به گزارش مجله خبری نگار،کتاب پیش رو شامل ۲ مقدمه از مترجم و مولف کتاب و بخشهای مختلفی که هر کدام ذیل عنوان خاص نامگذاری شده است. هدف از این پژوهش بررسی مرزهای جمعیتی و جغرافیایی شیعه نیست، بلکه روشن کردن برخی از مقطعهای تاریخ مصر است که هنوز بر واقعیات این کشور سایه افکنده است.
کتاب حاضر، ضمن ارایه گزارشی اجمالی از تاریخ حضور شیعه در مصر، موضوعهایی همچون مصر در دوران فاطمیان، انقلاب صلاح الدین ایوبی انقلابهای شیعی، بقایای تشیع در مصر، بزرگان شیعه در آن دیار و زیارتگاههای شیعه در آن سامان، سفرهای بزرگان شیعه به آن سرزمین و نقش روابط سیاسی ایران و مصر در موضع گیری نسبت به شیعیان و چند موضوع دیگر بحث میکند.
نویسنده درباره کتاب حاضر میگوید: نخستین تالیف من کتاب "الشیعه فی مصر" بود که در آن تشیع را پرتو تاریخ و واقعیتهای موجود، بحث کردم، زیرا احساس مینمودم جامعه مصر به شدت تشنه شناخت تشیع است. خواستم اثبات کنم که شیعه و اهل بیت در مصر، ریشههایی بس عمیق دارد و تشیع در این سرزمین و میان مردم بیگانه نیست. من نام کتاب را "الشیعه فی مصر من الامام علی (ع) حتی الامام خمینی" گذاردم، چرا که شیعیان از روزگار امام علی (ع) تا کنون در این سرزمین حضور داشتهاند. (۱) امروزه بخش عمده شیعیان مصر را جوانانی تشکیل میدهند که در دهه هشتاد، یعنی دهه جنگ بر ضد شیعه به دنیا آمده اند. از شمار شیعیان مصر آمار دقیقی در دست نیست و پیروان این مذهب در جای جای این کشور پراکندهاند. شمار افرادی که در تقیه به سر میبرند، چه بسا از آنهایی که فعالیت علنی دارند، بیشتر باشد. (۲)
نخستین بخش کتاب با عنوان " شیعه" نامگذاری شده است که در آن به تعریف واژه "شیعه" پرداخته شده است. شیعه واژهای است کهن و به عنوان یک اصطلاح برای یکی از فرقههای اسلامی یعنی پیروان امام علی (ع) اطلاق میگردد.
چهره ترسیم شده از شیعه در کتابهای فرقههای اسلامی، بسیار مغشوش و متناقض جلوه داده شده است، با کمال تأسف نویسندگان و پژوهشگران، چه در گذشته و جه در حال، در گرداب فرقه گرایی افتاده اند (۳).
نویسنده در بخش دوم کتاب با عنوان " تاریخ سخن میگوید" به تاریخ پیدایش تشیع در مصر پرداخته است.
مقریزی اظهار میدارد که پیش از آمدن فاطمیان به مصر، مذهب تشیع برای مردم آن سرزمین شناخته شده بود. وی آنگاه به نقل از کندی در کتاب "الموالی" روایتی را از عبدالله بن لهیعه نقل میکند که از قول ابن ابی حبیب چنین میگوید: من در مصر نشو نما یافتم، در حالی که این سرزمین علوی بود و من آن را عثمانی گردانیدم".
هیچ یک از دولتهای حاکم بر مصر از آغاز فتوحات اسلامی در زمینههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به اندازه فاطمیان به مردم آن سرزمین خدمت نکرده است. بهترین گواه آن بنای شهر قاهره و جامع الازهر است (۴).
در بخش سوم با عنوان "صلاالدین ایوبی، سهلگیر با صلیبیان. سخت گیر با مسلمانان" به اقدامات وی در مصر پرداخته است. با ظهور ایوبیان، سرزمین مصر در سایه عقیده و نظام سیاسی جدیدی بر آن تحمیل شد، وارد مرحله تازهای شد.
بخش چهارم کتاب "ماندگاری تشیع، شیعه چند قرن پنهان شد امان باقی ماند" نامگذاری شده است. با وجود فعالیتهای فرهنگی که ایوبیان برای محو آثار تشیع از ضمیر مصریان تدارک دیدند و نیز تلاشهایی که برای از میان بردن عادات و رسوم شیعی، به ویژه موسمها و اعیاد انجام دادند، بسیاری از آیین و رسوم شیعی همچنان پابرجاست و مصریها نسل در نسل آنها را به ارث بردهاند. (۵).
