کد مطلب: ۵۳۲۸۳۴
۰۲ آذر ۱۴۰۲ - ۰۱:۴۷

خبر‌های راست را از آتش‌بس بشنوید

مهم‌ترین پیام پذیرش آتش‌بس موقت شکست نتانیاهو در پروژه آزادی اسرا در میدان است

به گزارش مجله خبری نگار/فرهیختگان: کوه رژیم‌صهیونیستی موش زایید. روز گذشته کابینه این رژیم برای بررسی توافق آتش‌بس تشکیل جلسه داشت و از ۳۸ عضو کابینه، ۳۵ نفر با آن موافقت کردند و تنها سه نفر به آتش‌بس رای منفی دادند؛ ایتامار بن گویر وزیر امنیت ملی و دو نفر از اعضای حزب سیاسی راست‌افراطی او. علاوه‌بر کابینه، ارتش و سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل نیز گزارش داده‌اند که از توافق آتش‌بس بین حماس و تل‌آویو حمایت کرده‌اند. شدت تحقیر از توافق دولت صهیونیستی با حماس به اندازه‌ای بود که آن‌ها از تعهدشان به ادامه تلاش‌ها برای آنچه «درهم شکستن» حماس می‌خوانند هم گفتند.


از ابتدای جنگ هیچ قراری بر آتش‌بس نبود. طرف اسرائیلی پایان جنگ را به دو موضوع گره زده بود: «نابودی حماس» و «آزادی اسرا». از همین رو نیز نتانیاهو و متحدانش سرسختانه مخالف هرگونه توقف در جنگ بودند و در برابر درخواست‌های آتش‌بس نیز به‌شدت مقابله می‌کردند، اما حالا چه اتفاقی افتاده است که آن‌ها با واسطه با گروهی که قرار بود نابودشان کنند، مذاکره کرده و به توافق هم دست پیدا کرده‌اند.

در میانه گمانه‌زنی‌ها درباره احتمال آتش‌بس، الجزیره نوشت از همان روز اول روشن بود که هدف اولیه از چنین تهاجم بی‌رحمانه‌ای به اهداف غیرنظامی فلسطینی، نظامی نبود. در ابتدای جنگ بسیاری از تحلیلگران بر این باور بودند که حملات شدید هوایی به مردم فلسطین نشان می‌دهد که نیرو‌های مسلح درحال انجام کاری هستند و با ورود نیرو‌های زمینی بمباران کاهش می‌یابد. اما هیچ تحلیلگری جنون دیوانه‌وار صهیونیست‌ها را در قالب یک عملیات پیروزمندانه معنا نمی‌کرد. در هفته اول جنگ، ارتش صهیونیستی شش‌هزار بمب روی غزه پرتاب کرد. بزرگی این رقم را وقتی می‌توان درک کرد که بدانیم در سال ۲۰۱۹، ایالات‌متحده درطول یک‌سال، ۷۴۰۰ بمب در کل افغانستان پرتاب کرد.

موشک، بمب، جنگنده و حتی ورود زمینی نتوانست روی زمین معادله را تغییر دهد. یک مقام نظامی ماه گذشته به گاردین گفت که او و همکارانش همیشه می‌دانستند اسرائیل برای بازگشت اسرا باید «بهای دردناکی» بپردازد. اما در مقابل حماس موقعیت قهرمانانه‌ای با آزادی اجباری زندانیان زن و کودک فلسطینی به‌دست خواهد آورد. بااین‌حال واضح است که بسیاری از زیرساخت‌های حماس دست‌نخورده است و هرگونه توقف در جنگ، به حماس فرصتی برای سازماندهی مجدد می‌دهد. ارتش اسرائیل اعلام کرده که تاکنون ۶۸ سرباز صهیونیست در عملیات زمینی کشته شده‌اند، با‌این‌حال کار از بین بردن تهدید حماس ناقص مانده است.

چرا آتش‌بس؟

اگرچه این آتش‌بس موقت است، در هر حالت برای رژیم‌صهیونیستی پذیرش آن یک «باخت» بزرگ است. اکنون و درپی این توافق، با دوسوال مهم طرف هستیم: «چرا اسرائیل به آتش‌بس تن داد؟ و معنای آتش‌بس چیست؟»

۱- ناکامی در جنگ

بزرگ‌ترین ضعف ارتش رژیم‌صهیونیستی، ناتوانی مقاومت دربرابر جنگ‌هایی است که عمرشان از چند هفته عبور می‌کند و وارد ماه نخست و دوم می‌شود. استراتژیست‌های نظامی اسرائیل نیز به این مساله واقف بودند و از همین رو تلاش کرده‌اند با بمباران سنگین هوایی و نابودی منازل، مساجد و مدارس، زمینه را برای سرعت پیشرفت زمینی فراهم کنند. طبق بیانیه‌های گردان‌های قسام، از زمان آغاز جنگ زمینی، بیش از ۲۰۰ فروند تانک و نفربر یا خودروی نظامی اسرائیل منهدم شده است. در مقابل، اما ارتش‌صهیونیستی به‌جز تخریب منازل و مدارس، هیچ دستاورد نظامی قابل‌توجهی کسب نکرد و نه‌تن‌ها نتوانست حتی یک اسیرش را آزاد کند که در هدف بزرگ‌تر یعنی نابودی حماس هم تا امروز ناکام مانده است.

۲- تاب‌آوری

یکی از موانع کشور‌ها برای ورود به جنگ، هزینه‌های سرسام‌آور آن است. با طولانی‌تر شدن جنگ، جدا از بالا رفتن هزینه‌های یک کشور، درآمد آن نیز دچار اختلال خواهد شد. از همین رو بعد از ورود جنگ به روز چهلم، عنصر تعیین‌کننده، تاب‌آوری هر یک از دو طرف این جنگ بود.

«فرهیختگان» در ۲۴ آبان در گزارشی با عنوان «جنگ تاب‌آوری» به شاخص‌های تاب‌آوری صهیوینست‌ها در جنگ اشاره کرد و نوشت که جنگ باعث شکل‌گیری سیلی از مهاجران و آوارگان در سرزمین‌های اشغالی شده است. تداوم جنگ مهاجران را ناچار خواهد کرد در کشور‌هایی که احتمالا تابعیت آن را دارند، برای همیشه ماندگار شوند. از سوی دیگر چند‌صد هزار آواره در شمال و جنوب سرزمین‌های اشغالی نیز نمی‌توانند برای مدت زیادی در اردوگاه‌ها و مکان‌های موقت زندگی کنند. مساله دیگر تلفات انسانی جنگ برای صهیو‌نیست‌ها بود. آن‌ها حداقل در یک روز ۱۲۰۰ نفر را از دست داده‌اند که ۳۰۰ نفر آنان نظامی و بخش قابل‌توجهی نیز نیرو‌های ذخیره بودند. در جریان حمله زمینی نیز چند ده نفر کشته داده‌اند. خانواده اسرا، کشته شده‌ها و زخمی‌ها نیز در روند تصمیم‌گیری برای آتش‌بس موثر بودند. در آخرین تجمع اعتراضی خانواده اسرا، بیش از ۲۰ هزار نفر شرکت کردند. خانواده اسرا دائما در برابر ساختمان‌های دولتی تظاهرات می‌کنند تا دولت فرزندان‌شان را آزاد کند. تداوم جنگ و اسارت این افراد، شرایط برای ادامه دادن جنگ را سخت می‌کرد و از این رو افکار عمومی فشار بر دولت برای پایان دادن به این جنگ پرهزینه را افزایش دادند. اکنون احتمالا پس از آزادی ۵۰ اسیر صهیونیست، فشار‌ها بر دولت برای توقف جنگ و آزادی سایر اسرا شدت خواهد گرفت.

در کنار تمام تبعات جنگ، نمی‌توان از هزینه‌های اقتصادی چشم‌پوشی کرد. علاوه بر خسارت‌های نظامی، حجم خسارت‌های اقتصادی به رژیم‌صهیونیستی در حدی است که رژیم ناگزیر شده بودجه وزارتخانه‌های مختلف خود را صرف مصارف نظامی کند. آنطور که یوآو بن تسور، وزیر کار رژیم‌صهیونیستی گفته اسرائیل در شرایط اقتصادی پیچیده‌ای قرار دارد و هر روز متحمل هزینه سنگین یک میلیارد شکلی (۲۶۷ میلیون دلاری) می‌شود. او پیش‌بینی کرد که جنگ کنونی با هزینه سنگین ۲۰۰ میلیارد شکل یعنی ۵۴ میلیارد دلاری به پایان برسد.

مجموع این شرایط باعث شد تا صهیونیست‌ها حداقل برای چند روز هم که شده از آتش جنگ بکاهند تا شاید فرصتی برای پایان دادن به درگیری‌ها به وجود بیاید.

۳- ضربه به آمریکا

مقاومت اسلامی با هوشیاری در این جنگ، تقسیم کار کرد و علاوه بر تل‌آویو، حامی اصلی آن یعنی آمریکا را نیز به زیر ضربه برد. آن‌گونه که سابرینا سینگ، معاون سخنگوی وزارت دفاع آمریکا گفته، از ۱۷ اکتبر پایگاه‌های این کشور در عراق و سوریه، ۶۶ مرتبه مورد حمله قرار گرفته‌اند. این حملات منجر به مجروح شدن ۶۲ نظامی آمریکایی شده است. تداوم جنایت صهیونیست‌ها در غزه، به تداوم عملیات علیه پایگاه‌های ارتش آمریکا منجر می‌شد. از همین رو آمریکا که قصدی برای ورود مستقیم به جنگ نداشت، تلاش کرد تا با کاستن از شدت تنش‌ها، رژیم‌صهیونیستی را به سمت پایان دادن به جنایاتش هدایت کند.

۴- فشار‌های بین‌المللی

رژیم‌صهیونیستی در این جنگ وجهه بین‌المللی خود را به طور کامل از دست داد. با وجود حمایت‌های برخی دولت‌ها، افکار عمومی در جهان به طور کامل در برابر صهیونیست‌ها قرار گرفتند و این باعث شد برخی دولت‌ها نیز در اثر فشار مردمی، مواضع‌شان در برابر اسرائیل را تغییر دهند و فشار بر تل‌آویو برای پایان دادن به جنگ را شدت بخشند. هفته گذشته مرکز امنیت داخلی اسرائیل اعلام کرده است از زمان اعلام روز خشم توسط حماس در ۱۳ اکتبر تعداد تظاهرات ضداسرائیلی در دنیا به شکل قابل‌توجهی افزایش یافت و درحال حاضر ۹۵ درصد این تظاهرات در حمایت از فلسطین و ضداسرائیل است و تنها پنج درصد از رژیم‌صهیونیستی حمایت می‌کنند. تداوم جنایت علیه فلسطینی‌ها علاوه‌بر اینکه آورده‌ای در میدان برای اسرائیل نداشت، منجر به شکل‌گیری یک جبهه جهانی علیه آن می‌شد و این بزرگ‌ترین تهدید برای صهیونیست‌ها بود.

معنای آتش‌بس

عاموس‌یادلین که از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ رئیس اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل (آمان) بوده است در یادداشتی که ۳۰ آبان در «فارن‌افرز» منتشر شده، هدف واقعی حمله زمینی به غزه را «تحقیر حماس و جهاد اسلامی و تخریب زیرساخت‌های نظامی اعم از تاسیسات، ستاد فرماندهی، مراکز ارتباطی و انبار‌های تسلیحاتی» عنوان می‌کند.

با آتش‌بس آشکار شده که اهداف رسمی اعلام‌شده توسط دولت رژیم مانند «کوچاندن مردم به مصر»، «تخلیه کامل شمال غزه»، «نابودی مقاومت» و «آزادی اسرا» هیچ‌کدام به ثمر نرسیده است، اما درباره اهداف واقع‌بینانه‌ای که یادلین از آن‌ها صحبت کرده نیز تردید‌هایی وجود دارد. حماس که در عملیات ۷ اکتبر بنا به اعتراف صهیونیست‌ها ۱۲۰۰ صهیونیست را کشته و پس از آتش‌بس نیز تقریبا ۲۰۰ اسیر را نزد خود نگاه خواهد داشت، چگونه تحقیر شده است؟ حماس و نیرو‌های مقاومت حاضر در غزه به عنوان گروه‌های شبه‌نظامی فاقد دارایی‌هایی هستند که ارتش‌ها از آن برخوردارند؛ مانند تانک، ادوات سنگین، سامانه‌های راداری و پدافندی، نیروی دریایی و مواردی مانند آنها. آسیب‌رسانی به گروه‌های شبه‌نظامی بسیار دشوارتر از آسیب به ارتش‌هاست. به همین دلیل با وجود یک ماه عملیات زمینی در غزه، حملات راکتی از این منطقه به سرزمین‌های اشغالی ادامه داشت و روزانه نیز بیش از ۲۰ وسیله زرهی صهیونیست‌ها مورد هدف قرار می‌گرفت. در این بین هیچ‌کدام از فرماندهان نظامی و رهبران سیاسی حماس دستگیر نشده و تعداد کمی از آن‌ها به شهادت رسیدند.

این به معنای عدم آسیب به حماس نیست، زیرا با طولانی شدن جنگ از میزان پرتاب‌های راکتی کاسته شد، اما ضعف غزه را دیگر جبهه‌ها جبران کردند. بهای طولانی شدن جنگ غزه، وحدت میدان‌ها و هماهنگی میان ضلع‌های محور مقاومت در منطقه بود که به لحاظ نیروی انسانی و امکانات تسلیحاتی قابل مقایسه با غزه نیستند.

اگر پس از آتش‌بس جنگ دوباره آغاز شود، آن جبهه‌ها نیز فعال خواهند شد. اگر جنگ پس از وقفه‌ای چند‌ساله، مدت‌ها بعد آغاز شود، این معادله برقرار خواهد بود. این پدیده شاید برای نخستین بار در جریان جنگ سیف‌القدس در سال ۲۰۲۱ رخ‌نمایی کرد؛ جایی که چند راکت از جنوب لبنان به شمال فلسطین اشغالی پرتاب شدند و دست‌کم یک پهپاد وارد حریم هوایی کرانه باختری شد، اما با این‌حال وحدت میدان‌ها در آن جنگ تثبیت‌نشده بود. امروز، اما به لحاظ سیاسی و نظامی، پروژه «وحدت میدان‌ها» به سطح خوبی رسیده است. رژیم‌صهیونیستی به شکل رسمی از سمت لبنان، سوریه، یمن و عراق با حمله روبه‌رو شد که شدت آن‌ها در سمت لبنان بسیار شدید بود.

حماس اگر به زعم مقامات تل‌آویو تنبیه شده و امکاناتش تضعیف شدند، اما به جای حماس پای چندین کشور و گروه مقاومتی به معادلات داخلی فلسطین اشغالی باز شد. همزمان نیز نباید از تضعیف همزمان امکانات صهیونیست‌ها عبور کرد. در جریان جنگ زمینی، صهیونیست‌ها تقریبا با آسیب‌دیدگی ۷۰۰ خودروی زرهی خود از تانک گرفته تا بولدوزر مواجه شدند. این خودرو‌ها بیش از ۲۰۰۰ سرنشین نیز داشته‌اند که تعدادی از آن‌ها کشته و مابقی جزء زخمی‌ها هستند. این آمار‌ها و تحولات چیزی جز «شکست رژیم‌صهیونیستی» را نمی‌رسانند.

پیامد‌های آتش‌بس

رژیم‌صهیونیستی پس از آتش‌بس با چند پیامد مهم مواجه خواهد شد.

۱- فشار افکار عمومی بین‌المللی علیه رژیم‌صهیونیستی در حین جنگ بر پایان بخشیدن بر آن متمرکز بود، اما پس از آن این فشار‌ها بر «راهکار ۲ دولتی» قرار می‌گیرند. این موضوع در مقاله اخیر جو بایدن در واشنگتن‌پست نیز منعکس شده است. او در این مقاله نوشته بود «راه‌حل دوکشور» «تن‌ها راه برای اطمینان از امنیت درازمدت دو مردم اسرائیل و فلسطین» است. او تاکید کرده بود فلسطینی‌های غزه نباید مجبور به مهاجرت شوند، غزه نباید مجددا اشغال شود و نباید شاهد محاصره و کاهش قلمروی غزه باشیم. علاوه‌بر آمریکا به‌عنوان اصلی‌ترین متحد، اروپا به همراه چین و روسیه نیز اصرار خود به راهکار ۲ دولتی را افزایش داده‌اند و همزمان محور مقاومت نیز با تاکید مجدد بر برگزاری همه‌پرسی در فلسطین اشغالی، به نوعی دیگران را برای این اصرار تحریک کرده است. کانالیزه کردن تل‌آویو در مسیر ۲ دولتی، شکاف‌های داخلی در رژیم را که دارای جامعه‌ای راستگراست افزایش داده و می‌تواند تبعات وخیمی برای آن‌ها داشته باشد.

۲- با پذیرش آتش‌بس، موضوع جنگ برای رژیم حل‌وفصل خواهد شد، اما تبعات و بازسازی خسارت‌ها به میزانی زیاد است که جبران آن همچنان انرژی‌بر خواهد بود. صهیونیست‌ها باید شهرک‌های صهیونیست‌نشین اطراف نوار غزه را که به «غلاف غزه» مشهور است، بازسازی کرده و به برنامه‌ریزی برای تشویق آوارگان برای بازگشت به محل سکونت خود مشغول شوند. همزمان رژیم باید تلاش کند نزدیک به ۳۰۰ هزار صهیونیستی را که از فلسطین اشغالی خارج شده‌اند، به بازگشت متمایل کند. طولانی شدن جنگ باعث شده بسیاری از آن‌ها احتمالا برای زندگی طولانی‌مدت در مقصد خود برنامه‌ریزی کرده باشند. کلاف سردرگم بازسازی‌های روحی و مادی ناشی از جنگ، همچنان فشار بر ساختار‌های رژیم را حفظ می‌کند.

۳- جنگی که در آن شکست حاصل شده است، نیاز به واکاوی دارد. سیاستمداران، دستگاه‌ها و نظامیانی که در این شکست دست داشته‌اند باید شناسایی شده و از کار برکنار شوند. بدون برکناری آن‌ها ضعف‌ها باقی می‌مانند، اما از بد حادثه، برکناریشان نیز می‌تواند رژیم را در کوتاه‌مدت به‌شدت تضعیف کند. بنیامین نتانیاهو به‌عنوان نخست‌وزیر، هرتز هالوی، رئیس ستاد ارتش و دیوید بارنیا، رئیس موساد اصلی‌ترین متهمان شکست در جنگ هستند.

۴- با وقوع جنگ، آمریکا به‌طور مستقیمی وارد مناسبات داخلی فلسطین اشغالی شد و عملا کنترل و هدایت برخی امور را در دست گرفت. منازعه میان آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها پس از جنگ بر سر حیطه‌بندی این ورود مستقیم، یکی از تبعات پایان جنگ است. اگر حضور آمریکا در حین جنگ لازم و مورد پذیرش صهیونیست‌ها بود، پس از آتش‌بس این وضعیت بلعکس خواهد شد.

۵- با توقف درگیری‌ها، ظرفیت‌های بین‌المللی که متوجه جنگ غزه شد و برای شکستن محاصره و پایان جنگ تلاش می‌کردند، بر پیگرد جنایتکاران جنگی متمرکز خواهند شد. تنها در یک نمونه، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه تاکید کرده «از طریق بیش از ۲۰۰۰ وکیل» از طرف‌های ذی‌ربط علیه کشتار جمعی در غزه شکایت خواهد کرد.

۶- مهم‌ترین مساله، اما ظرفیت حماس برای تداوم مقابله با رژیم‌صهیونیستی است. صهیونیست‌ها از این پس باید خود را برای ضربات متعدد و سخت بیشتر آماده کنند. شهر‌های صهیونیست‌نشین باید به صدای آژیر عادت کنند و هر لحظه آماده جنگی دیگر باشند. مقاومت با عملیات طوفان الاقصی ظرفیت و توانمندی‌های خود را نشان داد و بعید است از این پس نخواهد از این ظرفیت برای مقابله با جنایت‌های طرف مقابل استفاده کند.

چرا طرح حصر اقتصادی رژیم و اقدام یمن مهم بود؟

توقیف کشتی تجاری متعلق به یک تاجر صهیونیست در دریای سرخ توسط یمن، تهدید همزمان «باب‌المندب» و «کانال‌سوئز» بود. تهدید این دو گذرگاه آبی، تجارت بین‌المللی را که ۹۰ درصد آن از مسیر‌های دریایی صورت می‌گیرد، به‌مخاطره می‌انداخت.

یحیی سریع، سخنگوی ارتش یمن در بیانیه‌ای اعلام کرده بود کشورش کشتی‌هایی را که حامل پرچم رژیم یا متعلق به شرکت‌های صهیونیستی باشند، توقیف خواهد کرد حتی اگر توسط این شرکت‌ها اجاره شده باشند. هرچند این تهدید در راستای محاصره رژیم تلقی می‌شد، اما از دو جنبه تهدیدی علیه حامیان تل‌آویو نیز به حساب می‌آمد؛ نخست آنکه تسلط غرب بر کشتیرانی بین‌المللی که از طریق ادعای تامین امنیت خطوط شناخته می‌شد، به خطر می‌افتاد و دوم آنکه تجار صهیونیست در مبادلات تجاری جهانی فارغ از صادرات و واردات به فلسطین اشغالی فعال بودند و تحت‌تعقیب قرار دادن‌شان زیان‌هایی را متوجه تجارت جهانی می‌کرد.

این تهدید جهان را بیش‌ازپیش به قضیه فلسطین متوجه می‌کرد. به‌عبارتی به خطر افتادن تجارت دریایی باعث می‌شد طرف‌های ذی‌نفع برای رفع بحران به‌دنبال رفع زمینه آن یعنی «جنگ غزه» باشند. فراتر از فشار طرف‌های بین‌المللی به رژیم‌صهیونیستی برای توقف جنگ در غزه برای کاستن از مخاطرات تجارت دریایی، تل‌آویو به‌لحاظ داخلی نیز تحت‌فشار قرار می‌گرفت. تجار و باند‌های اقتصادی که در سیاست داخلی رژیم و لابی‌های صهیونیستی دارای نفوذ بودند، علیه جنگ که منافع اقتصادی‌شان را به‌خطر انداخته بود، فعال شدند. این‌گونه نتانیاهو از دو جبهه سیاست بین‌الملل و سیاست داخل تحت‌فشار قرار گرفت. از سوی دیگر، اگر تجارت دریایی رژیم آسیب می‌دید، امکان تدارکات‌رسانی به تل‌آویو تضعیف می‌شد، حتی اگر متحدان رژیم تصمیم می‌گرفتند مبالغ کلان‌تری به صهیونیست‌ها کمک کنند، امکان ارسال کامل آن‌ها در زمانی کوتاه وجود نداشت.

این پدیده ارتش و جامعه رژیم را با چالش مواجه می‌کرد، زیرا با توقف کسب‌وکار‌ها تامین معیشت صهیونیست‌ها برعهده دولت بود. به‌طور خاص‌تری افرادی که درون پناهگاه‌ها و اردوگاه‌های موقت آوارگان قرار داشتند با کمک‌های «انگلیس» و «آلمان» زندگی خود را می‌گذراندند، اما ارسال این تدارکات نیازمند استفاده از بنادر بود.

توقیف نفتکش صهیونیست‌ها در یکشنبه هفته‌جاری (۲۸ آبان) که توسط دست‌کم ۱۰ کماندوی یمنی که توسط یک بالگرد میل-۸ حمل می‌شدند، شاید اهمیتی به اندازه عملیات ۷ اکتبر داشت. عملیات نخست دولت، ارتش و دستگاه اطلاعاتی رژیم را دچار فروپاشی کرد و عملیات دوم آن این دستاورد را تثبیت کرد.

مفاد آتش‌بس موقت در غزه

حماس در بیانیه‌ای جزئیات توافق آتش‌بس را منتشر کرده است. براساس این بیانیه، آتش‌بس شامل توقف تمامی اقدامات نظامی ارتش اشغالگر در تمامی مناطق نوار غزه و توقف تحرکات جنگ‌افزار‌های دشمن در غزه است. این آتش‌بس همچنین شامل ورود کمک‌های انسانی، پزشکی و سوخت به مناطق غزه بدون استثنا از شمال تا جنوب است. در بیانیه حماس آمده است که بر اساس این آتش‌بس، ۵۰ نفر از اسرای دشمن اعم از زن و کودکان کمتر از ۱۹ سال در مقابل ۱۵۰ نفر از اسرای زن فلسطینی و کودکان کمتر از ۱۹ سال در زندان‌های رژیم‌صهیونیستی، آزاد خواهند شد.

توقف پرواز جنگنده‌ها و پهپاد‌های اسرائیلی در جنوب نوار غزه طی این چهار روز به مدت شش ساعت در روز از ۱۰ صبح تا چهار عصر هم از بند‌های موردتوافق این آتش‌بس موقت عنوان شده است. در روز‌های آتش‌بس موقت، باید تردد آزادانه مردم در نوار غزه تضمین شود و به ویژه در خیابان صلاح‌الدین کسی مورد حمله قرار نگیرد و تردد از شمال نوار غزه به جنوب آن امکان‌پذیر باشد. در این مدت همچنین نباید اشغالگران به احدی حمله کنند یا احدی را در کل غزه بازداشت کنند. حماس بیان کرد: مفاد این توافق بر اساس چشم‌اندازی تدوین شده که هدف آن خدمت به ملت فلسطین و تقویت ایستادگی آنان در برابر حملات و جنایات دشمن و نگاه مقاومت همواره به جان‌فشانی‌ها و رنج و درد‌های ملت باشد.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر