به گزارش مجله خبری نگار،صدرالدین حجازی متولد ۱۶ مرداد ۱۳۲۷ در اصفهان بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایران بود.
به گفته خودش در یک خانواده مذهبی سالهای نوجوانی و جوانی خود را از سر گذراند. پس از اخذ دیپلم به قصد ادامه تحصیل وارد دانشگاه شد و با مدرک کارشناسی در رشته هنرهای دراماتیک از دانشگاه هنر فارغ التحصیل شد.
در طول دوران دانشجویی وقتی ۲۵ سال بیشتر نداشت در حوالی سالهای ۱۳۴۸-۱۳۴۹ نمایشنامههای «تله»، «صیادان» و ... را در مقام کارگردان به روی صحنه برد و با بازی در آثاری، چون «منطقه جنگی»، «آموزگاران» و ... نوید بخش ظهور یک استعداد نو شد.
تا بالاخره در سال ۱۳۵۶ به عنوان بازیگر نقش اول مرد به دریافت جایزه "اسب طلا" نائل آمد.
از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۳ سرپرستی مجتمع دانش سراهای هنر را به عهده داشت و در سال ۱۳۶۴ مدیریت تالار آبگینه را به دست گرفت.
صدرالدین حجازی مدتی پس از انقلاب با همسر اول خود ازدواج کرد که ثمره این زندگی دختری بنام یلدا و دو پسر بنامهای کسری و سینا میباشد.
ایشان پس از جدایی از همسرش با "سونیا شکیبا" دانش آموخته روان شناسی بالینی و دارای بورد تخصصی پوست و زیبایی ازدواج کرد. پارسا حجازی آخرین فرزند استاد ماحصل این ازدواج عاشقانه است.
گفتنی ست "سونیا شکیبا" تجربیاتی در زمینه هنر و ادبیات داشته از وی کتابی باعنوان "کلام در کنج" به رشته تحریر درآمده و بازیگری را با بازی در فیلم آخرین خون تجربه کرد وی همچنین در آثار متعددی به عنوان طراح چهره پرداز مشغولیت داشته.
از بین فرزندان صدرالدین حجازی، سینا حجازی موزیسین فعال کشور و پارسا حجازی آخرین فرزندش مترجم، پژوهشگر ارشد علوم سیاسی و نوازنده گیتارالکتریک است.
صدرالدین حجازی نخستین بار در تلویزیون حضور یافته و سال ۱۳۶۲ در ۳۵ سالگی در سریال "هنگامه شیرین وصال" به کارگردانی "مهوش جزایری" ایفای نقش کرد و سال ۶۴ با فیلم زنجیرهای ابریشمی در به فعالیت خود ادامه داد.
او نخستین فیلم سینمایی خود را در "ناخدا خورشید" اثر درخشان "ناصر تقوایی" بازی کرد و تاکنون آخرین فعالیتش در سینما را با نقش آفرینی در فیلم پر سروصدای "علی سنتوری" داریوش مهرجویی به ثبت رسانده است.
بی تردید ایفای نقش درخشان " خولی" در سریال سریال مختارنامه " داود میرباقری" در صدر فعالیتهای وی انقش بسته است.
صدرالدین حجازی این نقش را سال ۱۳۹۰ و در ۶۳ سالگی به گونهای ایفا کرد که اکنون رفرنس و مرجع دانشجویان بازیگری در آکادمیهای آموزش عالی هنر داخلی و خارجی است.
استاد خود از بین همه آثار به جای گذاشته نقش خولی را در مختارنامه سوگلی آثار خود میداند و معتقد است: من نقشهای منفی را به دلیل پیچیدگی اش دوست دارم. نقشهای منفی ابعاد مختلفی دارد و میشود با آن کلنجار رفت. سیاهی و پلیدی را انتهایی نیست و دست بازیگر در ارائه این دست نقشها باز است. در عین حال علاقه دارم تا کاراکترها قهرمان یا ضدقهرمان متفاوت با یکدیگر باشند. من هر نقش منفی بشکل خاص و متفاوتی بازی میکنم، چون هر کدام یک کنشها و واکنشهای ویژه و منحصر به فردی دارد. کافی ست به کارنامه هنری ام رجوع کنید تا ببینید هیچ کدام از نقشهای منفی من اصلا بهم شبیه نیستند.
مردم ما در تصوراتشان از خولی یک ذهنیتی دارند. برای همین بازی کردن در یک چنین نقشهایی خیلی سخت است طوری که با تصورات مردم منطبق باشد. این خیلی سخت است که شما نقش کسی را بازی کنید که مردم یک شمایی از آن را در ذهن دارند اینها نقشهایی است که مدتها باید روی آن مطالعه و پژوهش کرد. برای رسیدن به نقش "خولی" بر اساس رساله "استانیس لاوسکی" با "کار هنرپیشه روی خود" آغاز کردم و در سپس در کنار مجموعه عوامل سریال بر ذهن مخاطب نقش گرفتم.
وی به زودی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به پاس بیش از ۵۰ سال فعالیت هنری نشان درجه یک هنری معادل مدرک دکتری، دریافت خواهد کرد.
از نسبت فامیلی صدرالدین حجازی و مرحوم ناصر حجازی اطلاعات روشنی منتشر نشده و ظاهرا این موضوع تنها یک تشابه فامیلی ساده است.
سینما
نیم (۱۳۹۴، بهمن کامیار)
خرس (۱۳۹۰، خسرو معصومی)
تردید (۱۳۸۷، واروژ کریم مسیحی)
گیس بریده (۱۳۸۵، جمشید حیدری)
رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳، سیروس الوند)
مزاحم (۱۳۸۰، سیروس الوند)
مثلث آبی (۱۳۷۸، هادی صابر)
روز شیطان (۱۳۷۳، بهروز افخمی)
سه مرد عامی (۱۳۷۲، سیامک تقی پور)
از بلور خون (۱۳۷۱، جمشید عندلیبی)
جدال بزرگ (۱۳۶۹، علی اصغر شادروان)
تفنگهای سحرگاه (۱۳۶۷، بهروز افخمی)
شاخههای بید (۱۳۶۷، امرالله احمدجو)
ناخدا خورشید (۱۳۶۵، ناصر تقوایی)
زنجیرهای ابریشمی (۱۳۶۴، حسن کاربخش)