کد مطلب: ۵۸۶۴۵۱

۳ علامت اولیه ابتلا به سندروم خستگی مزمن

میلیون‌ها نفر در جهان از سندروم خستگی مزمن رنج می‌برند، به نحوی که زندگی روزانه آن‌ها تحت تاثیر قرار گرفته و مختل شده است.

به گزارش مجله خبری نگار، مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری در ایالات متحده به تازگی تخمین زده است که ۳/۳ میلیون بزرگ سال آمریکایی مبتلا به این سندروم هستند. عددی که در مقایسه با مطالعات قبلی افزایش یافته است. به گزارش فرارو، «الیزابت اونگر» از مقامات این آژانس بهداشتی می‌گوید آمار‌های جدید نشان می‌دهد که سندروم خستگی مزمن به وضوح «دیگر یک بیماری نادر نیست».

در گزارش منتشر شده آمده که هرچند این بیماری در زنان شایع‌تر از مردان است و در افراد ۵۰ تا ۶۹ ساله بیشتر به چشم می‌خورد، با این حال افراد در هر سن، جنس و گروه نژادی و قومی می‌توانند تحت تاثیر آن قرار گیرند.

از مشکل در حافظه تا خواب و استرس عاطفی شدید

سندروم خستگی مزمن که با عنوان «آنسفالومیلیت میالژیک» نیز شناخته می‌شود، یک بیماری پیچیده است که با خستگی محدود‌کننده فعالیت مشخص می‌شود. سندروم خستگی مزمن در واقع چیزی بیش از یک خستگی ساده است. دکتر اریک اشر، پزشک خانواده در بیمارستان نورثول لنوکس‌هیل در نیویورک، در این باره می‌گوید: «علایم شامل خستگی شدید پس از ورزش و فعالیت ذهنی، خواب بدون شادابی، مشکل در حافظه، تغییرات وزن، استرس عاطفی شدید، سردرد و درد عضلانی است». با این حال از آن جایی که این علایم با شمار بسیاری از سندروم‌های دیگر مشترک است، ممکن است تشخیص این بیماری دشوار باشد. بنا بر اعلام سازمان پیشگیری و کنترل بیماری‌های ایالات متحده، سه علامت اولیه یا «مرکزی» برای تشخیص این سندروم مورد نیاز است:

۱- خستگی همراه با کاهش شدید توانایی در انجام فعالیت‌هایی که قبلاً معمول بود برای مدت شش ماه یا بیشتر.

۲- بدتر شدن علایم پس از فعالیت ذهنی یا جسمی. بیماران اغلب این حالت را به عنوان یک «سقوط» یا «فروپاشی» توصیف می‌کنند که می‌تواند باعث شود بعد از یک فعالیت ساده مانند رفتن به فروشگاه یا دوش گرفتن، برای روز‌ها در بستر بمانند.

۳- مشکلات خواب از جمله احساس شادابی نداشتن حتی پس از یک شب کامل خواب.

هیچ دستورالعملی برای درمان این سندروم نیست

دانیل کلاو، مدیر مرکز تحقیقات درد مزمن و خستگی در دانشگاه میشیگان می‌گوید هیچ دارویی برای این بیماری تایید نشده و هیچ دستور‌العمل درمانی برای آن وجود ندارد. دکتر آسچر در این باره می‌گوید: «درمان معمولاً برای مدیریت علایم است و چند رشته‌ای است؛ از جمله با انجام ورزش، ماساژ‌های ملایم، رژیم غذایی سالم و تراپی (هم رفتاری و هم فیزیکی)».

وی با بیان این که هدف از این فعالیت‌ها کاهش استرس و اضطراب و ارتقای وضعیت «ذهن‌آگاهی» است، گفت: «گاهی اوقات اگر این گزینه‌های درمانی دیگر جوابگو نباشند از دارو‌ها هم استفاده می‌کنیم. بسیاری از بیماران ممکن است از پیشنهاد مصرف یک داروی ضد افسردگی خوششان نیاید، اما تجربه نشان داده که این دارو‌ها علایم را بهبود می‌بخشند و از رنج بیماران کم می‌کنند تا زندگی رضایت‌بخش‌تری داشته باشند».

منبع: خراسان

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر