به گزارش مجله خبری نگار،محمد صادقی که پس از بازداشت سند خانه مادرش را به عنوان وثیقه گذاشته بود و سپس از کشور فرار کرد، در مصاحبه ای عنوان کرده از نظر روانی جنسیت خود را نمیداند. زن پوشی وی پیشتر سوژه فضای مجازی شده بود.
او در بخشی از حرف هایش گفته بود: من نمی توانم از نظر روانی تعریفی برای جنسیت داشته باشم ، از نظر فیزیکی مشخص است که من مرد هستم اما بعضی اوقات دوست دارم احساسات زنانه از خود بروز بدهم و نمیتوانم تعریف دقیقی از آن داشته باشم.
اظهارات محمد صادقی نشاندهنده تجربهای پیچیده و چندبعدی از هویت جنسی و احساسات درونی اوست که میتواند از چند جنبه روانشناختی تحلیل شود. این نوع احساسات میتواند در طیف گستردهای از تجارب هویتی قرار گیرد و بهویژه به جنبههای روانشناختی و شناختی مربوط به هویت جنسیتی و خودشناسی مرتبط است.
محمد صادقی اشاره کرده است که از نظر فیزیکی مرد است، اما در عین حال احساسات زنانهای را در خود تجربه میکند. این میتواند نشاندهنده تجربهای از اختلال در تطابق بین هویت جنسی و بیان جنسیتی باشد.
هویت جنسی به معنای شناسایی فرد به عنوان مرد یا زن (یا در مواردی جنسیتهای غیر دوتایی) است، که در این مورد او خود را بهعنوان مرد شناسایی میکند.
بیان جنسیتی به رفتارها، احساسات و تمایلاتی اشاره دارد که فرد ممکن است بهطور اجتماعی در قالب زنانه یا مردانه از خود بروز دهد. در اینجا، فرد احساس میکند که گاهی تمایلات زنانه دارد، اما نمیتواند آن را به طور واضح درک یا بیان کند.
اظهارات او به نوعی از هویت جنسی نوسانی یا «سیال» اشاره دارد که در آن فرد ممکن است از نظر احساسی و رفتاری احساسات مختلف جنسیتی را تجربه کند.
افراد با هویت جنسی سیال ممکن است در برخی اوقات احساس کنند که هویت جنسیتیشان در تناقض با انتظارات اجتماعی قرار دارد، یا ممکن است از ابراز احساسات یا ویژگیهای جنسیتی متضاد با جنسیت خود لذت ببرند.
جمله «من نمیتوانم از نظر روانی تعریفی برای جنسیت داشته باشم» ممکن است نشاندهنده ابهام و عدم قطعیت در تعریف هویت جنسیتی او باشد. این ابهام ممکن است به دلیل نبود یک مدل یا دستهبندی واضح از هویت جنسیتی در ذهن فرد باشد.
این نوع ابهام میتواند در افراد با هویت جنسیتی غیر دوتایی یا حتی افراد با تمایلات دوجنسیتی وجود داشته باشد که ممکن است نه تنها با جنسیت فیزیکی خود بلکه با نقشهای اجتماعی جنسیتی نیز احساس تضاد کنند.
تجربه احساسات زنانه، در حالی که فرد خود را مرد میبیند، میتواند نشاندهنده تناقض در درک خود باشد. این تناقض ممکن است از تداخل بین تجربیات فردی و نقشهای اجتماعی که از افراد بهعنوان مرد یا زن انتظار میرود ناشی شود.
افراد ممکن است در نتیجه این نوع تناقضها دچار دغدغههای هویتی شوند که باعث سردرگمی در تعیین اینکه چگونه باید جنسیت خود را درک و ابراز کنند، بهویژه در جوامعی که هویت جنسیتی دوتایی (مرد یا زن) را بهعنوان معیار پذیرفتهاند.
در بسیاری از جوامع، توقعات و هنجارهای اجتماعی از افراد میخواهند که بر اساس ویژگیهای زیستی خود (مانند جنسیت بیولوژیکی) رفتار کنند. اما محمد صادقی با بیان احساسات زنانه خود در کنار هویت مردانهاش، ممکن است از نظر اجتماعی و فرهنگی دچار مقاومت درونی شود.
این تضاد میتواند باعث ایجاد استرس روانی و احساس گمگشتگی نسبت به نقشهای جنسیتی استاندارد در جامعه شود. در صورتی که فرد نتواند راهی برای آشتی دادن این دو جنبه پیدا کند، ممکن است با اضطراب یا فشار روانی مواجه شود.
بروز احساسات زنانه ممکن است در برخی افراد که بهطور کلی هویت جنسیتی مردانه دارند، به عنوان بخشی از هویت شخصیشان در نظر گرفته شود. این مسئله میتواند در برخی افراد به شکل ابراز جنسیتی غیرمرسوم (برای مردان) نمود پیدا کند که بهعنوان بخشی از تجربه فردی آنها در دنیای جنسیت شناخته میشود.
این پدیده همچنین میتواند به معنای پذیرش هویت جنسی غیر دوتایی یا میل به شکستن مرزهای جنسیتی سنتی باشد.
محمد صادقی در حال تجربه احساسات متناقض و گاهی گیجکنندهای در ارتباط با جنسیت و هویت خود است. او خود را بهعنوان مرد شناسایی میکند، اما در عین حال، احساسات و تمایلات زنانهای را نیز تجربه میکند. این پدیده ممکن است از هویت جنسی سیال، اضطرابهای مربوط به تطابق با انتظارات اجتماعی و یا سردرگمی در فهم دقیق هویت جنسیتی فرد ناشی شود. این نوع تجربیات میتواند در افرادی که هویت جنسیتی و تمایلات اجتماعی آنها پیچیدهتر از الگوهای معمول است، بیشتر دیده شود و نیازمند خودکاوی و درک دقیقتری از هویت شخصی فرد و تاثیرات اجتماعی آن باشد.