به گزارش مجله خبری نگار، جمعی بر این باورند که برخی از مردم در انتخابات اخیر در اعتراض به عملکرد شورای نگهبان در انتخابات شرکت نکردند، اما برخی هم معتقد بودند که رای دادن یا ندادن فرقی نمیکند، زیرا هرکسی رییس جمهور شود، مطالبات مردم بی پاسخ میماند.
در این سالها عملکرد مسئولان و سیل مهیب مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم، اعتماد آنها به مسئولان را کاهش داده است. از سویی همین مسئولان در ادوار قبل نه تنها بابت وعدههای خود به مردم پاسخگو نبودند، بلکه سعی کردند برخی مسائل را هم از چشم مردم مخفی نگه دارند.
حالا در این شرایط رییسی با وعدههای زیادی بر سر کار آمده است. مهار تورم و تک رقمی کردن آن، ایجاد اشتغال، توجه به اقشار ضعیف، تقویت ارزش پول ملی، مبارزه با فساد و ساخت۴ میلیون مسکن تنها بخشی از وعدههای او به مردم است. با این حال به دلیل کاهش سرمایه اجتماعی، مردم نسبت به تحقق این وعدهها تردید دارند.
به همین دلیل افرایش اعتماد مردم به دولت یکی از چالشهای اصلی دولت است، زیرا دولتی با حمایت حداقلی، برای پیشبرد برنامههای خود با مشکل مواجه خواهد شد. با این وجود دست دولت رییسی برای حل این چالش، دست بسته نیست و با تکرار نکردن اشتباهات گذشته میتواند در مدت کوتاهی، اعتماد جامعه را تا حدودی بازسازی کند. رییسی برای غلبه بر این چالش دولت خود چند راه پیش روی خود دارد.
۱_ یکی از نقاط ضعف دولت روحانی، ورود دیرهنگام به حل مشکلات صنفی بود. نمونه آن اعتراضات متعدد بازنشستگان، فرهنگیان، کارگران از جمله هپکو و نیشکر و اخیرا هم اعتراض عمومی بابت آب در خوزستان بود. واقعیت این است که اعتراض کارگری وقتی بدون پاسخ ماند، به درگیری کارگران با نیروهای امنیتی تبدیل شد و سپس دولت برای حل مشکلات وارد شد. در واقع دولت موفق نشد مانع تبدیل مسائل اجتماعی به چالش امنیتی شود. اگر دولت به موقع عمل میکرد نیازی به حضور پلیس در خیابانها نبود به طور مثال غفلت از مسأله کمبود بارش، کمشدن مخازن سدها و گرمای تابستان خورستان، کمبود آب را به یک مسأله امنیتی در این استان تبدیل کرد.
در این راستا خوب است رییسی از همین ابتدا از استانداران خود بخواهد کانونهای بحران در استانهای خود را شناسایی کنند تا برای حل این بحران ها، چاره جویی شود. قبل از آنکه مردم به خیابان بیایند، دولت به دل بحرانها بزند. نیازی هم نیست با این اعتراضات برخورد خشن شود. اگر مشکلات مردم ما شده بود، آنها به خیابان نمیآمدند و فریاد نمیزدند.
۲_ دولت به دغدغه اصلی جامعه توجه کند تا مردم، دولت را در کنار خود احساس کنند. به اندازه کافی شکاف میان جامعه و مسئولان شکل گرفته است و دیگر نیازی به تعمیق این شکاف نیست. جامعه به شدت درگیر مشکلات معیشتی و کرونا است بنابراین دولت تمرکز خود را بر حل این مشکلات بگذارد و دنبال طرح مسائلی که در اولویت جامعه نیست، نباشد. اگر چنین طرحهایی مثل طرح صیانت از کابران فضای مجازی هم در قوای دیگر مطرح میشود، دولت از آنها حمایت نکند.
۳_ در زمانه فعلی با گسترش انواع رسانهها و شبکههای اجتماعی، دیگر امکان مخفی کردن مسائل از چشم جامعه تقریبا غیرممکن است. مخفی کاری و پاسخگو نبودن، ضربه مهلکی به اعتماد عمومی میزند که نمونه آن در مورد هواپیمای اوکراینی مشاهده کردیم.