در قسمت "سایه بزرگان شیعه در مصر هنوز بر سر جامعه است" اشاره به این مطلب دارد که آثار بسیاری از بزرگان شیعه هنوز در مصر باقی است و آرامگاههای آنان معروف و زیارتگاه مسلمانان آن کشور است ... در روستاها و شهرهای مصر صدها ضریح و بارگاه هست که برخی به پیشوایان صوفیه و برخی دیگر به بزرگانی که با کراماتشان در دل مردم جا گرفته اند، تعلق دارد. (۶)
در بخش ششم کتاب با عنوان "سفرهای شیعی، شیعه و مصر یکدیگر را از یاد نمیبرند" از ورود مبلغان و بزرگان به سرزمین مصر سخن رانده شده و مهمترین شخصیت شیعی که به مصر مهاجرت کرده و در صحنههای سیاسی – اجتماعی آن کشور نقش بارزی ایفا کرده و بر تاریخ جدید آن تاثیری شگرف نهاده "سید جمال الدین اسدآبادی" میداند.
عنوان بخش هفتم کتاب "تهاجم به تشیع، آغاز با جنگ ایران و عراق و پایان پس از آن" است. نویسنده در این بخش اذعان میکند که با آغاز سال نود، فشار بر شیعه در مصر رو به کاهش نهاد، تا آنکه همزمان با توقف جنگ عراق بر ضد ایران، به طور کامل از میان رفت. گویی تهاجم بر ضد شیعه وابسته به جنگ شده بود، اما این سخن نه به معنای آن است که شیعه در مصر به یک گروه قانونی تبدیل شده باشد، زیرا هنوز موانع امنیتی فراوانی پیرامونش را گرفته است. (۷)
بخشهای هشتم و نهم کتاب با عنوان واکنش شیعه، شیعه از تقیه دست میکشد، تلاشهای شیعی، تقریب دعوتی که به دست عالمان تاسیس و به دست سیاستمداران تعطیل شد نامگذاری شده است. در این بخشها از برقراری ارتباط علمای شیعه و رجال الازهر با بزرگان و علمای ایران در سده بیستم صحبت به میان میآورد. از جمله علمای شیعی که با علمای الازهر و مبلغان سرشناس مصر در ارتباط بودند سید محمد تقی قمی بود.
در بخش دهم با عنوان "جمعیت آل البیت از فعالیت تا تعطیلی" از چگونگی شکل گیری و فعالیتهای آن بحث شده است. این جمعیت در آغاز، عنوان شیعه را به طور آشکار بر خود نداشت و در خلال اهدافی که بر پایه آنها تشکیل شده بود، در این باره چیزی دیده نمیشد، زیرا این هدفها به کمکهای اجتماعی و خدمات فرهنگی، علمی و دینی محدود بود. (۸)
یکی از شاخههای مذهب اسماعیلی بهرهها هستند که در هند حضور و فعالیت داشته اند. عنوان پایانی کتاب به این فرق اختصاص داده شده است. عنوان این بخش "بهره، فاطمیها پس از هشت سده غیبت به مصر باز میگردند" است.
گزارشهای تاریخی حاکی از آن است که بسیاری از شیعیان مصر در اثر فشارهای صلاح الدین ایوبی به هند گریختند و در آنجا سکونت گزیدند. همچنان که بسیاری از شیعیان یمن به سبب درگیریهای موجود در آن کشور به هند مهاجرت کردند. این امر نشان میدهد، فرقه بهره از مصر تا یمن و دیگر سرزمینهای عربی ریشه دوانده است. چنین به نظر میرسد که مهاجرت بهره در اواخر دهه هفتاد در روزگار انور سادات آغاز شد و در دهه هشتاد به اوج خود رسید. (۹)
منابع:
۱- "شیعه در مصر از آغاز تا عصر امام خمینی"، صالح وردانی، ترجمه عبدالحسین بینش، موسسه دایرة المعارف فقه اسلامی، ۱۳۸۲: ص۶،
۲- همان: ۱۱،
۳- همان: ۲۹،
۴- همان: ۴۲،
۵- همان: ۱۰۲،
۶- همان: ۱۳۶،
۷- همان: ۱۷۳،
۸- همان: ۲۰۲،
۹- همان: ۲۱۵