنین کلاهی بر سر مینهادند.
تیارا-یک نوع کلاه در زمان مادها
نوع دوم کلاه، باشلق مادی است که انواع مختلف آن در میان مادها، ارامنه، پارتها و مردم قفقاز رایج بود. باشلق از جنس نمد و کتان بود که در قسمت بالای آن معمولا نوک تیز و بلندی به شکل کیسه مخروطی به عقب یا جلو برگشته بود. در قسمت پشت دنباله کوتاهی داشت که گردن را میپوشاند و در دو طرف نیز دو تکه اضافی که گوشها را میپوشاند.
باشلق-یک نوع کلاه در زمان مادها
پوشاک مادی در اشکال امروزی شده و متشکل از کلاههای نمدی و قباهای آستین دار و شال دورکمر هم اکنون در برخی روستاهای همدان و منطقه تات نشین بویین زهرا، اشتهارد، سگزآباد قزوین و اورامانات کردستان مورد استفاده قرار میگیرد.
مادها که از مناطق سردسیری وارد ایران شدند ابتدا چکمههای نوکتیز برگشته با ساق بلند به پا میکردند که مخصوص نقاط سردسیری بود. مادها پس از اسکان یافتن، این چکمهها را کنار گذاشتند و به کفشهای بند دارکه بدون رویه بود و شبیه چارقهای روستاییان امروزی ایران بویژه روستاییان مناطق گیلان و مازندران است و چوموش نامیده میشوند، روی آوردند. بندهای این چارقها تا زیر زانو میرسید.
نوع دیگری پاپوش مادی در نقش برجستههای تخت جمشید به چشم میخورد که گاهی با رویهای به سه ردیف بند، که هر یک از سوراخهای مقابل خود رد میشوند، با زبانه یا بدون زبانه و یک پارچه از چرم، قالب یا دوخته میشده است.