برخی مسئولان این دولت تاکنون در نهادهای غیرانتخابی حضور داشته که معمولا نیازی هم ندیده اند که پاسخگوی افکار عمومی باشند، اما جنس دولت با نهادهای غیرانتخابی فرق میکند. اگر مردم احساس کنند که دولت، مخفی کار بوده و مردم را نامحرم میداند، خیلی آرام سفره خود را از دولت جدا میکنند.
دولت همچنین از نقد رسانهها استقبال کند و فضای کافی در اختیار رسانهها قرار دهد، زیرا وقتی رسانههای داخل تحت فشار باشند، رسانههای خارجی، میدان دار و مرجع موثق خبری برای جامعه میشوند.
۴_ دولت وعدههای مختلفی به مردم داده که تحقق این وعدهها وظیفه دولت است و باید مسئولیت پذیر باشد و گزارش واقعی از میزان پیشرفت وعدههای خود به مردم ارائه کند. نظرسنجی از از مردم از داخل ماشین یا تهیه و ارائه گزارشهای غیرواقعی چاره کار دولت نیست. مردم به این گزارشها و اخبار تلویزیون کمتر باور دارند، زیرا معیار آنها برای سنجش عملکرد دولت، اندازه سفره آنها است.
دولت اگر نتوانست وعدهای را محقق کند یا جایی اشتباه کرد، از مردم عذرخواهی کند؛ چرا که هزینه عذرخواهی خیلی کمتر از ارائه گزارش غیرواقعی به مردم است. یک نمونه از وعدههای محقق نشده، تولید واکسن در داخل کشور بود. برای چندین ماه تبلیغات شد که واکسن به اندازه کافی در داخل کشور تولید میشود، اما این وعدهها محقق نشد و واکسن خارجی هم به اندازه کافی وارد نشد تا اکنون شاهد آمار بالای فوتیهای کرونا باشیم. همین موضوع واکسن کرونا ضربه اساسی به اعتماد مردم زد و اکنون دولت از هر راهی که ممکن است باید تاخیرهای انجام شده را جبران کند.
دولت روحانی گاها از مردم عذرخواهی کرده بود، اما این جمله روحانی که «من هم صبح جمعه متوجه شدم» در زمان اجرای طرح افزایش قیمت بنزین، تیر خلاصی به دولتش و فرار از مسئولیت پذیری بابت اقدام اشتباهش بود. رییسی این اشتباه را تکرار نکند.
۵_ حضور در بین مردم و گو و گفت با آنها ایرادی ندارد. مشکل آنجا شروع میشود که این دیدارها بیشتر به نمایش تبدیل شود و گرهای از مشکلات مردم باز نکند. رییسی تصمیم گرفته است بین مردم باشد، اما به فکر حل ریشهای مشکلات هم باشد. سال هاست مردم خوزستان درگیر مشکلات آب، فاضلاب و ریزگردها هستند. او شش ماه دیگر گزارش دهد چه اقدام اساسی برای حل این مشکلات انجام داده است.
۶_ارز۴۲۰۰ تومانی قرار بود که نگذارد سفره مردم کوچک شود، اما این اتفاق رخ نداد و مردم هر روز طعم گرانی اجناس مصرفی خود از قبیل برنج، گوشت، مرغ، میوه، لبنیات و سایر کالاها را چشیدند. ایجاد صف برای توزیع گوشت و مرغ، کرامت مردم را خدشه دار کرد. ناکارآمدی ارز۴۲۰۰ تومانی و سیستم معیوب توزیع، فشار زیادی به اقشار متوسط و ضعیف جامعه وارد کرد. همین مسأله هم اثر خود را بر کاهش مشارکت در انتخابات نشان داد. رییسی اصلاح سیستم توزیع را در اولویت قرار دهد تا کالاهای اساسی با قیمت مناسب و به شکل محترمانهای به کارگران، کارمندان، فرهنگیان و بازنشستگان برسد. برخورد محترمانه با مردم و حل مشکلات آنها، اعتماد آنها را بازسازی میکند.
دولت سیزدهم اعتقاد دارد که راه حل مشکلات کشور در داخل است و تحریمها آنقدر که گفته شده بر ایجاد مشکلات تاثیر نداشته است. اکنون وقت اثبات این ادعا و تحقق وعدهها به مردم است. دولت رییسی اقبال همراهی سایر قوا و نهادهای نظام را دارد بنابراین اکنون وقت عمل و پاسخگویی است. کارنامه موفق در حل مشکلات اقتصادی، اعتماد عمومی را تا حد قابل توجهی بازسازی میکند.