به گزارش مجله خبری نگار،شبکه نمایش خانگی نیز از این غائله مستثنی نیست و در بین سریالهای چند فصلی تولید شده، تنها برخی از آنها طبق قواعد موجود، موفق محسوب میشوند.
در این بین میتوان گفت سریال «زخم کاری»، جزو آثاری است که توانسته جهانی کامل با آدمهایی که آداب و مناسبات و حتی کینهها، احساسات و عشقهایشان در دستور زبان همین سریال معنا میشود را خلق کند.
جهانی که حول محور یک داستان و شخصیتهای همان فضا شکل گرفته است.
در سالهای گذشته سریال خوب کم ندیدیم. بسیاری از سریالها حتی امکان ادامه برای رسیدن به فصل دوم را هم داشتند، اما کمتر موردی را پیدا میکنیم که تبدیل به یک فرنچایز کامل شده باشد. یعنی در آن کار، جهان شکلیافتهای را ببینیم که در همان مختصات با تاریخچه، شخصیتها و آدمهای مشخصی که دارد، با فراز و فرودهای گوناگون به قصه شکل داده و از خط اصلی منحرف نشود.
در واقع انتظارات من به عنوان مخاطب، زمانی که فصل سه، چهار یا هر ادامهای را از یک سریال میبیینم، باید با نتیجه نهایی همسان باشد.
اینکه ادامه یک قصه در قالب فصل تازه بتواند به صورتی پیش برود تا دیگر نیازی به شناساندن شخصیتها، قلاب برای نگه داشتن مخاطب و شکل دادن به کاراکترها نداشته باشد، جزو مواردمهم و قابل توجهی است که در ادامه بحث شکل گرفتن موفق همان جهان منسجم، مطرح میشود. موضوعی که موفقیت یا شکست ادامهدار شدن یک سریال را تعیین میکند.
سوال اینجاست که هر کدام از این سریالها، با شخصیتها و قصه حتی خوبی که داشتند، چقدر توانسته اند مانند «زخم کاری»، جهانی منسجم و دراماتیک را خلق کنند که برای مخاطب نیز آشنا باشد؟
در مورد این سریال (زخم کاری)، باید گفت با وجود افت نسبی ریتم در فصل دوم، از نظر اصولی، فضای جهان خلق شده و مشخص که از فصل یک در ذهنها نقش بسته بود، تا حد قابل توجهی حفظ شده است. نگاهی که در فصل سوم با بازگشت مالک به قصه، با قوت بیشتری ادامه پیدا خواهد کرد، چرا که این بازگشت یادآور انسجام و همان جهانی است که پیشتر با آن مواجه شده و دنبالش کرده بودیم.