به گزارش مجله خبری نگار/ورزشآنلاین: هرگاه نام آدولف هیتلر به گوش میرسد؛ تمام افکار به سمت جنگ جهانی دوم، هولوکاست و لهستان میرود و کمتر کسی از نقش او در فوتبال و ورزش آلمان سخن میگوید. مردی که سودای حکومت بر جهان را داشت و نانش سالها لرزه به اندام مردم اروپا میانداخت هم برای پیش بردن اهدافش دست به دامن فوتبال شده بود و از این ورزش پر طرفدار در راستای سیاستهای خود استفاده میکرد.
برای پی بردن به طرز تفکر هیتلر در رابطه با ورزش؛ بایستی بازگردیم به فلسفه نازیسم؛ که در لغت به عنوان «ایدئولوژی و سیاستهای آدولف هیتلر و حزب کارگر ناسیونال سیوسیالیست آلمان از ۱۹۲۱ تا ۱۹۴۵» تعریف شده است. هیتلر همواره بر برتری نژاد آریایی تاکید داشت و طبق این نظریه؛ آنها باید برتری و تسلط طبیعی در همه جوانب اجتماعی، جسمی و روحی داشته باشند. این دیدگاه در زمینه ورزش هم صدق میکرد؛ به این شکل که آریاییها باید در تمام مسابقات ورزشی برتری داشته باشند.
اما المپیک ۱۹۳۶ برلین، جایی بود که جسی اوونز آمریکایی تمام نقشههای هیتلر را بر هم ریخت. آلمانها میخواستند از این فرصت استفاده کنند تا برتری نژاد ژرمن را به نمایش در آورند؛ اما در مسابقات دو؛ جسی اوونز دونده سیاه پوست آمریکایی به وعده و وعیدهایی که بعداً تبدیل به تهدید شدند توجهی نداشت و با تمام توان خود برای مدال طلا تلاش کرد و در نهایت، با پیروزی بر رقیبان آلمانی خود موفق به کسب ۴ مدال طلا در المپیک برلین شد. همان طور که آلبرت اشبر، معمار شخصی هیتلر در کتاب حود گفته است؛ هیتلر پس از پیروزی جسی اوونز بر دوندگان آلمانی به شدت عصبی شد و و با بالا انداختن شانه گفت: افرادی که نیاکانشان از جنگل آمدهاند فیزیک بدنی قویتری نسبت به سفید پوستان متمدن دارند.» رهبر نژاد پرست نازیها که سیاه پوستان را نژاد پست میدانست، نتوانست این اتفاق را تحمل کند و با خشم استادیوم را ترک کرد.
این فلسفه به مرور زمان به فوتبال هم نفوذ کرد. فدراسیون فوتبال آلمان، با اشتیاق از هیتلر و رژیم نازی حمایت کرد؛ بنابراین اعتقادات وی به راحتی وارد فوتبال آلمان شد و در سال ۱۹۳۳، هنگامی که هیتلر به تازگی به قدرت رسیده بود؛ همه بازیکنان یهودی، صاحبان باشگاهها، حامیان مالی و خبرنگاران حذف شدند. تا سال ۱۹۴۵، تنها چند هزار یهودی در کل آلمان باقی ماندند و فدراسیون آلمان در این پاکسازی نقش موثری را ایفا میکرد.
علاوه بر این، فوتبال نه تنها راهی برای حمایت از نازیسم بود، بلکه به عنوان یک استراتژی برای گسترش سیاستهای هیتلر عمل کرد. اما پرونده ماتیاس سیندلار، یک رسوایی دیگر را برای نازیها در دنیای فوتبال به بار آورد.
مرد لاغر اندام اتریشی که به مرد کاغذی مشهور بود و علی رغم مهاجم بودنش، توانایی بالایی در فضا سازی و ساخت موقعیت برای دیگر بازیکنان داشت؛ در واقع میتوان او را یکی از قدیمیترین فالس ناینهای تاریخ فوتبال دانست و بازی درخشان او در برابر انگلیس در سال ۱۹۳۲ باعث شد که نامش بیش از پیش بر روی زبانها بیفتد.
اما اتفاقی که او را برای همیشه در تاریخ فوتبال زنده نگه داشت؛ به ۳۴ سالگی وی و سالهای آخر دوران فوتبالش برمیگردد. پس از الحاق اتریش به آلمان در سال ۱۹۳۸، درخواستهای زیادی برای بازی کردن سیندلار برای تیم ملی آلمان به او شد؛ اما او به بهانه سن و سال بالایش، این درخواستها را رد کرد. منتها همه معتقد بودند که وی به نشانه اعتراض به رژیم نازی این دعوت را قبول نکرده است و قید حضور در جام جهانی ۱۹۳۸ فرانسه را زده است. اما تقریبا یک سال بعد، جسد بیجان ماتیاس سیندلار در آپارتمانش در شهر اشغال شده وین اتریش که به دست سربازان نازی افتاده بود پیدا شد. میگفتند چند هفته پیش از این حادثه، سیندلار در یک بازی مقابل اشغالگران حاضر شده بود که قبل از مسابقه به او دستور داده بودند گل نزند؛ اما مرد کاغذی هم به تیم نازیها گل زد و هم در مقابل جایگاه ویژهای که سردمداران اساس در آن نشسته بودند شادی کرد.
گفته میشود که زمانی که به خانه او رفتند، با درهای بسته و بوی گاز مواجه شدند. سپس در را به سختی باز کردند و با پیکر بیجان او همسرش کامیلا کاستاگنولا مواجه شدند.
