به گزارش مجله خبری نگار،«احسان اقبال سعید» کارشناسی روابط خارجی در یادداشتی برای نوشت: به ابتکار جمهوری اسلامی ایران، در آخرین سهشنبه و چهارشنبه آبانماه سال ۱۴۰۴، استانداران حاشیه دریای خزر در گیلان گردهم آمدهاند تا از امکانات و ظرفیتهای کمتر دیدهشده و البته دشواریهای مشترک سخن بگویند.
استانداران خزری از کشورهای روسیه، قزاقستان، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان، به همراه مقامات گیلان، مازندران و همچنین هرمزگان و سیستان در این اجلاس حضور یافتهاند. سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان نیز در این نشست شرکت دارد.
شعار اجلاس استانداران حاشیه خزر «خزر، پل دوستی و توسعه منطقهای» است و اجلاس با سه پنل اصلی شامل اقتصاد، ترانزیت و محیط زیست کار خود را دنبال خواهد کرد.
دیپلماسی استانی که مدتی است با اهتمام افزون از سوی دستگاه سیاست خارجی و دولت پیگیری میشود، در واقع تداوم سیاست همسایگی و اولویتدادن به کشورهای همجوار است. کشورها همسایگان خود را انتخاب نمیکنند و گذر زمان نیز آنان را تغییر نمیدهد. عقلای حکمرانی، همسایگان را بهترین دوستان و البته بدترین دشمنان میدانند. با هوشمندی و بهرهگیری منطقی از امکانات میتوان در روند توسعه و ثروت همسایگان شریک شد یا از سرریز ناامنی و فقر به درون مرزها جلوگیری و آن را کنترل کرد.
نگاه متفاوت و تجدیدنظرطلب جمهوری اسلامی ایران به ترتیبات مستقر جهانی و پرهیز از بازیگری حاشیهای و مصرفکننده صرف، موجب ایجاد محدودیتها و همچنین تلاش برای تنها نگاه داشتن یا برجسته شدن ایران در عرصه سیاست و اقتصاد شده است. سیاست بسط همکاری و تمرکز بر سود مشترک و بحرانهای همزیان توانسته استراتژی قدرتهای بزرگ و مخالفان جمهوری اسلامی ایران را مهار کرده و تا اندازهای به حاشیه ببرد.
اجلاس استانداران حاشیه خزر با توجه به این گزارهها میتواند محل تأمل بسیار باشد. بیتردید، اقتصاد و پیوندهای سودمحور نخستین اولویتی است که هر رابطه و همپیوندی را قوام و تداوم میبخشد. ظرفیتهای کمنظیر انرژی در حوزه دریای خزر از مهمترین مواردی است که میتواند با تفاهم میان استانهای خزرنشین، سود سرشار و بدون اختلافی را برای همه طرفها به همراه آورد. از سوی دیگر، اقدامات یکجانبه بازیگران خارج از جغرافیای خزر در درازمدت سودی برای هیچیک از کشورها نخواهد داشت. تفاهمات عادلانه و منطقهای ـ که هرچند درگیر دیوانسالاری متمرکز و منافع گاه متضاد دستگاههای حاکمیتی است ـ میتواند روند همکاری را تسهیل کند و با برخورداری عمومی مردمان مناطق خزر در کرانههای مختلف این دریا، پیشرفت، دوستی و تفاهم را به یک دال مرکزی برای همکاریهای محلی تحت پرچمهای ملی بدل سازد.
موضوعاتی همچون مشکلات زیستمحیطی و قوانین دستوپاگیر و ایستا نیز از مواردی است که ناخواسته دامنگیر همه کشورها میشود و رفع یا بهبود آن تنها از مسیر همکاریهای جمعی و گاه از خودگذشتگی برای یک خیر عمومی و پایدار ممکن خواهد بود.
در جهان گسترده و پراکنده امروز، منبع ثروت و امنیت نخست در خود کشورها و پیرامونشان است. نمیتوان بر امکانات دمدستی چشم بست و سعادت را در دوردستها جست. قدرتهای بزرگ دیگر نه امکان و نه مطلوبیت لازم برای حضور در هر جغرافیایی را دارند. در مقابل، دریای خزر و کشورهای پیرامون آن، هم منابع و هم نیروی انسانی و اراده کافی برای اجرای پروژههای بلندپروازانه را دارا هستند.
افزون بر این، هیچ برنامه و ایدهای تا زمانی که از ذهن و کاغذ به عرصه واقعیت پا نگذارد و اجرا نشود، کاستیهایش آشکار نمیشود. آنچه اهمیت دارد، آغاز راه و عزم کافی برای رسیدن به مسیر همافزایی و توسعه همگانی است. شکوفایی همکاریهای اقتصادی استانهای خزرنشین بهطور طبیعی پیوستگی انسانی را با بهرهگیری از مشابهتهای چشمگیر فرهنگی به دنبال خواهد داشت. چهبسا همین سالهای پیشرو نوروز را با طعم توسعه خزرمحور و با مهمانانی از کرانههای خزر جشن بگیریم.
عنوان مطلب، برشی از شعر سیاوش کسرایی است که یادآوری خطی از آن بیمناسبت نیست:
«توای خزر،ای تپنده به خود، تازه کن نفس، بشکف چو گردباد و گِل رستاخیز باش.»