به گزارش مجله خبری نگار، مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی به عنوان مهمترین متولی تولید مستند در ایران، در سال ۱۴۰۲ آثاری متنوع ساخته که بعضی از آنها در هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» روی پرده رفتند و بعضی دیگر، در انتظار اکراند. در تازهترین نظرسنجی یک رسانه از منتقدان و خبرنگاران، مستند «قوی دل» ساخته علی فراهانی صدر تولید مرکز گسترش به عنوان بهترین مستند سال انتخاب شد. جشنواره «سینماحقیقت» در همین نظرسنجی، بهترین رویداد سینمایی سال شد. در این گزارش مروری داریم بر چند مستند شاخصی که مرکز در سال ۱۴۰۲ تولید کرد.
«آب بندان» به اسم تالابهای انسانساخت شناخته میشود، اما در زمانهای دور، نیاکان ما این سازهها را برای ذخیرهسازی آب در مصارف کشاورزی میساختند. طی سالها به خاطر وجود همین آب ذخیره شده و مدیریت شده، زیستگاههای گیاهی و جانوری هم به وجود آمد، رشد کرد و تبدیل به تالابهای انسانساخت شد. این سوژه به عنوان یکی از ایدههای بکر در ساخت یک مستند سینمایی در جشنواره هفدهم «سینماحقیقت» به نمایش درآمد.
مستند «آب بندان» درمورد آب بندانهای مازندران است که یک سازه خاکی است که نیاکان ما از حدود ۵۰۰ سال پیش این سازه خاکی را به وجود آوردهاند. آببندانها برای ذخیرهسازی آب در مصارف کشاورزی به کار میروند که به مرور زمان گیاهان در آنها رشد و پرندهها به آن مهاجرت کردهاند و به این شکل تنوع زیستی به وجود آمده است. عمده مصارف آب این آب بندانها برای کشاورزی بود و بعد پرورش ماهیهای بومی شکل گرفت که این ماهیها هم رو به انقراض است.
رضا اکبریان از پژوهشگران و جرگه قدیمی سینمای مستند محسوب میشود که در سالهای مختلف در کسوتهای مختلف از کارگردان تا تدوینگر در جشنواره سینماحقیقت حضور داشته است. عوامل مستند آب بندان عبارتند از پژوهشگر و کارگردان: رضا اکبریان گالشکلایی، تدوینگر: آرش اسحاقی، طراح صدا و صداگذار: حسن مهدوی، صدابردار: پیام میرتبریزیان، عکاس و دستیار کارگردان: مهدیه آرتین، طراح پوستر: محمد اکبریان، مدیر تولید: عبدالله موسوی تاکامی، مدیر فیلمبرداری: رضا اکبریان گالشکلایی و تصویربردار: اسفندیار مظلومی، تولید مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی.
«آببندان» از چند جهت قابل توجه و متمایز از آثاری است که در این گونه سینمای مستند ساخته شده است: نخست سوژه جذاب و کنجکاوبرانگیزی است که به نظر بکر و کار نشده میآید به نحوی که مخاطبی که در نگاه اول با عنوان فیلم مواجه میشود در وهله اول با معنی و مفهوم آن دچار میشود و تعلیق فیلم از همین اسم آن شروع میشود. نکته دوم در ارتباط با فیلم فرم هنرمندانه بصری و ساختار آن است. یکی از مهمترین ویژگیهای فیلم، انتخاب زاویه دید برای روایت موضوع آب بندان است، اینکه ما ماجرا و تاریخ اوج و حضیض این سازه را از زبان همسر کهنسال یک میرآب فقید میشنویم. اول پای حرفهای ایشان نشستید و بعد گفتههای او را در متنی شسته رفته پیاده شده است. در وهله سوم، شاید توجهی است که این فیلم به عنوان یک اثر پژوهشی قوی به موضوع آب و محیط زیست داشته چناکه نه در جایگاه یک فیلم مستند سرگرمکننده بلکه به عنوان یک مرجع علمی پژوهشی برای این موضوع میتوان به آن استناد کرد.
رضا اکبریان درباره جایگاه کاربردی آببندها به عنوان سوژه کلیدی و اصلی این محیط زیستی گفته است: «یکی از امتیازات آببندها برای بومیان، بحث تغذیه سالم و صید و مصرف ماهیهای غنی و ارگانیک است. خیلی از این ماهیان بومی که در مستند میبینیم، به جز یکی دو نقطه عملا در هیچ جای دیگر مازندران نمیبینیم و منقرض شدهاند. با تخریب بافت و زیرساخت منطقه، دیگر هیچ املاحی وجود ندارد، بنابراین ماهیهایی که در این محیط پرورش مییابند، چطور و با چه منابعی باید رشد کنند؟ یعنی با حجم فضولات موجود در محیط، ماهیهای مسمومی سر سفرههای مردم میرود. در حالیکه در زمان قدیم و تا دو دهه قبل، همه چیز روال درست و طبیعی خود را در این زیست بوم طی میکرد و صید و معیشت مردم به راه بود. تا زمانی هم صید و شکار به اندازه بود و در هماهنگی با محیط زیست قرار داشت و اهالی به قدر مصرفشان صید و شکار میکردند. آن کارکردی که آب بندانها در گذشته داشتند و در فیلم هم به آن اشاره شده، تا حدود زیادی در بیشتر مناطق مازندران از دست رفته است و شاید تنها یکی دو آب بندان آن بافت سنتی خود را حفظ کرده باشد.»
مستند «قویدل» به دلیل حجم زیاد جوایز و بازخوردهای مثبت، یکهتاز جوایز مستند سال ۱۴۰۲ بود. این مستند که پیش از این در جشنواره مستند «سینماحقیقت» موفق به کسب جایزه ویژه هیات داوران، جایزه ویژه شهید آوینی، جایزه ویژه تماشاگران، جایزه دبیر جشنواره به شخصیت مستند از این رویداد شده است در مراسم افتتاحیه جشنواره چهل و دوم فیلم فجر نیز برنده تندیس بلورین بهترین فیلم مستند بلند شد.
سعید الهی، روزنامه نگار و فعال رسانهای که چند سالی است به عنوان تهیهکننده در سینما فعالیت میکند، بیش از کارگردان فیلم شناخته شده است، اگرچه پس از جشنواره، حالا دیگر علی فراهانی صدر به عنوان سینماگری خلاق، به سینمای ایران معرفی شده است. عوامل مستند بلند «قولدل» عبارتند از: کارگردان: علی فراهانی صدر، پژوهشگر: آرش خلیلی، نویسنده: علی رستم آبادی، مدیر تصویربرداری: هادی زهره کاشانی، صدابردار: حسین خانی، اصلاح نور و رنگ: علی شریفی، تدارکات: امیرمهدی عزیزی، مجری صحنه: مجید عرفانیان، مدیر تولید: جواد قاسمی، مجری طرح: دیبافیلم، تهیهکننده: سعید الهی، این محصول از جمله تولیدات موفق مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی در سال گذشته است.
مستند «قویدل» به بررسی ماجرای ورود خونهای آلوده فرانسوی به ایران و تلاشهای احمد قویدل برای تحقق عدالت میپردازد. در واقع باید گفت، الهی «قوی دل» در قالب یک مستند پرتره/ اجتماعی در صدد است تا پنجرهای جدید از اتفاقات تاریخی این سرزمین حتی در دوره معاصر به روی مردم باز کرده و با روایت گری و بازخوانی مجدد آنها، نسل آینده را به بهره مندی از آن ترغیب کند تا بدانند خودانتقادی و اصلاح و رشد کشور به دستان خود ما رخ خواهد داد؛ نه بیگانگان و نسخههای خارج ازین سرزمین.
داستان مستند قوی دل محصول مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، در دو جهت پیش میرود: نخست راوی زندگی ماجرای خونهای آلوده فرانسوی به ایران است و سپس تلاشهای رئیس انجمن هموفیلیها با نام احمد قویدل را به تصویر درآورده است که همزمان و به طور موازی این دو روایت پیش میرود و در لحظاتی آنقدر جذاب و گیرا میشود که چشم برداشتن از این روایت نفسگیر، سخت میشود.