این پرونده پس از ۶ ماه، بینتیجه بسته شد؛ اما در سال ۲۰۰۳ شبکه بیبیسی مستندی در رابطه با مرگ سیندلار ساخت که یکی از دوستان وی در آن مستند میگوید: «آن زمان به یکی از مقامات وین رشوه داده شد تا علت مرگ سیندلار را مسمومیت اعلام کنند. قوانین آن زمان نازیها، مانع برگزاری مراسم تشییع جنازه برای افرادی که به قتل میرسیدند یا خودکشی میکردند، میشدند و به همین دلیل، علت مرگ سیندلار را مسمومیت اعلام کردند تا بتوانند برایش مراسم تشییع جنازه بگیرند.
با این حال، بزرگترین شکست هیتلر در زمین فوتبال که در فیلم «فرار به سوی پیروزی» به آن پرداخته شد؛ به بازی مرگ مشهور است. اف سی اشتارت که تیمی متشکل از بازیکنان بازنشسته در کیف بود؛ توانست تیم ارتش آلمان را شکست دهد. ادوارد گالئانو (خبرنگار و نویسنده مشهور اروگوئهای) درباره این بازی نوشت: مانند تیمی از پیش شکست خورده وارد زمین شدند و از ترس به خود میلرزیدند؛ اما نتوانستند اشتیاقشان را برای شایسته بودن پنهان کنند.
هرچند تاثیرات هیتلر در فوتبال آلمان به این اتفاقات محدود نمیشود؛ رهبر نازیها همواره به این موضوع معروف بوده است که از تیم شالکه ۰۴ حمایت میکرده و گفته میشود که موفقیتهای این تیم در آن مقطع به خاطر همین کمکها و حمایتهای آدولف هیتلر بوده است؛ اما تاریخ به ما میگوید که این ماجراها به همینجا ختم نمیشود و نباید به همین سادگیها از آن گذر کرد. تنها یک سال پس از به قدرت رسیدن ارتش نازی، شالکه نخستین قهرمانی خود را جشن گرفت. روزهایی که تمام جهان درگیر جنگ و خونریزی بود؛ آبی و سفید پوشان دره روهر طلاییترین دوره خود را پشت سر میگذاشتند. شالکه با درخشش ستارههایی مانند سپان و کوتسورا تا سال ۱۹۴۲ پنج مرتبه قهرمان شد؛ اتفاقی که پس از هیتلر تنها یک بار رخ داد و سالها است که تیم اهل گلزنکرشن دستش از جام کوتاه است.
در تابستان سال ۲۰۰۱، در اقدامی عجیب نام خیابان مجاور ورزشگاه آرنا اوف شالکه به فریتس سپان تغییر نام داد؛ این اتفاق در حالی رخ داد که سپان از موافقان قتل عام هیتلر در راستای آریاییسازی اروپا و نابودی یهودیان بود. او برجستهترین حامی نازی بود که زمانی در حمایت از این رژیم گفت: «ما باید وفاداری خودمان را به رهبر نشان دادیم، برای این که او برای ما میجنگد.» سپان کاپیتان تیم ملی آلمان هم بود و از این رو، حمایتهایش بیشتر مورد توجه قرار میگرفت.
در یک سری تحقیقات درباره فوتبال زیر نظر رژیم نازی، نیلس هاومن تاریخنویس میگوید آن زمان باشگاههای وردربرمن، اشتوتگارت و مونیخ ۱۸۶۰ از این رژیم حمایت میکردند تا از حمایتهای مالی بهره ببرند. چهارمین باشگاهی که تصمیم گرفت از هیتلر حمایت کند و از این موضوع نفع ببرد، شالکه۰۴ بود؛ اما با دلایلی خاص. با توجه به موفقیتهای شالکه، آنها به شدت توسط نازیها مورد استفاده قرار میگرفت. منشأ این باشگاه طبقه کارگری بود و بعید بود کارگران معدن زغال سنگ تمایلی به حمایت از حزب هیتلر داشته باشد، با این حال اگر آن زمان دستاوردی میخواستند باید از رژیم نازی حمایت میکردند. مدتی هم این شایعه مطرح شد که هیتلر طرفدار شالکه است. سال ۲۰۰۸ نشریه تایمز بدون هیچگونه مدرکی در لیستی که از بدترین طرفداران تیمها منتشر کرد نام هیتلر را هم به عنوان هوادار شالکه به میان آورد که درست نبود.
گرد فوس رئیس هیئتمدیره شالکه آن زمان در واکنش به انتخاب هیتلر به عنوان هوادار شالکه، گفت: «ما چندین مرتبه بررسی کردیم که چرا سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ گفته میشود رهبر از شالکه حمایت میکرد. اگر اینطور است که تیمی در طول رهبری یک فرد تحت حمایت آن شخص باشد باید مارگارت تاچر را هم هوادار لیورپول دانست!»
واقعیت این است که هیتلر چندان علاقهای به فوتبال نداشت و دیداری که با باخت ۲-۰ آلمان از نروژ در المپیک ۱۹۳۶ برلین همراه شد تنها فوتبالی بود که از نزدیک تماشا کرد. فوتبال در آلمان محبوبترین ورزش به شمار میرفت و رژیم نازی هم مجبور شد اصول خودش را در این ورزش پیاده کند تا به خیال خودش از عیاشی در کشور مبارزه کنند.