کد مطلب: ۸۵۱۱۱۰
|
|
۰۵ تير ۱۴۰۴ - ۰۶:۲۳

چند روایت از مشارکت نسل z در جنگ با اسرائیل

چند روایت از مشارکت نسل z در جنگ با اسرائیل
«چشمم که به گوشواره گوش، خال‌کوبی روی دست‌های پسر جوان و تیپ عجیب و غریبش گره خورد، دلم شور افتاد. پیش خودم گفتم نکنه برای خرابکاری اومده و چیزی دستش هست! قدم‌هایم را تند کردم تا زودتر به او برسم. جلو که رسیدم باعجله گفتم کاری داشتید؟ منتظر هر جوابی از او بودم جز آنچه که شنیدم و دیدم.» ایست بازرسی‌های مردمی در جنگ با اسرائیل روایت‌هایی ماندگار را در تاریخ ایران ثبت کرد.

به گزارش مجله خبری نگار، «از دور پسر جوانی را دیدم که وارد پایگاه بسیج مسجد شد. تیپ ناجوری داشت. از این شلوار‌های گشاد و تیشرت‌های عجیب‌وغریب تنش بود. چشمم به گوشواره گوشش و خال‌کوبی روی دو دستش که افتاد یک‌لحظه دلم شور افتاد. هزار فکر ناجور کردم. گفتم نکنه برای خرابکاری اومده. نکنه چیزی دستش هست. منتظر رسیدن او نماندم. قدم‌هایم را تند کردم تا زودتر بهش برسم تا اگر خطری از جانب او باشد متوجه کسی نشود و من جلو بیفتم. جلو که رسیدم دستش را دراز کرد و سلام و علیکی و من باعجله گفتم جانم! کاری داشتید؟ منتظر هر جوابی از او بودم جز آنچه که شنیدم. جوان کم سن و سالی بود و دهه هشتادی. گفت اومدم ببینم تو این شرایط جنگی من چطوری می‌تونم بهتون کمک کنم؟ من هزار بار پیش خودم فکری که در مورد آن جوان کردم شرمنده شدم. جوان را بغل کردم و بوسیدمش. گفتم خوش اومدی!»

چند روایت از مشارکت نسل z در جنگ با اسرائیل

معادله چندمجهولی که صهیونیست‌ها آن را حل کردند

هیچ‌وقت نمی‌توان گفت جنگ‌ها شیرینی و حلاوت دارند. اصلاً هیچ جنگی شیرین نیست. در جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه کشورمان هم چه تلخی‌ها که چشیدیم و چه جان‌های عزیزی که از دست دادیم، اما گاهی عدو سبب خیر می‌شود اگر خدا خواهد. باید حرف‌های قدیمی‌ها را طلا گرفت. مخصوصاً همین جمله طلایی را. شاید روزی که اتاق فکر موساد و سران رژیم صهیونیستی در حال ریختن نقشه جنگ تحمیلی علیه ایران و به قول خودشان تمام‌کردن کار رژیم بودند فکرش را هم نمی‌کردند همه محاسباتشان غلط از آب دربیاید. فکرش را نمی‌کردند که این جنگ هر چه رشته‌اند را پنبه کند و معادله را به نفع ایران تغییر دهد. معادلات جنگی را نمی‌گوییم که آن هم حساب و کتابی دارد و در این مقال نمی‌گنجد. این جنگ، معادله چندمجهولی که معاندان این نظام برایمان درست کرده بودند حل کرد آن هم به شیرین‌ترین صورت ممکن. حل شیرین و دلچسب این معادله را می‌توان از دل روایت‌هایی که در گوشه‌گوشه این شهر در این دوازده روز جان گرفت بیرون کشید و این بار «رضا رمضانی» مسئول بسیج سپاه عبدالعظیم در بخش خاوران راوی آن می‌شود.

چند روایت از مشارکت نسل z در جنگ با اسرائیل

این جنگ نسل z را با بسیج آشتی داد

«کاش دوربین بود و ثبت و ضبط می‌کرد که در این چند روز چه جوان‌هایی با چه تیپ و قیافه‌هایی به مسجد محل می‌آمدند و اعلام آمادگی می‌کردند تا در ایست بازرسی‌ها، گشت‌های محلی، کمک رساندن به سالمندان و انجام کار‌های خدماتی کمک‌حال بسیج باشند. دو مورد از خرابکاری‌ها توسط همین جوان‌های دهه هشتادی که ما بهشان می‌گوییم نسل z شناسایی شد. این جنگ همه اقشار مردم را با بسیج آشتی داد؛ حتی آن جوان‌هایی که دو سه سال قبل علیه بسیج شده بودند. یک زمانی در فتنه ۱۴۰۰ رسانه‌های معاند دست گذاشتند روی همین جوان‌ها، با فضاسازی رسانه‌ای و انواع و اقسام روش‌ها و پلیدی‌ها سعی کردند تا جوان‌ها را به خیابان‌ها بکشانند و بر علیه حکومت و بسیج و پلیس بشورانند. تا حدودی هم موفق شدند، البته شاید هم ما یک جایی کم گذاشته بودیم، اما هر چه بود از همان زمان یک شکاف شکل‌گرفته بود و به امید همین شکاف در جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران روی این جوان‌های نسل z خیلی حساب کرده بودند؛ برای اینکه همان جوان‌ها را دوباره به خیابان بکشند. اما شر آنها به خودشان برگشت و جنگ تحمیلی بهانه‌ای شد برای پر کردن این شکاف و آشتی همان جوان‌ها با بسیج.» گفت‌وگوی ما با مسئول بسیج سپاه عبدالعظیم با روایت‌های شنیدنی همراه می‌شود. از برج‌های دیده‌بانی بالای پشت‌بام‌ها تا شب‌های مسجد صاحب‌الزمان (عج).