پرونده داروهای آلوده فرانسوی به ایران، به زغم فیلمساز و پژوهشگران این فیلم از جمله مهمترین پروندههای قضایی تاریخ معاصر ایران است که به موضوع ورود داروهای آلوده به ایراناز سوی کشور فرانسه اشاره دارد و فیلم قوی دل سعی دارد در حین معرفی احمد قوی دل، این پرونده مهم را از زبان او روایت کند تا جاییکه در برخی اوقات داستان احمد قویدل و داورهای آلوده در هم تنیده و برخی اوقات یکی بر دیگری میچربد تا مخاطب از دو جهت همراه و سمپات با مستند شود: نخست تلاشهای رئیس انجمن هموفیلی ایران برای احقاق حق بیماران و دوم، موضوع و چند و، چون داروهای آلوده فرانسوی که از ب بسمالله تا نون پایان آن در این مستند به تماشاگر معرفی و تبیین میشود.
شاید در کنار امتیازاتی که برای «قویدل» ذکر شد و انصافا مشخص است که ماحصل ماهها پژوهش، رایزنی و تلاش برای به سرانجام رسیدن است و سازندگان برای نما به نما و تمامی دیالوگها و مونولوگهای آن برنامه و فکر داشتند، این ایراد را گرفت که علی فراهانی صدر در کنار جذابیتهایی که به واسطه خلاقیتهایش در اجرا و کارگردانی اثر داشته باعث شده لحن فیلم در کُلیت نامشخص جلوه کند و مستند مدام میان طنز و جدی، رئال و خیال حرکت کند و تلاش فیلمساز برای جذاب کردن انبوه گفتههای احمد قوی دل، اگرچه در برخی مواقع باعث شده روایت دچار ملال و خستگی نشود، اما در برخی اوقات نیز یک دستی و جدیتی که برای پرداخت چنین موضوع مهمی را از آن انتظار داریم، نداشته است.
مستند «ستار الکلاسیکو» درباره ستار مهرانی یکی از اعجوبههای سوارکاری ایران است که شاید کمتر شناخته شده باشد و مستندی درباره ایشان ساخته نشده است، ولی جالب است که بدانید تقریبا در ترکمن صحرا و شهر گنبدکاووس هیچ پنج شنبه و جمعهای را مردم بدون کورس اسب سواری نمیگذرانند.
ساخت این مستند ۵ سال زمان برده است و عوامل تولید آن عبارتند از کارگردان و تهیهکننده: هادی شریعتی، مدیر تصویربرداری: سعید زرآبادی، صدابردار:، ولی اسماعیلزاده، تدوین: عماد خدابخش، صداگذار: مهرشاد ملکوتی و اصلاح رنگ و نور: رضا تیموری، طراح پوستر: امیر مهران. «ستار الکلاسیکو» تولید مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است.
یکی از وجوه جالب توجه مستند ستار الکلاسیکو که تا پیش از نمایش آن قابل حدس نیست و میتواند باعث کنجکاوی بیشتر اثر باشد این است که همزمان با قصه ستار مهرانی یک قصه به طور موازی تعریف میشود که به یکی دیگر از مشغولیتهای رایج در شهر گنبدکاووس میپردازد. الیاس پسرجوانی است که به اسب و مسابقات اسبسواری علاقهمند است، اما اسبسواری نمیکند بلکه روی برندگان این مسابقات شرطبندی میکند با اینکه افراد مختلف از جمله ستار، بارها به او گوشزد کردهاند که این گونه برد و باختها نمیتواند به عنوان یک منبع درآمد و شغل آبرومند برای الیاس محسوب شود، اما او برنامهریزی دقیقی برای شرطبندی و خرید یک گاوداری با پول قمار تدارک دیده که در ادامه فیلم قرار است سرگذشت الیاس نیز همزمان با ستار روایت شود.
یکی از نکات ظریف و قابل توجهی که در این مستند به آن پرداخته شده، مساله فقهی است که به طور غیرمستقیم به آن اشاره شده است؛ چنانچه در اسلام و قوانین اسلامی، شرطبندی حرام اعلام شده در خصوص شرطبندی اسب، استثنایی قائل شدهاند و شرطبندی روی اسب حلال است از همین رو مردم در شهرهای مختلف از جمله تهران و گنبدکاووس به طور قانونی و شرعی به تماشای مسابقات اسبدوانی و شرطبندی روی برندگان آن اقدام میورزند و از این رو، فضایی هیجانآور و سرگرمکننده برای مردم بومی این شهرها و دوستداران اسبدوانی در سراسر کشور مهیا شده است.
پرداخت به قهرمانان ناشناس ورزشی و غیرورزشی و پرداخت جذاب قصه زندگی آنها علاوه بر اینکه میتواند باعث شناسایی و شهرت این گونه اشخاص ساعی و مستعد شود، این ظرفیت را نیز دارد که با نزدیک شدن به زندگی عادی و ساده آنها انگیزه و شروعی برای مخاطبانی شود که در زندگی عادی خود دچار چالشها و ناامیدیهایی شدند و تصور میکنند موفقیتهای بزرگ تنها با امکانات وسیع و توسط افراد خیلی ویژه محقق خواهد شد.
هادی شریعتی به جز این دو، مسیر بیوگرافیک و شخصینگارانه ستار و الیاس، سعی کرده حال و هوای مردم شهر و دوستداران ورزش اسبدوانی را نیز مورد کنکاش و زیر ذرهبین قرار دهد به نحوی که در لحظاتی کاملا تم داستان به سمت مستندی مردمشناسانه و نه ورزشی و بیوگرافیک میرود و شاهد برخورد و نظرات مردمی هستیم که هر یک به نوعی به ماجرای اسبدوانی، شرطبندی و موفقیتهای ستار مینگرند و از میان تماشاگر علاوه بر اطلاعات از چند و، چون مسابقات اسب دوانی و جغرافیای آن منطقه، از ذهنیت و طرز فکر تماشاگرانی که گاهی چند دهه به شرطبندی و تماشای مسابقات رفتهبودند، نیز پی خواهد برد. به جهت تنوع نگاه مستندساز، در برخی موارد میتوان ستار الکلاسیکو را مستندی ورزشی، گاهی مستند بیوگرافیک و حتی یک مستند اجتماعی طبقهبندی کرد چرا که المانهای هریک از این گونهها در ستار الکلاسیکو وجود دارد. برای نمونه نشاندادن رقابتهای قهرمانی اسبسواری یکی از بخشهای جذاب این اثر است که با وجود زمان کم به دلیل تدارکات فنی از جمله تعدد دوربین، از اهمیت و سختی زیادی برخوردار است و از سویی دیگر برای تماشاگر نیز تماشای رقابت نفسگیر چابکسواران و اسبها جذاب و بسیار نفسگیر محسوب میشود.
«خانواده خلج» یکی از پرمخاطبترین مستندهای جشنواره سینما حقیقت در سال ۱۴۰۲ بود که توانسته بود به نوعی زبان حال تولیدکنندگان و به عبارتی روشنتر مردم باشد. اینکه رسانه و مدیوم هنر بتواند انعکاسدهنده دردها و حرفهای واقعی مردم باشد و در این انتقال مفهوم اصول فنی و زیباییشناسی را رعایت کند، اتفاق برجستهای است که به نظر میرسد خانواده خلج به این مهم رسیده است.
این مستند درباره یک خانواده است که در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰، پدر خانواده خیلی مشتاق است تولیدی راهاندازی کند و یک کار بزرگی انجام دهد. در واقع پدر علاقهمند است کار با ارزشی انجام دهد تا از آن راه درآمد داشته باشد و از لحاظ اقتصادی و اجتماعی رشد کند. به همین دلیل این خانواده از بومهن به گلپایگان اصفهان مهاجرت و در آنجا یک واحد صنعتی مرغ تخمگذار را راهاندازی میکنند و به دلیل اینکه نقدینگیشان کم است از بانک وام میگیرند.
«خانواده خلج» مسائلی را نشان میدهد که خیلی از تولیدکنندهها با آن مواجه شدهاند و شاید موانع تولید به حساب میآید که باعث میشود یک تولیدکننده با خود بگوید چرا چنین کاری انجام دادم. در این مستند تبعات مسائل را در پسران خانواده میبینیم و در نهایت مادر که برای حفظ خانواده و حفظ تولیدی تلاش میکند.
تولید این فیلم مستند چهار سال زمان برده است و در شهرهای اصفهان. گلپایگان، رودهن و تهران فیلمبرداری شده است. عوامل تولید این مستند عبارتند از کارگردان: مریم الهامیان، مصطفی حاجی قاسمی، مدیر فیلمبرداری: علیرضا منصوری، تدوینگر: مصطفی حاجی قاسمی، صدابردار: حامد حسین زاده، طراحی و ترکیب صدا: حسن مهدوی، اصلاح رنگ و نور: حمیدرضا فطوره چیان، برنا جمشیدی، طراحی پوستر و لوگو: حمیدرضا بیدقی، مدیر تولید: مهدی الهامیان، دستیار کارگردان و برنامه ریز: احسان مالمیر، تهیه کننده: مریم الهامیان.
مستند «خانواده خلج» توسط مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی تولید شده و اولین اکران آن در هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران بود.
اینکه سازندگان این مستند بستر خانواده را برای روایت اثر خود انتخاب کردند، گزینش هوشمندانه و البته کاربردی بوده است. در این مستند ضمن روایت ماجرای کارخانه تولیدی این خانواده و تاثیر تک تک اعضا روی این فرآیند، میتوان از مصائب اقتصادی و حقوقی کارهای تولیدی در ایران نیز اطلاعات مفیدی بدست آورد. مستند یک اثر چندبعدی است که هم به کار و کارآفرینی در حوزه طیور به خوبی پرداخته و جزئیات و دشواریهای آن را بیان میکند و هم مسائل تولیدکننده و بانک و مسأله بهره و ربایی را که دامنگیر بیشتر آنهاست.
از نظر ساختاری نیز شاهد الگوهای کلاسیک فیلمنامه نویسی هستیم؛ ضدقهرمان، نگهبان آستانه، استاد و مرشد و دیگران هر کدام در داستان مابهازایی دارند و در سفر قصه، گام به گام پیش میروند، چه دیده شوند، چه فقط یک اسم باشد که به قصد غصب خانهای آمده یا نظام بانکی یا بیماری پسر یا هر مؤلفه دیگری؛ هر کدام از موقعیت درست خود، نقشی که باید را ایفا و تکهای از جورچین مستند را کامل میکنند. در این میان آنکه کاملترین ابعاد را دارد، مادری است که به تمام معنا، قهرمان است.
یکی از وجوه مهم این مستند که شاید برای مستندسازان و جامعه مستند ایران مفید و حایز اهمیت باشد، ورای مسائل ساختاری و فنی آن بوده جاییکه نمایش این مستند باعث حل مشکل پرنده حقوقی آن شده است. کارگردان این مستند درباره روند پیگیری و حل مشکلات این پرونده گفته است: «تابستان امسال قوه قضاییه فیلم را دید، رییس مرکز رسانه قوه قضاییه با من تماس گرفت و نظر مثبتش را درباره فیلم گفت. ایشان گفت ما میتوانیم در حل این مساله کمک کنیم؟ در مسیر دادرسی، یکی از جلسات به نام جلسه حمایت از تولید، به موقع برگزار نشده بود. من پیشنهاد برگزاری آن را دادم، ایشان پیگیری کرد و دهم آذر ماه امسال، جلسه حمایت از تولید برگزار شد و خوشبختانه رای به نفع این خانواده صادر شد. در این ماجرا، ذرهبین فیلمساز، روی موضوع افتاد و مدیران را حساس و علاقهمند به حل مساله کرد. مدیران قوه قضاییه، با همین ذرهبین به موضوع نگاه کردند، خانواده و تلاش مادر را دیدند. به نظرم آنها در کنار در نظر گرفتن قانون، زندگی و مهر مادری را هم دیدند. این کار فیلم و فیلمساز است که آنها را با سوژه عجین و همراه کرد.»