به گزارش مجله خبری نگاریافتههای جدید نشان میدهند که این خیالپردازیها میتوانند بهطور شگفتانگیزی در یادگیری برخی انواع اطلاعات کمک کنند؛ بهویژه زمانی که انجام کاری نیاز به توجه چندانی ندارد.
در پژوهشی به رهبری پیتر سیمور از دانشگاه اتوش لوراند، محققان از یک وظیفه ساده استفاده کردند تا بررسی کنند که پرسهزنی ذهنی ناخواسته چگونه بر یادگیری تأثیر میگذارد.
در این مطالعه، نزدیک به ۴۰ داوطلب شرکت کردند و امواج مغزی آنها ثبت شد تا مشخص شود آیا لحظات کاهش تمرکز واقعاً به یادگیری الگوها کمک میکند یا نه.
کارشناسان اغلب خیالپردازی را عامل کاهش عملکرد تحصیلی و بهرهوری روزانه میدانند، اما تیم تحقیق قصد داشت بررسی کند که آیا برخی از این افکار سرگردان فایدهای پنهان دارند یا نه.
در این آزمایش، از شرکتکنندگان خواسته شد الگوهایی را بدون آگاهی کامل شناسایی کنند. این نوع یادگیری که گاهی “یادگیری ضمنی” نامیده میشود، به توانایی درک احتمالات و الگوهای محیط بدون تلاش آگاهانه اشاره دارد.
پژوهشهای کلاسیک در روانشناسی شناختی نشان دادهاند که همهی یادگیریها نیازمند تمرکز کامل نیستند. برخی از آنها پشت صحنه و با تکرار اتفاق میافتند، نه با توجه عمدی.
در زمانهایی که شرکتکنندگان گزارش دادند ذهنشان سرگردان بوده، محققان فعالیت عصبی نوسانیای را ثبت کردند که شبیه به الگوهای کند موج در خواب عمیق بود. این سیگنالها نشان داد که مغز ممکن است وارد حالتی نیمهآفلاین شود.
تحقیقات پیشین نیز نشان دادهاند که استراحتهای کوتاه و آرام میتوانند با فراهم کردن زمان برای آرامش ذهن، باعث تقویت حافظه شوند. این پژوهش جدید نیز با آن نتایج همراستا است و نشان میدهد لحظاتی از عدم درگیری ذهنی میتوانند در ذخیره و بازیابی اطلاعات مؤثر باشند.
پرسهزنی خودانگیخته بهطور طبیعی رخ میدهد، در حالی که پرسهزنی عمدی بیشتر شبیه به انتخاب آگاهانه برای “خاموش کردن” توجه است. محققان مشاهده کردند که پیشرفت عملکردی بیشتر در ارتباط با خیالپردازیهای خودجوش بوده است.
بخشی از این تحقیق بررسی کرد که چگونه پرسهزنی ذهنی برنامهریزیشده در برابر ناخواسته بر تشخیص الگو تأثیر میگذارد. افرادی که بهطور خودجوش در خیال فرو میرفتند، پیشرفت بیشتری نشان دادند، که این نشان میدهد رها کردن ذهن در برخی شرایط میتواند سودمند باشد.
برخی شغلها به انجام کارهای تکراری وابستهاند که میتوانند خستهکننده باشند. اگر یادگیری ضمنی بخشی از آن نقش باشد، پرسهزنی ذهنی گاهبهگاه میتواند به تشخیص نشانههای پنهان کمک کند.
والدین گاهی نگراناند که فرزندان خیالپردازشان فرصت یادگیری را از دست بدهند. اما این یافتهها نشان میدهند لحظات آرامش ذهنی ممکن است همچنان اطلاعات مهمی را در حافظه ثبت کنند.
افرادی که چند کار همزمان انجام میدهند، ممکن است کمتر از مزایای خیالپردازی بهرهمند شوند، زیرا کارهایی که نیاز به تمرکز بالا دارند میتوانند از هر گونه پرسهزنی ذهنی آسیب ببینند.
پژوهشگران مدتهاست که دورههای “استراحت بیدار” را بهعنوان زمانهایی که مغز به پردازش و ذخیرهی اطلاعات جدید ادامه میدهد، بررسی کردهاند. این یافتهها نشان میدهند ذهن سرگردان ممکن است فرآیندی مشابه را فعال کند؛ گویی نوعی استراحت کوچک بدون تلاش آگاهانه است.
سیمور میگوید: «همانطور که مغز به خواب نیاز دارد، شاید به راههایی غیرفعال برای یادگیری یا همان “استراحت بیدار” هم نیاز دارد تا از وظایفی که مغز را فعال نگه میدارند، بازیابی شود.» او و همکارانش باور دارند این دورههای آرام ممکن است نوعی بازسازی کوتاهمدت باشند.
یکی از پرسشها این است که این حالتهای شبیه به خواب تا چه حد با خوابآلودگی واقعی تفاوت دارند. پرسش دیگر این است که آیا میتوان از خیالپردازی برای تسریع روندهای آهسته و تکراری استفاده کرد یا نه.
برخی روانشناسان پیشنهاد میکنند که بهرهبرداری از نوع درست خیالپردازی نیازمند خودآگاهی است. آگاهی از زمانی که افکار سرگردان رخ میدهند، میتواند به مدیریت آنها برای بهینهسازی یادگیری یا خلاقیت کمک کند.
فناوری ممکن است در آینده با اندازهگیری سیگنالهای EEG در زمان واقعی، مسیرهای جدیدی باز کند. این کار میتواند نشان دهد مغز چه زمانی به حالت آفلاین میرود و چگونه میتوان از آن لحظات برای آموزش یا بازتوانی استفاده کرد.
پیشرفتهای علوم اعصاب، تصویری روشنتر از نحوهی یادگیری ما در حالتهای ذهنی مختلف ارائه میدهند. مطالعاتی مانند این کمک میکنند تا ذهن را حتی در لحظاتی که بیحاصل به نظر میرسد، قابل انطباق و پویا ببینیم.
پژوهش نشان میدهد خیالپردازی بیش از آنچه به نظر میرسد اهمیت دارد. پژوهشگران خاطرنشان میکنند که همهی خیالپردازیها مفید نیستند، اما آنهایی که خودجوش اتفاق میافتند، ممکن است در یادگیریهای خاص مؤثر باشند.
منبع: فوت وفن