به گزارش مجله خبری نگار/همشهری آنلاین، با توجه به اینکه ارتباط بین میکروبیوم روده و سلامت روان اکنون به خوبی مشخص شده است، دانشمندان شروع به بررسی این موضوع کردهاند که چگونه ترویج یک میکروبیوم سالم میتواند شرایطی مانند افسردگی را در سناریوهای زندگی واقعی بهبود بخشد.
یک مطالعه جدید به رهبری دانشگاه کیوتو بررسی کرده است که چگونه باکتریهای روده و رژیم غذایی با افسردگی پس از زایمان در مادران ژاپنی مرتبط هستند.
میچیکو ماتسوناگا، دانشیار روانشناسی رشد و علوم اعصاب در دانشگاه کیوتو و نویسنده اصلی و همکار مسئول این مطالعه، میگوید: تحقیقات ما ناشی از نیاز به درک بهتر چگونگی ارتباط میکروبیوتای روده، وضعیت جسمی و عادات غذایی، با خلق و خوی مادر، حتی در میان مادرانی که از نظر بالینی به افسردگی مبتلا نیستند، بود.
در سطح جهانی، شیوع افسردگی پس از زایمان (PPD)، حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد تخمین زده میشود. علائم آن میتواند شامل خلق و خوی ناپایدار، از دست دادن علاقه، احساس گناه، اختلالات و بیماریهای خواب و تغییر در اشتها باشد. این مشکل میتواند در هر زمانی در سال اول پس از تولد فرزند ایجاد شود و سالها ادامه یابد. به طور خاص برای زنان ژاپنی، عوامل فرهنگی مانند انگ اجتماعی، عدم تمایل به درخواست کمک از بیرون و ترجیح به حفظ استقلال میتواند زنان را از مراجعه به مراکز درمانی برای بهبود سلامت روان باز دارد.
محققان ۳۴۴ مادر دارای کودک تا چهار سال را که هیچ یک از آنها بیماری روانی یا جسمی تشخیص داده شده نداشتند، بررسی کردند. شدت افسردگی شرکتکنندگان با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک-II (BDI-II) ارزیابی شد که نمرات ۲۰ یا بالاتر به عنوان خطر بالای افسردگی در نظر گرفته میشد. مادران همچنین در مورد کیفیت و مدت خواب خود گزارش دادند و یک مقیاس فیزیکی چند بعدی را که عواملی مانند خستگی، تعادل هورمونی و گردش خون را پوشش میداد، تکمیل کردند. نمونههای مدفوع با استفاده از توالییابی آرانای برای اندازهگیری تنوع میکروبیوتا و فراوانی باکتریهای خاص نیز تجزیه و تحلیل شدند.
شرکتکنندگان همچنین گزارش دادند که چند وقت یکبار از ۱۸ دسته از غذای مورد نظر محققان مصرف میکنند. تجزیه و تحلیل عاملی دو الگوی غذایی را در بین شرکتکنندگان نشان داد: رژیم غذایی سبزیجات و گوشت (VMD) که شامل مقدار زیادی سبزیجات، گوشت و ماهی بود؛ و رژیم غذایی سویا و غذاهای تخمیر شده (SFD) که سرشار از سویا، غذاهای تخمیر شده، جلبک دریایی، قارچ و میوه بود.
حدود ۱۴ درصد از مادران با وجود اینکه سالم در نظر گرفته میشدند، در محدوده افسردگی بالا قرار داشتند. تنوع میکروبیوتای روده کمتر با نمرات افسردگی بالاتر مرتبط بود. باکتریهای خاص تولیدکننده بوتیرات که باکتریهای مفید روده هستند که فیبرهای غذایی را برای تولید بوتیرات، یک اسید چرب با زنجیره کوتاه (SCFA) تخمیر میکنند در مادرانی که علائم افسردگی بیشتری داشتند، کمتر فراوان بودند. این باکتریها به عنوان بهبود دهنده سلامت روده و سیستم ایمنی شناخته میشوند.
از دیدگاه جسمی، مادران افسرده کیفیت خواب ضعیفتر و وضعیت جسمی کلی بدتری را گزارش کردند. با این حال، محققان دریافتند مادرانی که رژیم غذایی سویا و غذاهای تخمیر شده دارند، نمرات افسردگی پایینتر، وضعیت جسمی بهتر و باکتریهای روده سالمتری داشتند. الگوی رژیم غذایی سبزیجات و گوشت با برخی از مزایای سلامت جسمی مرتبط بود، اما با کاهش افسردگی مرتبط نبود. همچنین مشخص شد مادرانی که افسردگی دارند، ماست، لبنیات و ترشی سبزیجات کمتری نسبت به مادرانی که نمرات افسردگی پایینتری دارند، مصرف میکنند.
دکتر ماساکو میووا، دیگر نویسنده مسئول این مطالعه، میگوید: این یافتهها درک ما را از غنای فرهنگ غذایی سنتی ژاپن و فواید بالقوه آن برای سلامت روان، عمیقتر میکند.
یکی از بزرگترین محدودیتهای این مطالعه این است که طراحی مقطعی آن میتواند ارتباطها را نشان دهد، اما علت و معلول را نشان نمیدهد. علاوه بر این، مصرف غذا به صورت خودگزارشدهی انجام شد و تنها ۱۸ دسته غذایی در آن وجود داشت؛ هیچ جزئیاتی در مورد فرآوری شده یا تازه بودن غذاها و همچنین انواع گوشت و ماهی خورده شده وجود نداشت. عواملی مانند وضعیت تأهل، ورزش یا سابقه سلامت روان خانواده در نظر گرفته نشده بود. نتایج ممکن است جنبههای منحصربهفرد رژیمهای غذایی ژاپنی را منعکس کنند و ممکن است به طور کامل در جای دیگری کاربرد نداشته باشند.
با وجود این محدودیتها، این مطالعه یک نکته جالب را مطرح میکند و آن در نظر گرفتن رژیم غذایی به عنوان عامل پیشگیری کننده از افسردگی است. خوردن سویا، غذاهای تخمیر شده، جلبک دریایی، قارچ و سبزیجات بیشتر ممکن است به کاهش خطر افسردگی پس از زایمان کمک کند، تا حدی با حمایت از باکتریهای روده که اسیدهای چرب مفید تولید میکنند. این مطالعه اهمیت محور روده-مغز را در سلامت روان مادران برجسته میکند و نشان میدهد که مداخلات غیر دارویی مانند تغییرات غذایی یا پروبیوتیکها میتوانند از سلامت طولانی مدت پشتیبانی کنند.
محققان قصد دارند مطالعات بیشتری را برای بررسی اینکه آیا تغییرات غذایی هدفمند میتواند هم باکتریهای روده و هم سلامت روان را در زنان پس از زایمان بهبود بخشد، انجام دهند.