چند روایت از مشارکت نسل z در جنگ با اسرائیل

شب‌های بمباران در مساجد چه گذشت؟

همه چیز از یکی دو روز اول شروع شد. وقتی اسرائیل به خاک کشورمان تعرض کرد و خبر‌ها از دستگیری مزدوران در استان‌های مختلف منتشر شد. گروه‌های مردمی در محله به محله، شهر به شهر فعال شدند برای شناسایی خرابکار‌ها و برقراری امنیت. از همان زمان روایت‌ها یکی‌یکی جان گرفت تا در تاریخ ماندگار شود. روح همدلی مردم در مساجد حلول کرد رمضانی از ماجرا‌های مسجد صاحب‌زمان (ع) می‌گوید: «شب‌های اول حملات رژیم صهیونیستی و وقتی مردم دیدند که اسرائیل نظامی و غیرنظامی سرش نمی‌شود و فقط در یک ساختمان ۱۴ طبقه، ۶۰ نفر را به شهادت رساند، بعضی خانواده‌ها می‌ترسیدند و موقع بمباران به داخل پارک‌ها می‌رفتند.

ما صحبت کردیم و قرار بر این شد که مردم به‌جای پارک در مسجد جمع شوند. یک تیر و دو نشان بود. همه استقبال کردند. حضور مردم محله در کنار هم بار روانی را سبک‌تر می‌کرد و فرصتی فراهم کرد تا همسایه‌ها و اهل محل از حال‌وروز هم با خبر شوند. خانم‌ها با هم گعده می‌گرفتند. هر کسی یک‌گوشه کار را می‌گرفت و بسته‌های کوچکی برای خانواده‌هایی درست می‌کردند که خانه‌هایشان در اثر حمله‌ها آسیب‌دیده بود. خانم‌ها برای گروه‌های محلی ایست بازرسی در مسجد غذا می‌پختند و برایشان می‌بردند. شب‌ها در مسجد دسته‌جمعی حدیث کساء می‌خواندند. یکی از خانم‌های محله که مربی بازنشسته هلال‌احمر بود در همان ساعت‌های دورهمی، دوره کوتاه آموزش کمک‌های اولیه برای اهل محل گذاشت. خلاصه حال و هوا دیدنی بود و مسجد ما رنگ و بوی دیگری گرفته بود.»

چند روایت از مشارکت نسل z در جنگ با اسرائیل

برج دیده بانی بالای پشت بام

پیروز اول و آخر این میدان و این جنگ تحمیلی مردم ایران بودند. آمار‌های نظامی مهم نیست وقتی هر محله در دوازده روز جنگ برای خودش یک ارتش بود و مردم محله خاوران تنها مشتی بودند نمونه خروار از این ارتش عظیم که دست خرابکار‌ها را خیلی زود باز کردند. آن هم در منطقه‌ای بزرگ و بافت شهری که مشرف بود به فضای باز گسترده. چطور و چرایش را رمضانی توضیح می‌دهد؛

«ما در جلوی مسجد بیانیه زدیم. در سطح محله اطلاع‌رسانی منتشر کردیم که مردم کمک‌حال بسیج شوند و برای دفاع از وطن و تأمین امنیت، موارد مشکوک را به شماره تماس‌هایی که در بنر‌ها قرار دادیم اطلاع‌رسانی کنند. باور می‌کنید از وقتی مردم پای‌کار آمدند روزانه چند صد تلفن به پایگاه ما زده می‌شد و مردم موارد مشکوک را اطلاع‌رسانی می‌کردند؟ همه مواردی که در اطلاع‌رسانی‌ها به آن اشاره شده بود از دید مردم پنهان نمی‌ماند. ما به‌حسب وظیفه و با تقسیم کاری که انجام داده بودیم، به تمام موارد رسیدگی کردیم.

چند روایت از مشارکت نسل z در جنگ با اسرائیل

بعد از اینکه مردم پای‌کار آمدند، با همین تماس‌های مردمی ۵ مورد در خصوص خرابکاری‌های مرتبط با حمل ریز پرنده‌ها و خرابکاری‌های دیگر کشف کردیم. در یکی از شب‌ها هفته اول جنگ با هوشیاری مردم از یک اتفاق خطرناک پیشگیری شد و خطر برطرف شد. قدر این مردم را باید بدانیم. باور می‌کنید مردم بالای پشت‌بام‌هایشان برج‌های دیده‌بانی تشکیل دادند و، چون منطقه ما مشرف به مناطق باز است، مردم با تیزهوشی بیشتری اطرافشان را رصد می‌کنند. باور می‌کنید از دل همین گزارش‌های مردمی و همراهی مردم، خرابکاری مرتبط با ریز پرنده‌ها در منطقه ما کاهش ۵۰ درصدی پیدا کرد. این‌طور بگویم به شما که رژیم صهیونیستی حتی تصور این واکنش مردم در برابر جنگ را نداشت.»

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر